خیمه شب بازی مجاهدین و فاز انحلال

خیمه شب بازی مجاهدین و فاز انحلال
مهدی عسگری، کانون هابیلیان، هشتم آوریل 2007

مسعود رجوی در پیام نوروزی از شورای امنیت سه درخواست را مطرح کرده است :
1. نام مجاهدین به عنوان دینامیسم فعال و اصلی تغییر باید از لیست تروریستی برداشت شود.
2. از رژیم در عراق باید خلع ید همه جانبه سیاسی و نظامی به عمل آید.
3. قتل عام زندانیان سیاسی باید در یک دادگاه بین المللی مورد رسیدگی واقع شود.
مریم رجوی نیز در یکی از آخرین پیام های خود با تأکید بر نکات زیر چنین گفت :
• شورای امنیت ملل متحد تحریم تسلیحاتی رژیم ایران را در دستور کار خود قرار داده است ، به اعمال تحریم های نفتی تکنولوژیک و دیپلماتیک علیه رژیم نیز مبادرت کند.
• اتحادیه اروپا و آمریکا که به درخواست مستقیم رژیم آخوندی نام مجاهدین را در لیست تروریستی خود قرار داده اند ، به این لیست ننگین علیه مردم ایران خاتمه دهند.
• شورای امنیت ملل متحد خلع ید رژیم آخوندی در صحنه عراق و در تمام خاورمیانه را مورد تأکید قرار دهد و راهکارهای بین المللی در این زمینه را به تصویب برساند.
• قتل عام 30 هزار زندانی سیاسی در سال 67 و جنایت های تروریستی این رژیم در خارج از کشور را در یک دادگاه بین المللی رسیدگی کند.
* * * * * * *
با مقایسه اجمالی میان سخنان مسعود و مریم رجوی می توان به نکات چند از درون این پیام ها اشاره نمود ، مریم و مسعود هیچ دغدغه جدیدی را مطرح نکرده اند و البته تکراری بودن و مشابه بودن پیام های این دو نشان دهنده ضروری بودن درخواست های فوق برای این دو می باشد.
درخواست هایی که اگر چه در وادی تکرار به ورطه نخ نما شدن رسیده اند ، اما تمرکز و پافشاری بر روی آنها نشان دهنده اوج اهمیت آنها برای سازمان می باشد ، در طی سه چهار سال اخیر تمام درخواست و پافشاری های سازمان بر روی 5 محور اساسی سازمان یافته است :
1. حذف از لیست تروریستی
2. حق پناهندگی مجاهدین در عراق
3. جنایتکار بودن رژیم ایران
4. دخالت ایران در امور داخلی عراق
5. ضرورت تحریم و جنگ با رژیم ایران
باید گفت تمام خواسته ها و چانه زنی های سازمان حول و حوش این 5 مورد یا حداکثر با شاخ و برگ دادن همین موارد بوده است و کوتاهی از بیان این موارد یعنی تهی شدن از قالب و ماهیتی که سازمان برای آن دست و پا می زند.
البته تأکید بر این موارد نشان دهنده ضعف سازمان است ، زیرا رجوی که ادعای دولت در تبعید بودن مجاهدین را داشته و دارد با تمرکز بر روی موارد فوق از موارد مهم دیگر غافل شده است و فرضاً تا کنون هیچگاه در مورد نحوه انتقال قدرت از دولت موقت خود پس از استقرار در ایران ، به دولت منتخب مردم توضیح مبسوطی نداده است.
و یا فرضاً هیچ زمان از دستاوردهای استقرار دولت و کابینه خود در ایران ، نحوه تعامل با کشورهای منطقه ، تجدید نظر یا عدم تجدید نظر در دیدگاه های امپریالیستی خود و نحوه ساماندهی اقتصاد کلان کشور سخنی به میان نیاورده است.
شاید تفاوت پیام اخیر رجوی با دیگر پیام های قبلی وی پیشگویی های وی باشد ، جایی که اشاره می کند : مقاومت ایران از ربع قرن پیش گفته بود که دیکتاتوری مذهبی و تروریستی کانون تنش و صدور تروریسم و ارتجاع در این منطقه از جهان است ، حقیقتی که امروز آن را همگان به چشم می بینند و آخوندها بر لبه تیغ تحریم تسلیحاتی و مالی قرار گرفتند که از ربع قرن پیش خواستار آن بودیم .
پیشگویی اول مسعود را می توان در راستای تکرار فاز انحلال ارزیابی نمود ، زیرا سازمان و مسعود همواره پس از تکرار ادعای فوق یا مشابه آن نتیجه گیری نموده اند که رژیم در فاز انحلال قرار دارد.
البته خدم و حشم سازمان آنقدر از فاز انحلال صحبت کرده اند که خود من به شخصه به یاد فازمتری می افتم که بگیر و نگیر دارد ، یعنی زمانی که وارد پریز برق می شود جریان برق را اطلاع می دهد و زمانی که خارج می شود کارکردی ابزاری و در حد یک پیچ گوشتی ساده پیدا می کند.
بنابراین زمانی که در خواب و خیال سازمان رژیم رو به اضمحلال باشد از کلمه فاز انحلال نام می برد و زمانی که رژیم را هم پیمان اروپا و آمریکا برای ابقاء سازمان در لیست تروریستی می بیند ، کاربرد کلمه فاز مستتر می شود و به طور موقت به فراموشی سپرده می شود.
اما در خصوص پیشگویی دوم مسعود که ادعا می کند تحریم تسلیحاتی و مالی ایران را از ربع قرن پیش خواستار بوده ، می توان به این نتیجه همیشگی رسید که وی قصد دارد در معادلات جهان همراه گروه ذره بینی اش نقش مهمی را ایفا کند و به تنهایی رل رهبران پیشگویی را بازی کند که در سایه گذر زمان حرف ها و پیشگویی هایش جامه عمل می پوشد.
مسعود در تضادی 180 درجه ای که احتمالاً ناشی از کهولت و فراموشی است، به فاصله چند خط دو حکم متفاوت ارائه داده است : صراحتاً باید بگویم تا وقتی برچسب تروریستی باقی است پیداست که هنوز از این رژیم دل نکنده اند. و در جای دیگر گفته : این راه حال (راه حل سوم) را در شرایطی می گویم که حکم تاریخی دادگاه جوامع اروپایی بند از بند بر چسب تروریستی گسسته است .
اگر چه استناد مسعود برای مورد دوم حکم دادگاه اروپایی است ، اما رأی شورای وزیران اروپا که رأی متأخر است به لحاظ حقوقی نافذتر است ، به عبارتی در این مورد عطف به ماسبق کاملاً باطل و بیهوده است ، در تفسیر این بند باید گفت :
گویا مسعود از قدرت تجزیه و تحلیل عاجز است و نمی تواند درک کند که مشکل اصلی نظرات تنگ نظرانه همین کشورهاست که باعث شده ملت ایران برای دستیابی به فن آوری صلح آمیز هسته ای با هزینه ای گزاف مواجه شود ، آن وقت چگونه است که از اروپائیان به عنوان هم پیمانان دولت و ملت ایران برای ابقاء سازمان در لیست گروه های تروریستی نام می برد ؟ این امر بدیهی است که برای مسعود و مریم سیاست هر که از ما نیست بر ماست امری حتمی و همیشگی است.
این دو که به واسطه حضور مبارک گروهک شان در لیست تروریستی اروپا و آمریکا دچار عقده های حقارت تاریخی شده اند ، در وهله اول در عقده گشایی خود با اروپا و آمریکا تظاهرات به راه می اندازند ، تجمع چند ده نفری انجام می دهند ، بیانیه صادر می کنند ، حمایت گروه های مجهول از خودشان را اعلام می دارند و اقدام اروپا را ننگین می دانند.
اما از طرفی از قطعنامه شورای امنیت بر ضد ایران که با حمایت آمریکا و مساعدت برخی کشورهای اروپایی تصویب شده حمایت می کنند ، تجاوز ملوانان انگلیسی را موجه جلوه می دهند و دستگیری آنها را گروگانگیری اعلام می کنند ، اپوزیسیون سلطنت طلب که خواستار سرنگونی حکومت ایران است را تنها به واسطه مخالفت با سازمان مورد حمله لفظی و خبری قرار می دهند و….
شاید اگر اندکی به مواضع و بیانیه های این سازمان پر رنگ و ریا در طول تمام سال های حیاتش بعد از سال 1360 تا کنون نگرش مجدد شود ، هر تأملی را بی درنگ و به تصریح به یاد حکایت باد و چهار شاخ بینداز که باد از هر طرف بوزد این گروه نیز به همان طرف چهار شاخ می زنند و به روایت ساده تر این گروه حزب باد هستند.
باید گفت سیاست طلبکاری و قلدری سیاسی مجاهدین روزبروز به واسطه اشتهای سیری ناپذیر آنها بیشتر تحریک می شود ، اشتهایی که در پرتو آن برای اروپا تعیین تکلیف می کنند ، سازمان ملل و شورای امنیت با ملزم به صدور فرمان جنگ می کنند و از شورای وزیران اتحادیه اروپا به عنوان افرادی بی کفایت نام می برند.
در شرایط فعلی که حمایت های آشکار آمریکا و انگلیس از پس مانده های اشرف باعث شده قدرت مانور مریم و شورای ملی مقاومت برای مهم جلوه دادن اشرف بیش از پیش شود ، حقیقتاً ناسپاسی است که مسعود در بیانیه خود اینچنین به انگلیس و بلر و سپس آمریکا بتازد.
اما باید بدانند که صبر انگلیس هم حد و اندازه ای دارد و هر اربابی در مقابل گستاخی نوکرش تا حدی نرمش نشان می دهد ، زیرا تجربه نشان داده ابزارهای انگلیس ، آمریکا و اتحادیه اروپا برای ادب کردن اینگونه زبان درازی ها بسیار قوی و کارآمد است ، همانگونه که در مقایسه بین ایران و سازمان به راحتی ایران و ملت ایران را انتخاب کردند.
مسعود در پیام خود خطاب به نیروهایش ، زمان را زمان بر خواستن نامیده و از آنها خواسته قبل از هر چیز به دست ها و توانایی های بالقوه و بالفعل خود بنگرند ، اما نگفته این دست ها و توانایی های بالقوه و بالفعل سازمان در چه مواردی است که تا کنون عیان نشده است.
اگر روزی روزگاری سلاحی بود که امروز نیست ، اگر دنیای آزادی هست که انسان های آزاد با سبک و سنگین کردن آن تصمیم بگیرند که باید گفت نه اشرفیان در بند آزاد هستند و نه برای آنها دنیای آزادی وجود دارد تا میان خوب و بد قدرت تمیز داشته باشند ، هر چه هست اسارت است و بند و حقارت که به نام دنیای مریم و مانند مریم شدن سالها است که همین نیروهای ورشکسته را به بند کشیده است.
نمی دانم شاید گوشه ای از منظور وی در آزادی حرکات موزون با امثال کازاکا باشد یا آزادی قربان صدقه رفتن الدلیمی و یا شاید سینه چاک دادن برای گفته های ضد ایرانی وزیر خارجه آمریکا.
به جز این موارد در حال حاضر ابزارها و دستاویزهای توانایی بالقوه و بالفعل سازمان چه چیزهایی است که هنوز کسی بویی از آن نبرده است ؟ خوشحال می شوم تا پاسخ این علامت سؤال خود را جدا از شعارها و بازی با کلمات مرسوم و رایج سازمان دریافت کنم ، فحش ها و ناسزاها را هم با جان و دل خریداریم

خروج از نسخه موبایل