نامه سعید باقری دربندی عضو پیشین مجاهدین به دادستان دیوان کیفری بین المللی

آقای سعید باقری دربندی اهل شهرستان نقده از استان آذربایجان غربی، عضو پیشین «مجاهدین» است. وی در سال ۱۳۷۰ به طور غیر قانونی از مرزهای غربی کشورمان خارج و در خاک عراق گرفتار مجاهدین شد.
آقای دربندی به مدت ۱۳ سال از عمرش را در فرقه رجوی گذراند و مدتها در زندان این فرقه بود. وی نهایتا در سال ۱۳۸۳ تصمیم به خروج از این فرقه گرفت. و به ایران بازگشت.

وی طی مدت حضورش در فرقه رجوی در قرارگاه اشرف تحت انواع فشارهای روحی و روانی و حتی فیزیکی بوده است به نحویکه بعد از خروج از تشکیلات نیز اثرات آن تا مدتها در وی وجود داشته و او را آزار می داد.
سازمان مجاهدین طی سالهای فعالیتش همواره اعضای در قرارگاهی موسوم به قرارگاه اشرف محبوس نگه داشته است.
در همین راستا آقای سعید باقری دربندی نیز به همراه سایر جدا شده های کشور از سازمان مجاهدین شکایت کرده و طی نامه ای که ذیلا آورده می شود از آقای کریم خان دادستان دادگاه کیفری بین المللی لاهه درخواست رسیدگی به شکایت آنان را دارد.

سعید باقری دربندی

آقای کریم خان دادستان محترم دادگاه کیفری بین المللی

با سلام
من سعید باقری دربندی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق ساکن شهر بناب هستم که از سال ۱۳۷۰تاسال۱۳۸۳ در اردوگاه اشرف به طور حرفه‌ ای و شبانه روزی در اختیار این سازمان بودم و در طی این ۱۳ سالی که از نزدیک با این تشکیلات کار می‌کردم هیچ وقت آزادی عمل و آزادی انتخاب نداشتم. ازدواج ممنوع بود ابراز احساسات ممنوع بود خاطرات خانواده و یاد کردن پدر و مادر و خواهر و برادر ممنوع بود .طی ۷۵ روزی که در اشرف و در بازداشت به جرم واهی نفوذی بودم شاهد شکنجه و کتک کاری خیلی ها بودم که با سروصورت خونی و چشم کبود شده به سلول می آوردند و با اجبار و شکنجه از آنها اعتراف نفوذی می گرفتند.

همیشه تحت فشار های روحی و روانی در درون سازمان مجاهدین بودیم و رهبران آنها ایدئولوژی خاص خودشان را به زور و اجبار بر ما تحمیل می‌کردند و اسم آن را انقلاب ایدئولوژیکی درونی می‌گذاشتند که در این ایدئولوژی به مفهوم انسان و انسانیت هیچ ارزشی قائل نبودند و می خواستند تمام اعضا عین یک ماشین فقط فرمان بردار باشند. ما هیچگونه حق انتخاب و مخالفت نداشتیم. اگر بخواهم خاطرات آنجا را بنویسم می توانم یک کتاب بنویسم حال ازشما درخواست دارم که حق و حقوق چند ساله من و امثال من که به طور حرفه ای و تمام وقت در اختیار آنها بودیم را از آنها بگیرید . چون وقتی از آنجا بیرون آمدیم یک دلار که هیچ یک سنت هم به ما ندادند. ما وسایل شخصی مان را با کیسه زباله از آنجا بیرون آوردیم.که بعد از بیرون آمدنمان از آنجا آنها در تلویزیون خود تبلیغات منفی علیه ما راه انداختند که آخرین تیرشان برای خرد کردن شخصیت ما بود.

با تقدیم احترام – سعید باقری دربندی

خروج از نسخه موبایل