رجوی همیشه برای تهی کردن انگیزه افراد برای جدا شدن از مناسباتش عنوان می کرد که در بیرون اصلا زندگی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد حیوانی است و شما که از هیچ چیزی اطلاعی ندارید دچار مشکل خواهید شد . یک بار افراد را تهدید به زندان و شکنجه می کرد و بار دیگر افراد جدا شده در اروپا را تهدید به قتل می کرد اما در این میان افرادی بودند که هرگز حاضر نشدند تن به حرفهای تهدید آمیز رجوی بدهند و به همین خاطر راه رهایی و خروج از فرقه رجوی را به جان خریدند و بعد از بیرون آمدن از مناسبات متوجه شدند که زندگی هنوز ادامه دارد و کسی به خاطر گرسنگی نمرده است .
البته این همه داستان نبود! هر بار به شیوه های مختلف رجوی ها و مسئولین جنایتکارش افراد را اجبار به ماندن در مناسبات می کردند. در دوره صدام که رجوی برای خودش خدایی می کرد، این جدا شدن ها ملموس نبود ولی با سرنگونی ولینعمتش، رجوی ها دیگر آن قدرت همیشگی را نداشتند و تهدیدها دیگر کارکرد گذشته را نداشت و به همین خاطر سعی کردند با فریبکاری و گفتن این که اگر کسی بخواهد از مناسبات جدا شود ما خودمان برای وی وکیل می گیریم و او را به اروپا می فرستیم، جلوی ریزش زیاد نیرو را بگیرد و از طرف دیگر سعی کردند افراد کم سن و سال را بها بدهند و با تحویل گرفتن شان مثلا یک تماس تلفنی با خانواده اش تا خریدن یک دوچرخه، جلوی مسئله داری افراد را بگیرد. ولی این چیزی نبود که رجوی های جنایتکار انتظارش را داشتند هر روز که می گذشت و با ورود جدا شده ها به اطراف قرارگاه اشرف و افشاگری شان برای خیلی از افراد مسئله دار مشخص شد چیزی که رجوی ها نشخوار می کنند دروغی بیش نیست و افراد جدا شده در بیرون بدون فشار به زندگی خود ادامه می دهند.
وقتی رجوی مجبور شد به خروج از عراق تن بدهد فکر می کرد که می تواند در آلبانی باز با همان سیستم مغزشویی و با فریبکاری افرادش را نگهدارد ولی وقتی پای نفرات فرقه به بیرون از مناسبات باز شد متوجه خیلی از مسائل شد و دوباره ریزش و این بار دیگر فرقه هیچ کاری از دستش بر نمی آمد .
فرقه رجوی برای اینکه جلوی ریزش بیشتر نیرو را بگیرد افراد جدا شده را تحت فشار اقتصادی قرار داد و عنوان نمود که اگر پول می خواهید باید با ما همکاری کنید اما در این جریان تعدادی عطای پول دریافتی از فرقه رجوی را به لقایش بخشیدند و خودشان تصمیم گرفتند در کشوری که هیچ زبانی نمی دانستند زندگی جدیدی را آغاز کنند اما در این مسیر فرقه رجوی توطئه های زیادی علیه افراد جداشده انجام داد. از اخراج تا دستگیری و … اما چیزی که بسیار مشخص است فرقه رجوی نه اینکه بنایش روی دروغ و فریبکاری سوار است نمی تواند در مقابل اراده افراد جدا شده مقاومت کند و به همین خاطر هر بار جواب توطئه های رجوی به خودشان بر می گردد.
این نبرد با فرقه رجوی با تمام امکاناتش و حمایت دولت آلبانی ادامه داشت و اکنون به مرحله ای رسیده که دیگر فرقه رجوی نمی تواند هیچ کاری انجام دهد .
نفرات جدا شده با تاسیس انجمنی به نام آسیلا زنگ خطر برای فرقه رجوی در آلبانی را به صدا در آوردند و همه نفرات مسئله دار می دانند که وقتی از مناسبات جدا شوند دوستانشان در انجمن آسیلا به کمک شان خواهند آمد و دیگر محتاج پولی که از جاسوسی و خبرچینی نصیب شان می شود نخواهند بود .
اما مهمتر اینکه این انجمن می تواند جاده صاف کن خانواده ها برای دیدار با عزیزان خود در آلبانی باشد. خانواده ها به مانند طناب دار برای رجوی ها و تشکیلات پوسیده اش می باشند. چیزی که بسیار مشخص است دیگر دوران فریبکاری و شیادی و حقه بازی رجوی ها در آلبانی به سر آمده است و مریم قجر نمی تواند با دادن عینک به کودکان به فریبکاری ادامه دهد .
انجمن آسیلا در آلبانی نوید بخش رهایی برای اعضای مسئله دار فرقه رجوی است و این کار انگیزه زیادی به آنان خواهد داد البته همانگونه که آقای حسن حیرانی عنوان داشتند کارهای بیشتری در برنامه دارند که اگر به خوبی پیش برود فکر می کنم که فرقه رجوی باید جل و پلاس خود را جمع کند.
به امید آن روز
