نماد سایت انجمن نجات

مسیحیت در خمره فرصت طلبی منافقین

مسیحیت در خمره فرصت طلبی منافقین

متاسفانه کمی از سرآغاز وعنوان این عریضه به حضورملتم منحرف شده ام، اگرچه هنوز صحبت از « میرزا بنویس » مورد بحث است. در امضای جعلی جدید به جای مسیحی ایرانی، اولین غلط فاحش را در همان عنوان کذایی مرتکب می شود: « شام آخر»! در « غیاب عیسی »! آشکارا طرف آنقدر از مرحله پرت است که نمی داند در آیین مسیحیت، حضرت عیسی، غایب محسوب نمی شود و در حضور خداوند حی و حاضر است

« وقتی میرزا بنویس رسوا، مسیحی می شود!»

لقب« مشرک » و « ملعون »، هر دو را ازفیض رهبری معلوم الحال و لنگه اش، یافته است. اولی را به جهت ستایش انسانی ناتوان و دومی، لقبی که همراه و همطراز دیگر برادران مجاهد، بجای سردوشی در « کارزار» های تروریستی از دست نامبارک و تجاوزکار رهبری- به سوی ضلالت- گرفته است!
باری، ما که می دانیم طرف چکاره است! کلمات و جملات! خرچنگ غورباغه اش داد می زند که میزرا بنویس در حمله ناجوانمردانه یی دیگری کپی اراجیف مرسومش را با عوض کردن اسم آدم ها و تحت امضاهای جعلی بیرون می دهد و در آن وانفسای فرقه یی شاید هرازگاهی در محفل تروریستی باید اعتراف کند که « استعداد شگرف نویسندگی اش به صورت فردیتی مهیب، حایل عشق او به رهبری گشته » و دو سه تایی برسرخودش بزند و از جمعیت کف برلب هم فحش بخورد.
قصه گوی در جهنم هم چنین واژه ی « شهبانو » را که برای تجلیل بانوان دامن کش و رسته از فرقه، بکار می برم به خود من هم تعمیم داده است. اگرنویسنده براستی همسرم بود خوب بیزاری از خودستایی را در من می شناسد و بقیه رجاله های رجوی هم بدانند که من جنون خودستایی گستاخانه را فقط شایسته رهبری ناشایست می دانم وبس!
در این باره پیش تر و بیش تر همرهانم در« نگاه نو» طی مطلب نغزی به « مسیحی غنی شده » در لامذهبی رجوی ها، پرداخته اند و همچنین همراه دلاورم مسیحی باایمان و ایرانی میهن دوست « ادوارد ترمادو » که رجوی ها را در هر دو مورد بزانو درآورد.
02.05.2007