یلدای جدا شده‌ها از فرقه رجوی تولد دوباره نور و امید

شب یلدا، شبی ست که به رسم دیرینه ایرانیان، به یمن آخرین غروب پاییز و اولین طلوع زمستان خانواده‌ها دور هم جمع شده و این مناسبت پر مفهوم را جشن می‌گیرند. گفته می‌شود لازمه ی میزبانی از این شب حضور بزرگان یک خانواده به نشانی از کهنسال بودن خورشید در پاییز است. نهاد خانواده بخش جدا نشدنی از فلسفه شب یلدا است. اما در پشت حصارهای فرقه‌ای مجاهدین خلق، که خانواده مفهومی ندارد، شب یلدا به کلی معنای خود را از دست می‌دهد.

چنانچه محمدرضا ترابی از کودک سربازان سابق که تا چهار سال پیش در فرقه رجوی گرفتار بود می‌گوید، مریم رجوی در سالن اجتماعات کمپ اشرف در جمع بچه‌های همسن و سال او که به بهانه دیدار با خانواده از اروپا و آمریکا به عراق کشانده بودند، گفت: «ما ساختار خانواده را نفی می‌کنیم چون این ساختار اشتباه و غیر تکاملی است.»

بنا به تجربه زیسته افرادی که از سازمان مسعود رجوی جدا شدند، ورود به جهان آزاد مصداق تولد دوباره به معنای واقعی کلمه است. چنانچه یلدا واژه‌ای سریانی به معنای تولد دوباره است. غلامعلی میرزایی به روشنی با انتشار عکسی از اولین دورهمی شب یلدا در کنار پسرش به این تولد دوباره اشاره می‌کند: « بعد از ۴۱ سال با عزیزترینم پسرم در شب یلدا . تولدی دوباره.» میرزایی در آلبانی از فرقه رجوی جدا شد و سال گذشته به نزد خانواده خود در ایران بازگشت و پسر چهل ساله‌اش را که از دو ماهگی ندیده بود، در آغوش گرفت.

برای بخشعلی علیزاده، عضو سابق دیگر سازمان مسعود، یلدای امسال نه تنها لذت حضور خانواده را به همراه دارد بلکه شوق و شادی ناشی از حضور فرزند نوزادش؛ هلما گرما بخش محفل خانواده کوچک اوست. در حالی که داشتن همسر و فرزند به شهادت “سعید” یکی از کودک سربازان سابق مجاهدین خلق از نظر سران سازمان به معنای «تف کردن در خون شهدا» است!

به امید روزی که این شب یلدای طولانی برای اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین خلق، به پایان برسد؛ روشنایی بر تاریکی پیروز شود؛ صبح صادق بدمد و آنها نیز تولد دوباره را تجربه کنند.

هر که مجموع نباشد به تماشا نرود     یار با یار سفر کرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش       صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

سعدی

خروج از نسخه موبایل