بررسی کوتاه روانشناختی باند رجوی

اعتیاد شدید رجوی ها به تایید شدن

انسان ها از تایید خود توسط دیگران خرسند میشوند که البته در حد طبیعی اش ایرادی ندارد. روانشناسان برجسته ظهور این خصلت را مربوط به دوران کودکی میدانند و اظهار میدارند که کودک ضعف خود در برخورد با مشکلات خود را میداند و از این رو همواره درصدد بدست آوردن کمک و تایید بزرگترهاست تا بتواند از سختی ها گذر کند و احساس امنیت بیشتری داشته باشد.

اما این دوست داشتن تایید دیگران، زمانی که به حد افراط میرسد، تبدیل به اعتیادی صعب العلاج و ویرانگر میشود و چنین معتادی مدام درصدد جلب تایید دیگران بوده و روزگار خود را سیاه کرده و چه بسا خود را تمام و کمال در اختیار این دیگرانی که باید موید او باشند، قرار میدهد.

این دیگران و یا تعدادی از آنها براحتی میتوانند از این ضعف و نیاز این معتاد به تایید استفاده کرده و بسته به خواست و منافع خود، حالات روحی او را بدلخواه خود و نه لزوما مورد پسند او تنظیم کره و ضمن اینکه میتوانند او را مانند عروسک خیمه شب بازی به رقص درآوررند ، معتاد مورد بحث ما را دچار آشوب های مدام ذهنی بکنند.

شخص معتاد به تایید، از هرگونه انتقاد طرف مقابل دچار یاس، افسردگی و پرخاشگری شده و دچار مشکل حاد روانی میشود و این درحالی است که ممکن نیست فردی از طرف همه مورد تایید قرار گیرد.

در میان جریانات سیاسی، مجاهدین خلق ( در صورتی که بتوان آنرا یک جریان سیاسی نرمال دانست) نمونه ی بارز گرفتار “اعتیاد به تایید” میباشند.

در این جریان کافی است که کسی کوچکترین اعتراضی به اعمال رجوی و پادوان دست اول او بکند تا ببیند که چه قشقرقی براه انداخته میشود و زنان تحت بیعت رجوی چه شیونی براه انداخته و مردان چه حملات لفظی و حتی فیزیکی به کسی که برای یکبار هم که شده رجوی را تایید نکرده، میکنند.
یا کسی که بعد از دهه ها حضور در این تشکیلات سودای جدا شدن از آن داشته باشد، چگونه موفق میشود که رسانه های رجوی را بخط کرده و آه و فغان آنها را به آسمان بلند کند و پذیرای تهمت های زشت و خلاف واقع آنها باشد.
اصل مسئله در این مورد عبارت از آنست که آنها در مقابل “اعتیاد به تایید” رجوی ایستاده و دست بر نقطه ی حساس روانی او گذاشته و نشان داده اند که رجوی را تایید نمیکنند!
صورت خارجی مسئله هم چنین است.
کشورهای سلطه گر و متحدان این سلطه گران، بلحاظ تغییر توازن قوای جهانی، قادر به تایید رجوی که از نظر آنها این تایید از کانال حمله ی نظامی به ایران و سپردن زمام امور کشور بدست آنها میگذرد، نمیباشند.

این عدم توانائی حکم عدم تایید را برای رجوی دارد و برخوردش با این واقعیت سرسخت زمینی را در شکل متهم کردن آنها به مماشات و… نشان میدهد که البته جرات بکار بردن الفاظ غلیظ تر را با اربابان ندارد ومیداند که اگر زیاده روی و پررویی کند، از اقامت دسته جمعی که لازمه ی تداوم حیات تشکیلاتش است، در این کنج آلبانی هم محروم خواهد شد.

قسمتی از راه چاره های رجوی برای گریز از این استیصال تشکیلاتی و اجتماعی مبتلا به، ترک این اعتیاد ویرانگر است که باتوجه به عمقی که این اعتیاد دارد، انجامش از طرف باند رجوی نزدیک به غیر ممکن هاست.
با این حال، این باند سیاسی- مافیایی میتواند با تجدید نظر در اصول تشکیلاتی اش که این تجدید نظر باید ابتدائا با رعایت حقوق انسانی اعضای خودش باشد، از میزان اعتیاد خود به تایید شدن بکاهد.
معنی این حرف آنست که ترک اعتیاد برای رجوی ها، شاید که از طریق ترک تدریجی امکان پذیر باشد.

نظر شما چیست خواننده عزیز؟
آیا باند رجوی جرات و لیاقت ترک اینگونه ی اعتیاد خود را دارد؟

رضا اکبری نسب

خروج از نسخه موبایل