استثمار و بهره کشی حتی در روزگار کهولت

نورمراد کله جویی پیرمردی سالخورده و کاملاً از کار افتاده که بالاخره در فضای سرکوب و اختناق رجوی جان سپرد. کسانی که او را می شناسند شاخصه اخلاقی اش را سادگی می دانند.
او از اسرای جنگ ایران و عراق بود که طی تبادلات بعد از جنگ بین فرقه رجوی و صدام، فریب خورد و سر از اسارتگاه اشرف درآورد. سادگی و بی غل و غش بودن او باعث شد بارها مورد سوء استفاده تبلیغاتی فرقه قرار گیرد. چرا که هر آنچه فرقه دیکته می کرد را به زبان می آورد.
دوستانش می گویند هیچ وابستگی به فرقه نداشت و شاید از خنثی ترین افراد در فرقه بود اما سرکردگان فرقه موفق شده بودند او را از فرار بترسانند و پوچی و بیچارگی بعد از فرار را در ذهنش نهادینه کنند و لذا این بخت برگشته را حتی تا این سن رها نکردند.
برای فرقه استثماری رجوی سن و سال معنا ندارد. افراد بمحض ورود به این فرقه ولو با اجبار و فریب و بدون رضایت هم که وارد شده باشند تا آخرین روز عمرشان هدف بهره کشی و بیگاری قرار می گیرند.

سنگر کندن در شرایط غیر جنگی، نگهبانی بی جهت از یک درخت، مصاحبه های اجباری، کارهای سخت و طاقت فرسا، سوء استفاده خبری و تبلیغی و امثالهم نمونه هایی از بهره کشی فرقه رجوی از اعضایش است که تا آخرین روز عمر و یا حضور در این فرقه برای تک تک اعضاء در جریان است.

هیچ وقت صحنه سوء استفاده تبلیغی از صبا هفت برادران را فراموش نمی کنم در حالیکه بشدت مجروح شده بود ، وضعیت وخیمی داشت و در حال مردن بود و نیاز به تزریق خون داشت تا وقتی که از او مصاحبه نگرفتند اجازه رسیدگی پزشکی به او را ندادند و متاسفانه در اثر عدم رسیدگی دقایقی بعد از مصاحبه احمقانه تبلیغاتی فرقه فوت کرد.
یا منصور رخشانی و افسانه اسعدی، پدر و مادری که دختر جوانشان بهای ماندن آنها در تشکیلات رجوی و قبول طلاق اجباری را داد و بعد از مرگش هم خوراک تبلیغات مظلوم نمایانه رجوی شد. این پدر و مادر کاهل را که در سالهای پیش از کشته شدن دخترشان اجازه ملاقات با او را نداشتند بر سر جنازه آوردند تا خوراک تبلیغات فرقه مهیا شود.

بسیاری از افراد همانند نورمراد کله جویی هنوز در فرقه رجوی هستند که مصرفشان برای رجوی تنها در تبلیغات است و الا رجوی بدش نمی آید هرچه زودتر فوتشان را ببیند و از صرف هزینه های مالی برای آنها راحت شود.

خروج از نسخه موبایل