انقلاب اسلامی ایران و باج خواهی فرقه رجوی از مردم

سازمان مجاهدین خلق گروهی است که سابقه فعالیت آن به پیش از انقـلاب اسلامی باز می گردد. سازمانی که در شهریور 1344 تأسیس شد اما تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تغییراتی اساسی و بنیادین در ایدئولوژی و ترکیب اعضا و مؤسسین گردید.
آنچه در این مقاله بدان پرداخته میشود تنظیم رابطه و برخورد سازمان مجاهدین خلق و خصوصا مسعود رجوی با انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 است.

یک ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با آغاز آزادی زندانیان سیاسی، بسیاری از چهره های شاخص سازمان مجاهدین خلق که محوریت انقلاب را روحانیون و آیت الله خمینی می دیدند برای برقراری ارتباط با بدنه هواداران خود به تکاپو افتادند. آن ‌ها که شاهد خیزش مردم با تکیه بر آموزه‌ های دینی و به رهبری مراجع تقلید و روحانیون بودند، با مسکوت گذاشتن رگه‌ های التقاطی خود بار دیگر جنبه‌ های مذهبی مبارزه را برجسته کرده و به ‌نوعی در پی سهم ‌خواهی از انقلاب اسلامی بودند.

رهبران این طیف از سازمان همچون مسعود رجوی و موسی خیابانی، از رهبر انقلاب اسلامی توقع داشتند تا از نیروهای سازمان در نقش های کلیدی و هدایت کننده استفاده شود. آنان ادعای میراث‏ خواری از انقلاب اسلامی و گرفتن سهم بیشتر داشتند. اما رهبر انقلاب همچون گذشته با آگاهی از انحراف و نیت آنان، اجازه نداد تا انقلاب اسلامی با نام آن ‌ها یا هر گروه سیاسی دیگر گره بخورد. از همین رو آنان صف‏ بندی علیه انقلاب اسلامی را آغاز کردند.

این سهم‌ خواهی و خروج از زیر چتر رهبری انقلاب در سال ‌های بعد به بروز ماهیت اصلی این سازمان به شکل فرقه تروریستی رجوی منجر گردید. اگر چه در همین مدت نیز با وجود تمام سعی‌ هایی که برای پنهان کردن اهداف منافقانه خود می ‌کردند در برخی از موضع‌ گیری‌ ها، ماهیت خود را برملا می ساختند. به‌ عنوان‌ مثال، به فاصله چند روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رجوی در مصاحبه‌ ای مدعی شد که انقلاب ما ناقص است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که مقصود او این بوده که تا زمانی که سازمان مجاهدین خلق تمام قدرت را قبضه نکند، انقلاب کامل نمی ‌شود. او بعدها بارها تکرار کرد که رهبری انقلاب دزدیده شد. یعنی آن را حق مسلم خود می دانست.

سازمان مجاهدین خلق، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پنهان کردن ماهیت واقعی خود و طرح شعارهای فریبنده منطبق بر شرایط آن زمان، شروع به جذب جوانان و دانش آموزان و دانشجویان کرد. آزادی ‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شور و شوق به وجود آمده در جوانان برای شرکت در فعالیت ‌های سیاسی و از طرفی فقدان آگاهی و تجربه در امور سیاسی و انقلابی موجب گشت تا عده زیادی جذب مجاهدین خلق شدند.

سازمان مجاهدین خلق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از فضای باز سیاسی به وجود آمده پس از سقوط رژیم ستمشاهی، با طرح مسائل مختلف انحرافی ضمن جذب جوانان پر شور انقلابی باعث گمراهی آن ها شد. خیانت بزرگ سازمان مجاهدین خلق، فریب و گمراهی بسیاری از فرزندان انقلاب اسلامی در همان سال های ۵۸ و ۵۹ و رساندن کار به درگیری مسلحانه با نظام در سال 60 بود. این جوانان از ماهیت مسعود رجوی و ارتباط‌ش با دشمنان ایران و ایرانی خبری نداشتند. سازمان مجاهدین خلق ظاهر خود را اسلامی و انقلابی نشان می داد و بدین شکل افراد را به دام می انداخت. در واقع نسلی که می ‌توانست در خدمت انقلاب اسلامی قرار بگیرد و در مسیر پیشرفت ایران فداکاری کند، ناخواسته به عمله دشمنان منطقه ای و بین المللی ایران تبدیل شد. فرقه رجوی با تظاهر به مبارزه با امپریالیسم آمریکا در خدمت اهداف آمریکا در ایران درآمد که بعدا ماهیت خود را کاملا رو کرد.

مجاهدین خلق در انتخابات همه‌ پرسی نظام جمهوری اسلامی ایران و مجلس خبرگان و نیز تدوین و تصویب قانون اساسی شرکت کردند. اما طبق اطلاعیه ‌های خودشان، نهایتا به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی ندادند اما مسعود رجوی خود را کاندید ریاست جمهوری اسلامی کرد.

این فرقه تروریستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی علم مخالفت با مردمی ترین انقلاب تاریخ را برافراشت، زیرا اعتقادات اسلامی را مناسب برای اداره اجتماع نمی دانست. کار به جایی رسید که مجاهدین خلق تنها به مخالفت نظری بسنده نکردند و با مشاهده این موضوع که در بین مردم جایگاهی ندارند، در 30 خرداد سال 60 به طور رسمی مبارزه مسلحانه با نظام نوپای جمهوری اسلامی را آغاز کردند.

این گونه اقدامات سازمان مجاهدین خلق در ابتدای یک انقلاب جوان، بارها و بارها شیرینی پیروزی انقلاب اسلامی را بر کام مردم ایران تلخ کرد. آنان خیلی زود با به دست گرفتن سلاح و درگیری های مسلحانه و کشتار مردم کوچه و بازار و مسئولین بالای کشور انتظار سقوط نظام را داشتند. اما با این گونه تحرکات تنها چیزی که عاید آن ها شد این بود که آغازی بر پایان خویش را ترسیم نمودند.
مجاهدین خلق برای ادامه حیات ننگین خود مرتکب جنایات و خیانت هایی فراموش ناشدنی شدند که در رأس آن ها همکاری با دشمن متجاوز به خاک میهن در دفاع هشت ساله ایران بود. این فرقه از جاسوسی برای دشمن تا ترور دانشمندان هسته ای را در پرونده ننگین خود دارد که پرداختن به همه آن ها دراین مجال نگنجد و خود مثنوی هفتاد من را می طلبد.

اینک پس از 43 سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، آن نهال نوپا به درختی تنومند و بارور مبدل شده و ملت ایران از مجاهدین خلق یا همان فرقه تروریستی رجوی چیزی جز خیانت و وطن فروشی در حافظه خود ندارد.

حسین سعادت

خروج از نسخه موبایل