شهدای حقوق بشر از نگاه مریم رجوی

مقدمه

یکم اسفند، سالروز ترور زهرا رجبی، عضو شورای رهبری مجاهدین در استانبول است. «مریم جاودان جوکار» که مجاهدین او را به اسم زهرا رجبی می شناختند، از فرماندهان بخش نظامی ارتش آزادیبخش بود که در چند عملیات (از جمله فروغ جاویدان) نقش فرماندهی ایفا کرد و از سال 1370 نیز در ترکیه مأموریت تشکیلاتی داشت. سال 1372 مریم رجوی اولین سری از اعضای شورای رهبری مجاهدین را معرفی نمود که شامل 12 عضو و 10 نامزد آزمایشی می شدند اما چون مسعود رجوی می خواست تعداد شورای رهبری سازمان با آمار حواریون عیسی مسیح و امامان شیعه همخوانی داشته باشد، در همان جلسه با شور مسئولین ستادها، زهرا رجبی و سپیده ابراهیمی را هم به آن لیست اضافه کردند. بدین ترتیب، دو لیست 12 نفره شورای رهبری و معاونین آنها در نقش حواریون مریم قجرعضدانلو آماده شد.

در این لیست، از فرماندهان ارشد لشگرهای رزمی ارتش آزادیبخش که پیش از انقلاب ایدئولوژیک مریم چندین عملیات کوچک و بزرگ را فرماندهی کرده بودند اثری نبود چون مسعود با تجربه ای که از مردان داشت، بدنبال ارتقای زنانی بود که دارای کمترین تجربه باشند و بعدا برای وی دردسر نشوند و حرف شنو باشند. با توجه به اینکه زهرا رجبی چندین عملیات را فرماندهی کرده بود، مسعود در همانجا غرورش را درهم شکست تا بعد نتواند تجارب و سوابق خود را به رخ مریم بکشد و تبدیل به یک قطب شود. اولین بار بود که یک فرمانده رده بالا در برابر جمع زیر ضرب می رفت (بعد از آن بود که محاکمه و سرکوب فرماندهان معترض و رده بالا کلید خورد). مسعود از انتقاد ساده یکی از نفرات استفاده کرد و او را مورد عتاب قرار داد که چرا انتقاد زیر دست خودت را نمی پذیری. زهرا که از برخورد مسعود شگفت زده شده بود و او را می نگریست، ابتدا مقاومت کرد اما در نهایت با تکان دادن سر کوتاه آمد و پذیرفت که باید مشکل آن فرد را حل می کرده است. از آن پس زهرا رجبی در مناسبات زیاد دیده نشد و بخاطر داشتن گذرنامه فرانسوی، به همراه مریم به اروپا اعزام گردید تا رابط بین پاریس و ترکیه باشد. مسئولیت وی، خبرچینی از پناهجویان ایرانی ساکن ترکیه و جذب و انتقال آنان به عراق با وعده گرفتن کارت پناهندگی و درآمدزایی بالا بود.

از فرماندهی عملیات های نظامی تا شهید حقوق پناهندگان

زمستان 1373، سرکوب گسترده ای در تشکیلات مجاهدین بوقوع پیوست که طی آن صدها نفر از معترضین و منتقدین «انقلاب ایدئولوژیک اجباری» مریم رجوی زندانی، شکنجه و یا کشته شدند. این سرکوب تا بهار 74 که سلسله نشست های سرکوب «دیگ» برپا شد ادامه یافت. در این نشست ها، هرکس معضل تشکیلاتی-سیاسی داشت مورد نکوهش قرار می گرفت و گاه به ضرب و شتم هم می انجامید. در زمستان همین سال، زهرا رجبی برای یک مأموریت سازمانی به ترکیه اعزام شده بود. همزمان با حضور وی در ترکیه، در بغداد نیز مسعود رجوی مشغول برگزاری یک نشست خوفناک تحت عنوان «حوض» بود و تقریباً کلیه اعضای مجاهدین طی چند مرحله سرکوب شدند.

در کشاکش این نشست ها، خبر کشته شدن زهرا رجبی در یک خانه آپارتمانی واقع در استانبول، همه را بهت زده و دچار اسف و اندوه کرد اما یک تناقض بزرگ هم ایجاد کرد که بی ارتباط با انقلاب ایدئولوژیک مریم نبود. برای بسیاری سوآل شد که وقتی در داخل عراق هیچکدام از اعضای مونث اجازه ندارند در اتاق کار خود با یک مرد گفتگوی دو نفره داشته باشند و یا حتی با هم سوار خودرو شوند، چطور ممکن است یکی از همان زنان در ترکیه اجازه داشته با مردی که عضو سازمان هم نیست و پروسه انقلاب ایدئولوژیک هم طی نکرده در یک آپارتمان مسکونی باشد؟

فردی که به همراه وی کشته شد، «علی مرادی» از هواداران قدیمی مجاهدین بود که هیچگاه به داخل مناسبات قدم نگذاشت و پس از خروج از ایران در ترکیه ساکن بود و در همانجا به همکاری با مجاهدین ادامه می داد. با اینحال سازمان تلاش کرد صحنه را طوری جلوه دهد که گویی چندین نفر دیگر هم در آن آپارتمان ساکن بوده اند. اخبار متنوعی از حضور 3 تا 4 نفر دیگر در آپارتمان منتشر شد که البته در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمی کرد. آنچه مشخص است اینکه بجز علی مرادی، در مورد بقیه هیچگاه اطلاعاتی منتشر نگردید. در چنین شرایطی، مسعود تلاش کرد تناقضات را به سمت مسائل عاطفی منحرف کند و احساسات افراد را برانگیزاند. وی گفت: «من عکس ها را دیدم. خوشبختانه لباس زهرا پاره نشده بود و این نشان می دهد که مورد تجاوز قرار نگرفته است!».


چند روز بعد که همه منتظر رسیدن اجساد به قرارگاه اشرف بودند، تنها جسد علی مرادی به آنجا منتقل شد و زهرا رجبی را به پاریس بردند و آنجا دفن کردند. مریم رجوی گفت انتقال جسد به فرانسه بخاطر حضور خانواده وی در فرانسه است. این ادعا در حالی مطرح گردید که در جریان نشست های ایدئولوژیک گفته شده بود مرگ و زندگی (خون و نفس) مجاهدین متعلق به مسعود است و خانواده ها حق ندارند بخاطر کشته شدن کسی از سازمان طلبکاری کنند. عجیب تر اینکه روی قبر علی مرادی چیزی به نام «مجاهد خلق» نوشته نشده بود و او را تحت عنوان رزمنده ارتش آزادیبخش به خاک سپردند. البته در سال های گذشته سایت های فرقه رجوی از وی بعنوان مجاهد یاد می کنند که این بخشی از تبلیغات عوامفریبانه برای اهداف خاص سیاسی و حقوق بشری است.

ابهام این بود که چرا یک مرد با وجود عدم عضویت در سازمان مجاهدین، تا به این حد به زهرا رجبی نزدیک بوده که در یک آپارتمان با هم باشند؟ این موضوع، به حدی حاشیه ساز بود که حتی علت مرگ آنها را هم زیر سوآل می برد و بخاطر همزمانی ترورشان با سرکوب های خونین درون تشکیلات، این ایده را برجسته می کرد که شاید این قتل بدستور مسعود رجوی انجام گرفته باشد و زهرا بدلایلی، مورد خشم قرار گرفته و حکم مرگ وی صادر شده باشد. البته سازمان مجاهدین برخی دیپلمات های ایران را در مظان اتهام قرار داد و دولت ترکیه هم چند شهروند ترک را بازداشت نمود و قضیه به مرور خاتمه یافت. در فرانسه نیز مریم با برگزاری مراسم عزاداری، تلاش کرد خانواده وی را جذب کند. از آن نقطه زهرا رجبی لقب «شهید حقوق پناهندگان» گرفت.
هرچند زهرا هم مثل هزاران نفر دیگر قربانی سیاست فرقه ای مسعود رجوی بود، اما هیچگاه شرح داده نشد که چگونه وی از درون سلسله عملیات های نظامی و تروریستی به سمت فعالیت های حقوق بشری کشیده شد؟ و یا چگونه فریب دادن پناهجوها و کشانیدن آنها به عراق برای آموزش های تروریستی، یک اقدام حقوق بشری در راستای حقوق پناهندگان خوانده می شود؟!

از همکاری با ساواک تا شهید حقوق بشر!

نمایش حقوق بشری در تشکیلات مجاهدین جدید هم نبود، کمتر از 5 سال پیش از آن، «کاظم» برادر مسعود رجوی که «مدافع حقوق بشر» نامیده می شد، در سوئیس به قتل رسید. کاظم پیش از انقلاب به عضویت ساواک درآمده بود و در اروپا فعالیت دانشجویان ایرانی را زیر نظر داشت، اما پس از انقلاب تلاش کرد به بخش دیپلماسی جمهوری اسلامی نفوذ کند که به خاطر افشا شدن نام وی در لیست ساواکی ها، شکست خورد و به همین خاطر پس از شروع فعالیت های تروریستی مجاهدین، به همکاری با آنان در خارج کشور پرداخت و در ازای آن از امتیازات مالی و… خوبی بهره مند گردید. مهمترین کار کاظم در اروپا، تردد به نهادهای حقوق بشری از جمله عفو بین الملل و مقر اروپایی سازمان ملل و فعالیت علیه جمهوری اسلامی بود. کاظم نیز پس از ترور شدن، بخاطر نسبتی که با مسعود داشت، لقب «شهید حقوق بشر» گرفت و سمبل فدا و ایثار گردید.


بازی های حقوق بشری فرقه رجوی امروزه بیش از هر زمان دیگری برجسته شده و مریم تلاش می کند با پوشاندن هزاران اقدام تروریستی، و با اجرای نمایش های پی در پی، خود را تنها مدافع حقوق بشر، حقوق زنان و کارگران در ایران جلوه دهد. چیزی که باید از سوی هموطنان افشا شود تا آنها نتوانند به عوامفریبی خود ادامه دهند. وی در آخرین سخنرانی خود باز هم خواستار ادامه تحریم ها علیه ملت ایران گردید که چندش آورترین بازی حقوق بشری است. تلاش برای تشدید تحریم اقتصادی و دارویی ده ها میلیون ایرانی، اوج ضدیت مریم رجوی با حقوق بشر را به نمایش می گذارد.

حامد صرافپور

خروج از نسخه موبایل