چند خطی در رابطه با محمدعلی جابرزاده

یکی از مزدوران رجوی محمد علی جابرزاده با نام مستعار قاسم بود که 5 سال پیش به دلایل نامعلومی در بدو ورود به آلبانی مرگ او اعلام شد. بی شک محمد علی جابرزاده در زمان حیاتش، نقش مهمی در سرپوش گذاشتن بر جنایات و شکنجه های درون تشکیلات سازمان مجاهدین خلق داشت. عمدتا افرادی که در برابر زندان و شکنجه های درون تشکیلات مجاهدین خلق مقاومت می کردند، نهایتا به او سپرده می شدند. البته کسانی که در سازمان حضور داشتند به این نکته اشراف دارند که جابرزاده به ندرت در جمع صحبت می کرد. هر بار که او صحبت می کرد، به این معنی بود که مسعود رجوی، در قانع کردن افراد درمانده شده و در گل مانده است.

محمد علی جابرزاده

در یکی از جلسات درون تشکیلاتی مجاهدین که توسط مسعود رجوی اداره می شد، یکی از افراد در رابطه با فحاشی ها و ضرب و شتم هایی که در جلسات شستشوی مغزی به نام “دیگ” صورت می گرفت، اعتراض خود را اعلام کرد. مسعود رجوی تلاش کرد که با اظهار بی اطلاعی از شدت این وضعیت و انتقاد از مسئولین سازمان، مسئله را رفع و رجوع کند، ولی او همچنان به اعتراض خودش ادامه می داد و استدلال می کرد که بارها نامه نوشته و مسعود رجوی را در جریان گذاشته است. صحنه به آرامی بر ضد مسعود رجوی می چرخید که جابرزاده، وارد صحنه شد. ابتدا با استدلال و توجیه اینکه این اشکالات فردی است و ربطی به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین ندارد، تلاش کرد که موضوع را جمع کند. سپس وقتی دید کمی صحنه را آرام کرده، رو به آن فرد معترض فریاد کشید که این حرف های تو مال خودت نیست و حرفهایت بوی “طعمه” وزارت اطلاعات می دهد و تو با این حرفهایت شعبه سپاه پاسداران در سازمان مجاهدین به راه انداخته ای. جابرزاده، چنان صحنه را بر علیه آن فرد چرخاند که مسعود رجوی که از هیچ کسی تشکر نمی کرد، از او بخاطر این کار “انقلابی” اش تشکر کرد.

مرگ جابرزاده که از رقیبان مهدی ابریشمچی نیز محسوب می شد، میدان را برای رقیب تاریخی او نیز بازتر کرد، تمامی دست نوشته های مسعود رجوی که در جمع می خواند، یا کاملا از سوی جابرزاده تنظیم می شد و یا لااقل توسط او بازبینی و اصلاح می شد، چرا که مسعود رجوی علاوه بر اینکه هرگز یک رهبر سیاسی نبود، بلکه حتی توان نوشتن یک پیام را نیز نداشت. تندروی های جابرزاده در بحث های ایدئولوژیک و مطرح کردن بحث اعدام مخالفان از دسته گل های فراموش نشدنی محمدعلی جابرزاده است ، یکی از جداشدگان نقل کرده است:

“قبلا در مورد محاکمه اعضاء ناراضی و زندانی شده در اردوگاه بد نام اشرف مطلب نوشتم ولی با سقط شدن مسعود رجوی، باز یاد ان روزها افتادم که وسط محاکمه هر چند دقیقه یکبار جابر زاده عربده می کشید و می گفت همه شما را باید اعدام کرد و شماها ضد انقلاب ایدئولوژیک و ضد مناسبات هستید! شماها را باید اعدام کرد و نباید زنده از اردوگاههای مجاهدین خارج شوید اگر روزی پایتان به خارج از اردوگاه ها برسد شماها اولین نفراتی خواهید بود که موضوع زندان و … را افشاء خواهید کرد بس چه بهتر که همینجا همه شما را دفن کنیم !”

به جرات می توان گفت که آگاهی و علم این مزدور به جنایات انجام شده در فرقه رجوی بیش از همه شکنجه گران بود، اما هرگز لب به سخن باز نکرد و اگر مسعود رجوی قبل از او به جمع مرحومین پیوست اما بعد از مرگ سیاسی مسعود رجوی هم هرگز به او اجازه داده نشد، فرقه را ترک کند. تائیدها و مهرزدنهای کورکورانه این شخص به سرکوب های عریان مسعود رجوی در تشکیلات، جنایت کمی نبود ولی اجل مهلتش نداد تا پاسخگوی یاوه گوئی های چندین ساله خود باشد. هر چند محمدعلی جابرزاده، مرد و فرصت نشد تا او را در کنار سایر خائنین به مردم ایران، محاکمه کنند، ولی بی شک نام او در کنار نام مسعود رجوی خائن، همواره موجب تنفر و نفرین مردم ایران است.

فرید

خروج از نسخه موبایل