مصاحبه انجمن نجات لرستان با غلامعلی میرزایی – قسمت اول

با سلام و خیر مقدم به جناب آقای میرزایی و با تشکر از اینکه قبول زحمت کرده و دعوت ما را برای مصاحبه در دفتر انجمن نجات لرستان قبول کردید.

خسروپور- در ابتدا لطفا نظر خود در رابطه با نشست تصویری خانواده های لرستانی با انجمن آسیلا را برای ما بیان کنیدو اینکه بازتاب آن را چگونه می بینید؟

میرزایی: ضمن عرض سلام به جنابعالی و خسته نباشید به شما و دیگر دست اندرکاران انجمن نجات در مرکز و استان های دیگر، همانطور که می دانید با توجه به جابجا شدن اعضای سازمان از عراق به آلبانی و مسافت طولانی بین ایران و آلبانی و نبود سفارت آلبانی در ایران برای اخذ ویزا و مشکلات فراوان برای رفتن به آنجا، خلایی بین خانواده ها و عزیزانشان بوجود آمد که تاکنون این خلا پر نشده و خانواده ها بدنبال روزنه ای می باشند تا بتوانند سر پلی برای خود و فرزندانشان پیدا نموده و بوسیله آن آخرین اخبار و وضعیت عزیزانشان را دریافت نمایند. همچنین راه کارهایی برای رفتن به آلبانی و حمایت از جداشدگان در آنجا پیدا کنند که خوشبختانه با سعی و کوشش دوستان در آلبانی انجمن آسیلا تاسیس و با ثبت آن در آلبانی این دوستان بطور قانونی پیگیر وضعیت جدا شدگان و سر و سامان دادن به آنها و در کنار آن با ارتباط با خانواده ها، آنان را با آخرین اخبار سازمان و افراد اسیر در این فرقه آگاه میسازند. تاسیس این انجمن گامی بسیار مهم می باشد که دستاوردهای آن هم اکنون محسوس و ان شاالله در آینده بتوانند در جهت رهایی دیگر اسیران فرقه و کمک به اشتغال و اسکان و راهنمایی برای زندگی در فضای آزاد این اسیران کار خود را ادامه بدهند .

خسروپور: حضور  خانواده های لرستانی حاضر در این ارتباط تصویری را چگونه دیدید؟

میرزایی: من با چشمان خودم شاهد بودم که خانواده ها چگونه از این نشست استقبال کرده و آن را گامی مهم برای خود دانسته و از آن طرف نیز دوستان ما در آلبانی با اعلام حمایت خانواده ها از آنان و سخنان مادران و برادران در این نشست متوجه گردیدند که در ایران چگونه مورد پشتیبانی خانواده ها هستند و عزم خود را جزم کرده تا در این راه فعالیت بیشتری نمایند. نکته دیگر این نشست درخواست خانواده ها از انجمن نجات و آسیلا برای پیگیری اعزام خانواده ها به آلبانی و دیدار با عزیزانشان بود که خود حاکی از پیگیری و دلبستگی خانواده ها به فرزندانشان بعد از حدود 40 سال دوری بوده و برخلاف اهداف سازمان که با روش سرکوب عاطفه و حمله به خانواده و دادن کینه به نفرات درون سازمان سعی در جدایی بین خانواده و عزیزانشان دارد، می بینیم جز مهربانی و عطوفت از طرف خانواده چیزی دیگر دیده نمی شود که این مطلب بسیار حائز اهمیت می باشد.

خسروپور: آقای میرزایی در این نشست شاهد حضور چند نفر از جدا شدگان لرستانی بودیم نظر شما در این رابطه چیست؟

آقای میرزایی : بله ، شاید یکی از نکات مثبت این نشست، آمدن جدا شدگانی مانند اردشیر درویشی و محمد کرمی با خانواده خود (همسر و فرزندش) در این نشست بود زیرا از یک طرف خانواده ها با آنها دیدار و گفتگو کردند و دیدند که افراد بازگشتی چگونه زندگی و تشکیل خانواده داده اند و از طرف دیگر دوستان ما در کشور البانی نیز با این افراد که دوستان سابق آنان می باشند صحبت و بعد از مدت طولانی بار دیگر همدیگر را دیده و این دیدار برای آنان بسیار خوشایند بود و حضور این جداشده ها با خانواده بار دیگر خط بطلانی بر اراجیف رجوی و جیره خواران وی کشیده شد که دائم برای ترساندن افراد در مناسبات فرقه میگویند: رژیم ایران افراد جدا شده را اعدام و یا در زندان به مجازات می رساند، لذا حضور این افراد و خانواده هایشان ضربه ای مهلکی بر فرقه می باشد.

 

خسروپور: صحبت از بازگشتی ها به وطن شد، شما حدود یک سال و اندی است که به ایران آمده اید. لطفا تجربه خود را با ما در میان بگذارید.

میرزایی: شاید برای دوستان اسیر در فرقه این مطلب باور کردنی نباشد و فرقه آن را کتمان و نمایش بخواند اما واقعیت این است که من هنگامی که هواپیما در فرودگاه به زمین نشست با استقبال گرم و خوب همسر و فرزندم مواجهه شدم. همسری که 40 سال وی را ندیده و فرزندی که هنگامی که من اسیر شدم 35 روزه بود و الان چهل ساله و دارای همسر می باشد . الان و هیچ وقت نمیتوانم آن احساس را بیان کنم زیرا در کلمات نمی گنجد و آن حالی که من داشتم خارج از احوالاتی است که به زبان بیاید و این در حالی بود که ترسی نیز در وجود من بعلت تبلیغات چندین ساله سران فرقه وجود داشت و با اینکه تجربیات دوستان دیگر را که به وطن بازگشته بودند مشاهده کرده بودم اما باز در ته قلبم واهمه ای بود که خوشبختانه با دیدن همسر و فرزندم و رهسپار شدن بسوی شهرم بعد از خروج از فرودگاه و دیدن کشور عزیزم ایران و جاده های منتهی به شهرم خدا را شکر نمودم و دیدم هر آنچه را فرقه در طول این چندین سال برای ما به تصویر کشیده بود اوهام و دروغ بود و اینجا خانواده ها منتظر عزیزانشان هستند و مردم در کنار هم در صلح و آرامش زندگی می کنند و مردم اصلا سازمان را نمی شناسند و برایشان مطرح نمی باشد که رجوی و مریم چه میگویند واگر هم بشناسند، از آنان نفرت دارند .

من در اینجا از تمامی بزرگوارانی که در راه بازگشت من زحمت کشیده اند چه انجمن نجات، چه دوستان در آلبانی و همچنین خانواده ام که در ایران شرایط را برای بازگشت من مهیا کردند کمال تشکر و امتنان را داشته و بدانند که دعای خانواده من پشت سر آنان می باشد و خداوند به آنان اجر بدهد.

خروج از نسخه موبایل