علی اکبر اکبری، کودک سربازی که برای ترور لاجوردی تربیت شد

در شواهدی که عضو سابق تیم های عملیاتی مجاهدین خلق ارائه میدهد، ابعاد تازه ای از نقض حقوق اعضای مجاهدین خلق در کیش شخصیتی مسعود رجوی روشن میشود. امیر نعمت اللهی عضو سابق تیم‌های ترور مجاهدین خلق پس از بیست سال سکوت از نوجوانانی می‌گوید که با ترفندهای عوامل مجاهدین خلق جذب فرقه و دچار سرنوشت‌های عجیب و دردناکی شدند. از جمله از عامل ترور اسدالله لاجوردی، صحبت می‌کند که هنگام ورود به پادگان اشرف زیر سن قانونی بود و تنها دو سال بعد پس از گرفتن آموزش های چریکی برای ترور رئیس پیشین زندان اوین به ایران فرستاده شد.

این در حالی ست که در پی افشاگری های اخیر کودک سربازان سابق مجاهدین خلق، رسانه های تبلیغاتی مجاهدین خلق حتی آموزش نظامی به کودکان و نوجوانانی که به کمپ اشرف برده شدند را تکذیب می‌کنند؛ کودک سربازانی که لب به سخن گشوده اند را با تحت فشار گذاشتن مادران مجاهدشان متهم به دروغ گویی و همکاری با حکومت ایران می‌کنند.

در همین برهه زمانی امیر نعمت اللهی عضو سابق مجاهدین خلق که در زمان عضویتش چند باری برای انجام عملیات‌های بمبگذاری و خمپاره زنی به ایران فرستاده شد، پس از بیست سال جدایی از مجاهدین در گفتگویی با سیامک نادری شواهد تازه‌ای ارائه می‌دهد که نه تنها شواهد کودک سربازان را تایید می‌کند بلکه برگ تازه‌ای از افتخارات مجاهدین خلق در استفاده از کودکان و نوجوانان زیر سن قانونی برای اهداف خشونت آمیز، رو می‌کند.

امیر نعمت اللهی که خود در دهه هفتاد به مجاهدین پیوسته بود، به خاطر دارد که در همان اوایل حضورش در پادگان اشرف، تعدادی از کودک سربازان را به آنجا آوردند: «موقعی که من رفتم حدود بیست_ بیست و پنج نفر از کودکان کم سن و سال را به آنجا آورده بودند، از جمله اقای مصطفی یا محمد رجوی پسر خود آقای رجوی با دختر خانم مریم که ایشان هم فکر میکنم دور و بر هفده سالش بیشتر نباید می‌بود در آن موقع. اینها را آوردند توی قرارگاه اشرف. بچه های کم سن و سال. یکی هم از کمپ رمادی که کمپ پناهندگان کرد‌نشین بود اغلب، آورده بودند. از آنجا هم بچه های دوازده سیزده ساله آورده بودند، آنقدر ناز و کوچک بودند که فکر میکردند بازی ست. دو تایی همش بازی می‌کردند، می‌خندیدند، بعد هم که بهشان فشار می‌آمد، می‌نشستند گریه می‌کردند، مامانم را میخوام، بیچاره‌ها یعنی در این حد سنشان کم بود.»

علی اکبر اکبری، کودک سربازی که برای ترور لاجوردی تربیت شد

نعمت اللهی درباره نحوه برخورد تشکیلات با این کودک سربازان از همه جا بی‌خبر شرح می‌دهد که اگر خواهان رفتن از مناسبات مجاهدین بودند، چگونه با توهین و تحقیر و ضرب و شتم مرعوب تشکیلات می‌شدند به طوری که «بچه یک روز می‌گفت نمی‌خواهم بمانم، کاری با او می‌کردند که از فردا با کله هر کار می‌گفتند می‌کرد! بچه بود، می‌ترسید».

ساختار فرقه مجاهدین خلق با محوریت شخص مسعود رجوی با انواع روش‌های ارعاب و متقاعد‌سازی در طول چهار دهه در مواردی موفق شد که کودک سربازان را در درگیری‌های خشونت‌آمیز به کشتن بدهد و یا از آنها قاتلانی انتحاری بسازد و بر شمار شهدای خود اضافه کند. در شهریور سال 1377 بسیار پیش از آنکه تروریست‌های القاعده و داعش دست به چنین افراطی‌گری‌های خشونت آمیزی بزنند، علی اکبر اکبری ده بالایی اهل ایلام، در سن هفده سالگی به مجاهدین خلق پیوست و در سن 19 سالگی زمانی که نوجوانی بیش نبود برای ترور اسدالله لاجوردی به ایران فرستاده شد. در این عملیات تروریستی، فرمانده عملیات علی اصغر غضنفرنژاد جلودار تنها بیست سال داشت!

علی اکبر اکبری با نام مستعار رضا، دوست صمیمی امیر نعمت‌اللهی بود. او با افسوس از سرنوشت رفیق خود سخن می‌گوید که «موقع کشته شدن تنها 19 سال داشت». نعمت‌اللهی بر این باور است که سازمان عمدا دو جوان بی تجربه را «با آموزش‌های خیلی سطحی» برای عملیات ترور به پیچیده‌ترین بازار ایران فرستادند. رضا نتوانست از چنگ مردم و ماموران فرار کند و قرص سیانور خود را زیر دندان شکست و جان خود را گرفت.

اظهارات سیامک نادری درباره عامل دیگر این عملیات تروریستی، علی اصغر غضنفر نژاد نیز جالب توجه است. علی اصغر به تازگی سربازی‌اش تمام شده بود که به فرقه رجوی پیوست و در دام ساختار مغزشویی رجوی از جوانی ترسو و سرخورده تبدیل به یک تروریست شد. نادری درباره او می‌گوید:« او از دست پدر و خانواده‌اش فرار کرده بود…ترانه‌های آغاسی گوش می‌داد…دوران تکاوری را با هم بودیم…در هنگام تمرین‌ها بسیار وحشت داشت…اما آماده‌اش کردند به عنوان فرمانده عملیات…»

نادری به درستی اشاره می‌کند که از همان سال‌های دهه شصت کودک سربازی در فرقه مجاهدین خلق آغاز شد. چه بسیار کودکان و نوجوانانی که به عنوان میلیشیا توسط نیروهای مجاهدین جذب شدند، در اردوهای مجاهدین خلق آموزش نظامی گرفتند و پس از ورود تشکیلات به فاز مسلحانه به سرنوشت‌های غم انگیزی سپرده شدند. چه بسیار کودک سربازانی که در عملیات فروغ جاویدان به کشتن داده شدند (سرنوشت مریم قیطانی را بخوانید) یا بعدها در قرارگاه اشرف به روش‌های گوناگون از میان رفتند ( سرنوشت آسیه رخشانی، حنیف کفایی، حنیف امامی، یاسر عزتی و آلان محمدی را بخوانید) و نهایتا کودک سربازانی که تبدیل به عاملان ترور شدند.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل