سندی جدید از اعتراف‌های ذهنی زنان گرفتار در فرقه رجوی – قسمت اول

اخیرا سندی به دست فراق رسیده که نشان می دهد زنان گرفتار در فرقه رجوی چگونه علیه همدیگر گزارش نویسی کرده و به شیوه عصر حجر روزگار سپری می‌کنند. در متن پیش رو متوجه خواهید شد که زنان مغزشویی شده چگونه سر مسائل عادی در زندگی روزها درگیر شده و به خانواده‌های همدیگر فحش و ناسزا نثار می‌کنند.

متن عملیات‌های جاری (اعتراف به آنچه که در ذهن افراد گذشته است) در زیر بعد از غسل های هفتگی توسط مسئولان رده ها تنظیم شده و در اختیار سران فرقه کثیف رجوی قرار گرفته تا بر اساس آن برنامه ریزی‌های خود را برای کنترل بیشتر روی افراد تنظیم کنند.

اعتراف های ذهنی برخی از زنان گرفتار در فرقه را در زیر می خوانید:

ثریا ظهیری روز گذشته (شنبه) در رابطه با اتاق کار به هم ریخته و دریادداشتی به ژاله نوشته من انتقاد دارم به این F های جدید اتاق تکی دادید به ما اتاق فشرده. وقتی ژاله او را صدا می زند که مشکل چیست؟ با به هم ریختگی می گوید: چه شده حالا به آ.ش ۲۰نیرو و اتاق تکی می دهید، به ما حتی نیرو داده نمی شود، توی سر خواهران ش.ر زده می شود مگر ما خر هستیم و نمی فهمیم که توی این سازماندهی توی سر نسترن و ما خورده. وقتی ژاله برایش توضیح می دهد که ما باید پایشان را سفت کنیم. می گوید من قبول ندارم )قرار نیست Fها اتاق تکی داشته باشند درحال حاضر چون روی طرح اماکن کار نشده دراتاق F های قبلی هستند(.

شهلا یزدان درگزارشی به سودابه نوشته چرا وقتی بحث مسئول آسایشگاه شد گفتند پوران مسئول اینکار باشد درحالی که همه کارهای آسایشگاه را من انجام می دهم برایم عجیب است حتی مسئولیت آسایشگاه که به همه داده می شود به من که می رسد مکث می شود (این بحث بین خودشان بوده و درهیچ نشستی روی آن صحبت نشده) در ادامه نوشته من باز هم کارهای آسایشگاه را انجام می دهم و فکر نکنید این گزارش را نوشتم که به من مسئولیت بدهید. امروز (یکشنبه) نیز وقتی سودابه به او ابلاغ کرد، مسئول نشستهای لایه ای ST است، قبول نکرد و در دستگاه گذشته گفت من که نیرو ندارم چرا مرا وارد این کارها می کنید، علی رغم اینکه جمع به برخوردش انتقاد کرد ولی نهایتا نپذیرفت.

زهرا دارابی درگزارشی به فائزه مجددا درخواست تغییرسازماندهی داده وگفته اگر رفتن من برایم ۱۰ واحد ضرر داشته باشد ماندنم ۱۰۰ واحد ضرر دارد. درکار هم خیلی آنکادره و محدود کار می کند و مستمر تلاش می کند کارکمتری انجام دهد و وارد هیچ کاری به جز شیفت نمی شود.

ناهید طهماسب بعد از سوژه شدن مریم ملک، در صحبت به فاطمه همافر گفته من همیشه فکر می کردم از فاطمه غلامی خوردم هر چند که مناسبات او خیلی بد بود اما تاثیرکارکردهای مریم را روی خودم نمی فهمیدم. همیشه فکر می کردم حتما مرا به او سپرده اند که مواظبم باشد. وقتی مراسم نرفتم و دیدم اوهم نرفته گفتم به خاطر من مانده. در ادامه نیز مطرح کرده: در رابطه با مسئول هنوز یک جاهایی استپ می زنم. فاطمه بحث رابطه بی شکاف با مسئول را با او می کند که برخوردش خوب بوده و بحث را قبول داشته است.

اکرم شهرابی در گزارشی نوشته امروز که شنیدم فاطمه غلامی چرخیده خوشحال شدم اما دیگر ظرفیت کار با او را ندارم و درخواست دارم سازماندهی او عوض شود. خیلی حریم و حرمتها ریخته است و برای خودم و او پس برنده است، فاطمه بعد از خواندن پروژه اش در نشست سراغ اکرم رفته و ضمن روبوسی با او از برخوردهایش معذرت خواهی می کند.

گیتی با مدینه درخور، حول نامه ای که در زمینه مسئولیتش برای گیتی نوشته، صحبت کرد. ابتدا به اوگفت خودت در جابجایی دست بازداده بودی، وی گفته بله اگر حرف شما را گوش کرده بودم، الان جلوتر بودم و مسئولیتم مشخص شده بود. الان هم منافع خودم هست که جابه جاشوم.گیتی روی مثبتات او انگشت گذاشته و گفته چند روز صبر کن که کار و سازماندهی ات مشخص شود.
گیتی با اکرم حبیب خانی حول گزارشی که نوشته بود، صحبت کرد وی گفته از روی عکس العمل نوشتم و چون چند فاکت از مسئولین ذاکری دیده بودم که با سپیده مطرح کردند، به هم ریختم و این گزارش را نوشتم ولی از پیام برادر خودم متناقض شدم و با سپیده هم مشکلی ندارم….(دراین رابطه قرار شد آن را پروژه کرده و در جمع بخواند.)

صفورا مقدسی بعد از تغییر سازماندهی درخود و گرفته است. نکته ای که هست صفورا تمایلی به این سازماندهی ندارد. ولی در نشست پروین موقع ابلاغ چیزی نگفت و قبول کرد. در صحبتی به سودابه محمدطاهر گفته نمی دانم اصلا واحد مشاوره(مسئولیت جدید) یعنی چی؟ الهه که خودش واحد مشاوره بوده، می گوید اینکار کاری نیست که یک نفر بالای آن باشد، نیازی ندارد. سودابه به وی گفته است این حرفها که درست نیست این کار یکی از جدی ترین مسئولیت های کار ستاد است و وارد بحث زیاد نشده است.
کبری میرباقری این هفته نیز به نشست سیاسی تحت عنوان کمر درد نرفت (این سومین هفته است که شرکت نمی کند و علت را در صندلی مناسب و کمر دردش مطرح کرده است.کلا او روزهای جمعه یا هرفرصتی که گیر می آورد،خوابیدن را ترجیح می دهد.

به الهه رشیدی موضوع سازماندهی صفورا ابلاغ شد که او را واحد مشاوره گذاشته و می خواهیم به تو وصل بکنیم. میگفت من پیشنهادم این است که صندوق را به صفورا بدهید و من واحد مشاوره باشم،کار صندوق برایم سخت تر از واحد مشاوره است. در رابطه با مریضی اش هم گفته اگر من شبها خوب و سر موقع بخوابم و وسط روز هم استراحت کنم، دیگرمشکلی ندارم. پروین نوشته این موضوع را دنبال می کنیم.

فاطمه افتخار یک گزارش سر مریم شیرنگی داده است که بی چارچوبی و مراجعات تکی به برادران مقر دارد و علیرغم تذکر فاطمه، مستمر سر هر موضوعی تکی به آنها مراجعه می کند .

مهم ترین فاکت ها و تناقضات روز مریم شیرنگی: یاد خاطرات دخترم افتادم و ذهنم را گرفت که لحظات زندگی طلبی بود.

کبری میرباقری: وقتی به همراه بتول، معصومه نزد فرزاد اتراک رفتم گفتم الان می گوید چون گزارش نوشتم دو نفره آمد (فرزاد گزارش از تردد تکی کبری نوشته که به اوتذکر داده و انتقادشد).

نسترن امین: در مسیر ماشین از روبرو رد شد به نظرم آمد پسرم در آن بود که دلم می خواست او را می دیدم و امکانی بود که با او صحبت کنم ولی به ذهنم زد که حتما با من صفرصفر نیست و احتمال دارد که قهر کرده باشد و ذهنم درگیر شد در مراسم نیز یادم افتاد که در انقلاب ۶۴ تنظیمات ملعون روی من سنگینی می کرد و نمی توانستم راحت ابراز احساسات کنم و دیدم این چیزها بوده که به دست و بالم مثل غل و زنجیر عمل کرده است.

اکرم ایمانی: وقتی یکی از برادران را دیدم و شروع به مرتب کردن لباسش کرد لحظه داشتم که در ذهنش مراسوژه کرده که این تنظیم را می کند. دیدم دوبار دیگر سر او لحظه داشتم و نگفته بودم و تبدیل به این تحلیل او شد.

آذر کریمپور: وقتی متوجه شدم احمد گل افشار اینجاست چند لحظه ذهنم روی مناسبات قبلی او رفت.

فاطمه فکریان گزارشی در مورد اکرم حبیب خانی نوشته و اینکه مسائل خواهران را در آسایشگاه حل نمی کند (در یخچال آنجا هیچ کوچکترین موادی نیست و…)

دیروز عصر به منظر صدر گفتیم کمک برای تزیینات شام کند قبول کرد و دو ساعتی میز را چید و فضایش خوب بود. شرط کاری اش این بود که کسی نباشد و خودش کار کند که همینطوری هم پیش برد. سر ملات های درخواستی پزشکی اش به اوگفتیم تایپ کند که بفرستیم که می گفت بعید می دانم تا یک سال اینها را تهیه کنند ولی می دهم، النهایه دیشب همه را داد که به ژاله تحویل دادیم. او سر این لیست ها به دقت همه نکات را وارد کرد.

ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل