ماجرای قبل و بعد از حادثه 19 فروردین

یکی از شاهدین حادثه 19 فروردین این چنین میگوید: صبح روز جمعه بود که نیروهای عراقی به قصد تردد و استقرار ایستگاه پلیس در قرارگاه اشرف که قبلا به سازمان مجاهدین اطلاع و گوشزد داده بودند و زمزمه هایش هم از قبل بین ما اعضا پیچیده بود، با نیروها و ادوات جنگی وارد اشرف شدند. مسئولین فرقه نیز در محلی که کنار ایستگاه برق قرارگاه بود دیوار گوشتی درست کردند. صفوف اول این دیوار را زنان و دختران جوان با القاء اینکه پلیس با زنان کاری ندارد تشکیل و لایه های بعدی را مردان مجهز به تیر و کمان، فلاخن و کوکتل مولوتوف تکمیل کرده بودند و جالب اینجا بود که چند روز قبل از درگیری فلاخن ها و مواد آتش زا تدارک دیده بودند.

با ورود و نزدیک شدن نیروهای عراقی به محل تعیین شده و دیوارگوشتی ناگهان نیروهای عراقی مورد تهاجم قرار گرفتند و از بین زنان به سمت آنها مواد آتش زا پرتاب می شد. در این محل و به خاطر پرتاب ها یک پلیس جوان عراقی کشته شد. تا قبل از وقوع این حادثه، پلیس عراق از درگیری با زنان پرهیز می کرد اما با کشته شدن این سرباز بقیه پلیس ها با زنان درگیر شدند.

تا ظهر 19 فروردین هیچ زنی در بین کشته شده ها وجود نداشت. اما در طی یک دستور مشخص و هدایت شده تعدادی از زنان با سربازان عراقی درگیر شدند که منجر به کشته شدن تعدادی دختر جوان شد. اسامی این دختران عبارت بودند از: صبا هفت برادران، مهدیه مددزاده و مرضیه پورنقی از کرج، فاطمه مسیح، انسیه رخشانی، شهناز پهلوانی، نسترن عظیمی و فائزه رجبی. این دختران هیچکدام افراد با سابقه نبودند و بیشتر با مواضع فرقه مخالفت میکردند و به اصطلاح مسئله دار بودند.
بعد از حادثه و در روزهای بعد از این ماجرای مرموز در نشست های تشکیلاتی طبق فرمانی که از بالا آمده بود، مردها باید پاسخگو می بودند که چرا در صحنه فرار کردید و بیشتر مقاومت نکردید. همه ما نیروها بازخواست شدیم که چرا زنده ماندیم.

رجوی با شنیدن تعداد 36 نفر کشته در حادثه 19 فروردین با وقاحت علنی گفته بود: ” اگر 500 نفر هم کشته میدادیم ارزش آن را داشت و 19 فروردین با این شهدا که ما تقدیم کردیم باعث شد که ما بیمه نامه اشرف را بدست بیاوریم “. آنچه در این ماجرای مرموز طبق شواهد آتی روشن شد این است که رجوی آگاهانه و صرفا بخاطر حذف نیروهای مخالف و حفظ تشکیلات جهنمی اش با نعل وارونه زدن و ایجاد بلوا در اروپا و آمریکا قصد داشت خودش را از این اتهام تبرِئه نماید و حتی در یکی از اطلاعیه های خود مضحکانه گفته بود که در چنین روزی ارتش عراق با بالگردهای خود به آسمان قرارگاه اشرف تجاوز کرده. به هر حال حاصل این درگیری ریختن خون چند ده نفر اسیر نگون بخت معترض بود که رجوی آنها را طعمه مرگ قرار داد.
شرم و ننگ بر مریم قجر که هر ساله با خیمه شب بازی، مجلس ختم و یادبود برای این قربانیان مطامع رجوی برگزار میکند.

اردلانی

خروج از نسخه موبایل