سمینار بررسی حوادث 19 فروردین 1390 در دفتر آسیلا برگزار شد

شواهد اعضای انجمن آسیلا از حوادث هولناک 19 فروردین 1390 در کمپ اشرف

نوزده فروردین 1390 یکی از سرفصل‌های مملو از غم و حسرت در تاریخ سازمان مجاهدین خلق است. حوادثی که در این روز و روزهای پیش از آن رخ داد، نشان می‌دهد که سران فرقه مجاهدین خلق و در راس آن شخص مسعود رجوی در اقدامی عمدی باعث کشته شدن 36 تن از نفرات خود و معلول شدن بسیاری دیگر از آ‌‌نها شدند. رجوی با شعار «راه ما با خون باز می‌شود» اعضای بی‌سلاح خود را به مقابله با ارتش تا دندان مسلح عراق فرستاد. اگر چه اعضای جدا شده از مجاهدین خلق تا کنون درباره حوادث آن روز فراوان نوشته‌اند و گفته‌اند، اما اعضای انجمن آسیلا در نشستی که به مناسبت حوادث نوزده فروردین در دفتر انجمن برگزار کردند به ذکر جزئیاتی از حوادث آن روز و پیش زمینه های آن پرداختند که بسیار جالب توجه است.

آقای عبدالرحمان محمدیان به عنوان گرداننده نشست با ذکر نکاتی درباره قابل اجتناب بودن وقایع دلخراش آن روز تأکید می‌کند که زهر حوادث آن روز هنوز بر جان او و دوستانش است. او هدف مسعود رجوی از ریختن خون نفرات خود را سواستفاده از نام آن‌ها در تبلیغات خود و نان خوردن از خون آن‌ها می‌داند.

خلیل انصاریان از سه جلسه نشست میان سران مجاهدین خلق و مقامات عراقی با حضور مسئولانی از ارتش آمریکا می‌گوید که طی آن مقامات عراقی به مجاهدین اعلام می‌کنند که مقرر است بخش‌هایی از زمین های شمالی خاک قرارگاه اشرف را به مالکان اصلی آن یعنی کشاورزان منطقه باز پس بدهند. زمین‌ها در زمان دیکتاتوری صدام از کشاورزان غصب و به مجاهدین اهدا شده بود. مجاهدین نمیپذیرند و آن را حمله به ناموس خود میدانند! نیروهای عراقی که از روز سیزده فروردین اقدام به اجرای دستور مافوق کردند با تحریکات فرماندهانی چون پروانه شهابی مواجه شدند.

انصاریان که در آن روزها در کار امدادی بود، شهادت می‌دهد که عدم رسیدگی پزشکی به مجروحین حوادث نوزده فروردین موجب کشته شدن 36 فرد با شدت خونریزی و جراحت شد. حوادث دردناکی که حسن حیرانی آن را پروژه شهید سازی می‌نامد.
مهدی سلیمانی با مرور خاطرات آن روز از فرمان حمله می‌گوید. جایی که علیرضا امام جمعه دستور می‌دهد که اعضا با سنگ به نیروهای مسلح عراقی حمله کنند و در پاسخ عراقی‌ها آن ها را به رگبار گلوله ببندند. او از کشته شدن یکی از افراد درمقابل چشمانش می‌گوید و اشک به چشمانش می‌آید.

رضا شکری از شب حادثه و شنیدن صدای اولین گلوله می‌گوید. او در همان لحظه به فرماندهانش از جمله پروانه شهابی هشدار می‌دهد که گلوله‌ها مشقی نیستند —چرا که پیش تر رجوی در نشستی ادعا کرده بود که ارتش عراق به دستور آمریکایی‌ها گلوله مشقی استفاده می‌کند— اما فرماندهان او را به سکوت دعوت می‌کنند و به همه اعلام می‌کنند که گلوله ها مشقی است.

ابراهیم مرادی از خاطره کشته شدن مرتضی بهشتی می‌گوید که چگونه تحت فشار فرمانده‌اش در حالی که گلوله به پایش خورده بود و سرباز عراقی به او می‌گفت «برگرد! جلو نیا»، به جلو رفتن ادامه داد و نهایتا نام خود را به فهرست شهدای مریم رجوی اضافه کرد. فهرستی که با تعبیر به جای حسن حیرانی عکس هایشان دست مایه شوهای تبلیغاتی مریم رجوی است و ثمره پروژه مهندسی شده او و شوهر ناپدید شده اش مسعود رجوی است.

در این نشست بیش از یک ساعته اعضای انجمن آسیلا ابعاد گوناگونی از حوادث نوزده فروردین 1390 را روشن می‌کنند که دیدن آن بسیار توصیه می‌شود.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

خروج از نسخه موبایل