زنگولهای به پای باند رجوی

زنگولهای به پای باند رجوی
ایراندیدبان
آش تجمعات فرمالیستی و بیخاصیت مجاهدین، همچون آخرین دست و پا زدنهای بقایای رجوی در شرایط اضمحلال، آنقدر شور شده كه صدای علی ناظر، مدیر سایت دیدگاه را نیز درآورده است.
البته لایههای زیرین انگیزههای ناظر ‌بیشتر ناظر به آن است كه میخواهد رهبران مجاهدین را از حماقت بیرون بیاورد، اما رجوی و اذنابش ناشنواتر از آن هستند كه به این نالهها گوش فرا دهند. علت آه و نالهی علی ناظر و امثال وی نیز چیزی شبیه بیماری مجاهدین است كه جز در فضای هیستریك و نامعقولی كه فاشیستهایی مانند مجاهدین در آن وجود داشته باشند نمیتوانند گذران كنند.
ناظر در مطلبی با عنوان مجاهدین و تکرار مکررات مینویسد:
« با توجه به پیچیدگی محورهای مذاکره، موقعیت مجاهدین خلق در عراق، و نقش ما و اپوزیسیون سرنگونی طلب در تعیین موقعیت مجاهدین، حائز اهمیت می شود.
بنا به اخبار انتشار یافته یکی از محورهای مذاکره رژیم و آمریکا، بود و نبود مجاهدین در اشرف است. رژیم می خواهد سر به تن مجاهدین نباشد. آمریکا هم می خواهد سر به تن مجاهدین نباشد اما رویش نمی شود که آنرا به زبان بیاورد. رژیم می خواهد تمام افسران مستقر در اشرف را دست بسته تحویل بگیرد. آمریکا حاضر است بمب بر سر مجاهدین بریزد به شرطی که رژیم دست از زیاده خواهی بردارد. رژیم می خواهد آمریکا حُسن نیت خود را با هزینه کردن از جیب مجاهدین نشان دهد. آمریکا می خواهد رژیم تغییر رفتار دهد. مژگان پارسایی در مصاحبه اش با فاکس نیوز و در آستانهء شروع مذاکرات اینچنانی هشدار می دهد که اگر آمریكا قبل از این كه دموكراسی در این كشور برقرار شود، شروع به خروج نماید، عملاً به این معنی خواهد بود كه عراق را تقدیم ملاهای تهران كه پدرخوانده تروریسم هستند، كرده است. به زبانی ساده تر یعنی نادیده گرفته شدن کنوانسیون ژنو در باره حقوق پناهندگان و پروتکل‌های الحاقی آن، و موقعیت ساکنان اشرف به خطر جدی افتادن.
در این گیر و دار و زد و بند و معامله و مماشات و بده و بستان و هشدار دادن ها، شنیده می شود که مجاهدین دوباره درگیر برگزاری گردهمایی جدیدی هستند. گویی اینبار تظاهرات در پاریس و حدود 30 ژوئن خواهد بود.
به تظاهرات نرفته می دانیم که چه پیش خواهد آمد. چند نفر سناتور و وکیل مجلس و فلان رهبر فلان حزب و تعدادی خواننده و چندتایی نوازنده و چندهزار نفر اعتراض کننده پرچم به دست که پلیس می گوید 100 نفر بیشتر نیستند و خودشان می گویند 30 هزار نفرند، دور هم جمع می شوند و با سردادن شعار هایی از قبیل ایران-رجوی-ایران از یک گوشه شهر راه افتاده و به گوشه دیگر شهر خسته و کوفته می رسند. در پایان سخنرانی ها، آنهایی که برای شرکت در گردهمایی به فرانسه سفر کرده اند به کشور محل اقامتشان برمی گردند، تا خود را برای گردهمایی بعدی آماده کنند. و باز روز از نو، روزی از نو. دوباره تظاهرات خیابانی.
دوباره تکرار همان شعارها، دوباره همان آفیش ها، همان بیرق ها، همان سخنرانی ها، همان برنامه های سیمای آزادی. دوباره فراخوان برای کمک مالی. دوباره…
گویی از روزی که آمریکای جهانخوار بر سر مجاهدین بمب ریخت و آنها را خلع سلاح کرد و فرانسه برای اینکه عقب نیفتد به خانه مریم رجوی حمله کرد و همه را دست بسته به زندان کشاند و عاقبت در برابر خود سوزی هواداران مجاهدین عقب نشینی کرده و مریم رجوی را آزاد کرد، کار دیگری برای هواداران مجاهدین نمانده بجز تظاهرات و اعتراض و بست نشستن و اعتصاب غذا کردن و…
پس از پایان تظاهرات، نوبت می رسد به تحلیل های بعد از تظاهرات. ایران دیدبانی ها و بی بی سی چی ها و رادیو فردایی ها و ژورنالیستهای دریافت کننده حقوق های طیب و طاهر و… شروع می کنند به نواختن سازهایی که از خیلی وقت قبل سمفونی وار کوک شده اند؛ و در برابر این تحلیلها هواداران مجاهدین کلافه از اینهمه نارواگویی و چوب لای چرخ گذاشتن ها، به سوی سایتهای حاشیه مجاهدین روی آورده و در همان محدوده، به افشاگری وابستگان به رژیم جمهوری اسلامی می پردازند. خود می نویسند و خود می خوانند. و باز تکرار، و باز تظاهرات بعدی، و باز همین آش و همین کاسه. دادگاه اروپا رأی می دهد که آنها تروریست نیستند ولی وزرای خارجه اروپا بی اعتنایی می کنند؛ و هواداران مجاهدین برای خروج نامشان از این لیست، از خود مایه می گذارند و مخالفان قسم خورده مجاهدین هر گام آنها را به چالش می گیرند. و باز تکرار، و باز تکرار مکررات. »
شایان توجه اینكه علی ناظر با علم به این همه تكرار و مكررات باز هم از دوستان و رفقا خواسته است در این تجمع كسالتبار برای حمایت از مجاهدین شركت كنند و یادآور شده است كه:
« بی شک، ایراد و انتقادهای جدی و اساسی به مجاهدین وارد است، اما موضوع روی میز و تضاد اصلی، برخورد با مجاهدین و یا نقد از آنها نیست. موضوع برخورد با حق کشی کشورهای غربی، و برنامه های نهفته و آشکاری است که غرب برای مجاهدین دارد ،شورای اروپا کمر بسته که مجاهدین را از تحرک باز دارد. می خواهد زنگوله تروریست بر گردن مجاهدین باقی بماند تا هر حرکتی که می کنند زنگوله صدا کند. »

خروج از نسخه موبایل