سالگرد 17 ژوئن ضربه به دژ شیطان، مبارک – قسمت دوم

خودسوزی ها و شانتاژ تشکیلاتی به دستور مسعود رجوی

در قسمت اول گفتیم که مریم رجوی به جرم های متعدد و سنگین تروریستی در بزرگترین کشور مدعی حقوق بشر دستبند به دست راهی زندان شد. و به قول شاعر:

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت…

و اما ادامه :
ما در عراق و قرارگاه اشرف، هنوز دستگیری مریم رجوی را باور نداشتیم، بدین ترتیب تمامی ادعاهای سران فرقه که دولت فرانسه همراه ماست و در کنار ماست، همه پوچ از آب درآمد و روشن شد که عدالت همواره سیر طبیعی خود را از میان دیکتاتورها باز خواهد کرد، اما فرقه رجوی پست تر و بی مقدارتر از آن بوده و هست که جلوی عدالت و قانون گردن کج کند. نزدیک به 10 میلیون دلار نیز پول بی صاحب از اتاق مریم رجوی پیدا شد و این معما دوباره مطرح شد که منبع مالی این ریخت و پاش ها کدام دولت است؟
اگر فقط دولت عراق و دینارها و دلارهای نفتی این دولت بود که می باید پس از سرنگونی صدام حسین این پول ها تمام می شد! اما نشد، پس دولت یا دولت های دیگری پشت این پول های مفت وجود دارد، همه نگاهها این بار معطوف اسرائیل و عربستان و آمریکا شد، همان دشمنان دیرینی که علنا روی مردم ایران شمشیر کشیده بودند.

پرونده ی مریم رجوی و این فرقه قرون وسطایی وارد فاز جدیدی شد و همه ادعاهای سالیان جداشدگان و خانواده ها و … مهر تایید خورد که پشت اسارت طولانی اعضای این سازمان و سرکوب گسترده تشکیلاتی قدرت های دیگری در پشت پرده حضور دارند.
مریم رجوی دستگیر شد و مشخص شد که در میانه جنگ و خونریزی در عراق او به دامان بورژوازی گریخته است، همان طبقه ای که او ذاتا و همواره بدان گرایش داشته است، اما از مسعود رجوی که شیاد اصلی و شعبده باز سابق مقیم عراق بود خبری نبود، همه منتظر بودیم که او نیز پس از مریم دستبند به دست دستگیر شود اما او دجالی بود که به این راحتی ها دم به تله نمی داد و در سوراخ موش پنهان شده بود، مسعود رجوی این بار دست به توطئه کثیف و جدید دیگری زد و نشان داد که جان اسیران فرقه پشیزی برای او ارزش ندارد.

دستورات خودسوزی از نقطه رهبری و شخص مسعود رجوی و انگشت شمار زنان حلقه به گوش او صادر شد و بزودی همه می باید درخواست خودسوزی تشکیلاتی و اجباری می دادیم.

خودسوزی های تشکیلاتی شروع شد…

مریم رجوی و سایر عناصر ارشد سرکوبگر سازمان، تحت بازجویی قرار داشتند و مسعود می ترسید سررشته کلاف باز شود و تمام جنایات بازگویی و بازخوانی گردند. ترفند و شانتاژ جدیدی شروع شد و خودسوزی ها آغاز شد، در این اثناء مریم رجوی از زندان اطلاعات فرانسه به زندان «فلوری مرو ژیس» منتقل شد. برخی از اعضای سازمان که دستگیر نشده بودند، دست به اقدامات جنون آمیز می زدند، که پلیس در مواردی تعدادی از پناهندگان ایرانی را بعد از بازداشت به ‌بیمارستان روانی منتقل کرد، چرا که عقل سلیم اجازه نمی داد کسی بنزین در دست در خیابانها تهدید به خودسوزی بکند. سران فرقه تلاش می کردند مسیر قانونی رسیدگی به پرونده مریم رجوی را به مسیر انحرافی بکشانند و اجازه ندهند عدالت اجرا گردد.

به دستور سازمان از سوی دیگر نیز اعتصاب غذاها شروع شد تا اجازه رسیدگی به جنایات فرقه داده نشود، از همه سو فشار علیه اجرای صحیح قانون آغاز شده بود. به گزارش های صحنه ای از خودسوزی ها ، درکنار هر فردی که اقدام به خودسوزی می کرد یک عضو ارشد سازمان کاملا بر صحنه نظارت داشت تا خودسوزی انجام شود و هیچ تعارفی در کار نباشد.

ماجرای فرانسه، سران سازمان را بشدت دستپاچه کرده بود، نامعلوم بودن تصمیم و حکم دادگاه، احتمال استرداد مریم رجوی و برخی دیگر از کادرهای دستگیر شده به ایران، و از همه مهمتر به هم ریختن تمهیدات و تدارکات، به دقت طراحی شده، سازمان را به این اندیشه واداشت که واکنشی متناسب با ماهیت فرقه‌ای خود بروز دهد.

حدود ۲۴ تن از اعضا و هواداران در اعتراض به دستگیری مریم رجوی و جمعی از همراهان وی در طی دو هفته اقدام به خودسوزی علنی کردند که نتیجه امر منجر به کشته شدن دو زن جوان (ندا حسنی و صدیقه مجاوری) و جراحات و معلولیت های ماندگار در حدود ۲۲ تن دیگر ( از جمله مرضیه باباخانی ، نادر ثانی ، . محمد ایمانی و حمید عرفا با نام مستعار صالح) شد. تصور رهبری سازمان این بود که این اقدام وحشتناک باعث تأثیرگذاری روی افکار عمومی در اروپا و آمریکا و… خواهد شد و دولت فرانسه را به تجدیدنظر وادار خواهد ساخت. یکی از سران سازمان در سایت «ایران لیبرتی» اعلام نمود:

صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به توطئه‌های مشترکش با رژیم… پایان ندهد، مصمم‌اند که خود را به آتش بکشند.
بنا به نقل روزنامه پاریسین، قبل و بعد از خودسوزی، از سوی عناصر مجاهدین با تلفن همراه چند خبرنگار تماس گرفته شد و سخنگوی روابط خارجی «شورای ملی مقاومت» (محمد سیدالمحدثین) هم نام شخص خودسوزی کننده را اعلام کرده است.
زمانی که این اقدام نتیجه معکوس داد و برخلاف پیش‌بینی و گمان رهبران گروه، افکار عمومی و مردم اروپا و دیگر کشورها واکنش منفی نشان دادند و موجی از انزجار و تنفر و تعجب برانگیخته شد، سازمان و رهبر آن مدعی شدند که این حرکت‌ها به صورت خودجوش و خود به خودی صورت گرفته و اعضای آنها با دستور تشکیلاتی دست به خودسوزی نزده‌اند. این فرقه نشان داد که پتانسیل لازم جهت دست زدن به اقدامات غیر‌انسانی هولناک در اروپا و آمریکا را دارد. کسی که به دستور فرقه، وجود خود را کورکورانه به آتش بکشد، برایش خیلی راحت است که به دستور فرقه دیگران را برای اهداف سازمانی به آتش بکشد!

این ماهیت واقعی یک فرقه مخوف و ضدبشری است، فرقه ای که خود را ماورای قانون می داند و هرگز تابع هیچ قانونی نبوده است.
اکنون نیز در آلبانی این روند با وحشی گری تمام ادامه دارد و اعضای شستشوی مغزی شده این فرقه در پشت حصارهای بلند قرار دارند و اجازه حتی تردد به شهرها را ندارند، در قسمت بعد خواهیم دید که این دستگیری به کجا انجامید …

ادامه دارد

فرید

خروج از نسخه موبایل