انتظارات و توقعات نابجای فرقه رجوی

چند یست که فرقه ی رجوی عده ای را جمع کرده و کلی هزینه متحمل شده تا بتواند بیانیه های کشورهای اروپایی را مبنی بر ابقا نام فرقه در لیست سیاه تحت الشعاع قرار دهد. این فرقه که زبانی جز تهدید و خشونت نمی تواند داشته باشد بدون در نظر گرفتن شرایط کنونی خود و این که این شیوه ی عملکرد، دیگر هیچ هواداری ندارد تصورش این است که با این قبیل اعمال قادر به عوض نمودن نظرات به نفع خویش است. در همین زمینه تاکنون چند اطلاعیه در مورد تجمع لندن به روی سایت آورده و این بار از زبان حسین عابدینی و جناب برایان چیزی گفته است. این که برایان سیاست دولت متبوع خویش را مبنی بر نحوه ی برخورد با ایران دوگانه دانسته دلیل بر عدم درک صحیح ایشان از موقعیت ایران به عنوان کشوری اثرگذار در امور خاورمیانه چه به لحاظ دارا بودن منابع عظیم نفتی و چه از نظر وسعت، جمعیت،ویژگی های فرهنگی و دینی است. بنابراین نه انگلیس و نه هیچ کشور دیگری نمی تواند با تحت فشار قراردادن آن به مقصود برسد. استعفاء بلر به عنوان کسی که سال ها در مناصب مختلفی تأثیر گذار در اخذ سیاست های لندن بوده و استقبال مردم و بسیاری از دولت مردان نشان گر مخالفت آن ها با سیاست مداخله جویانه و دخالت در امور دیگر کشورهاست. بنابراین وقت سکوت ملت ها در قبال هر آن چه کارگزاران سیاسی آنان انجام می دهند گذشته. همچنین است بی تفاوتی در مقابل درخواست های نابه جای گروه های تروریستی مثل مجاهدین از دولت و مجلس آن ها. اما فرقه ای ها نمی فهمند که حمایت افرادی مثل برایان و لرد کوربت دردی از ایشان دوا نمی کند.

نکته ای که در بیانیه ی 13/2/86 فرقه از قول حسین عابدینی آمده به خوبی بیان گر خصلت خودکامگی پرورش یافتگان این فرقه است. وقتی که می گوید تنها سیاست اصولی غرب در رابطه با ایران خاتمه دادن به امتیاز دهی و برداشتن موانع و برداشتن برچسب تروریستی علیه ماست باید از او پرسید چه طور است که وقتی صحبت از سیاست دیگران می شود دارای دو شاخه ی اصلی و فرعی می شود ولی درمورد سیاست های خود فرقه فقط یک شاخه وجود دارد، آن هم به قدرت رسیدن در ایران و در این مسیر حمایت همه از عملکرد های تروریستی او؟! چرا سیاست حصر اعضا و بی خبر نگه داشتن آن ها از اوضاع فعلی سال هاست جزو روال فرقه شده و تغییری در آن صورت نمی گیرد ولی فرقه انتظار دارد دولت هایی همچون انگلیس و آلمان و فرانسه که در اوان پیروزی مردم ایران و در تضاد بودن این پیروزی با منافع آن ها در کشور به ایشان پناه دادند و چه و چه کردند. اکنون هم در عصر انتشار لحظه ای اخبار و وقایع و باز بودن چشم ها به سمت رسانه های خبری و ماهواره ای چنین باشد؟! فرانسه ای که می بیند پس از حمله ی امریکا به عراق فرقه درصدد گسیل اعضای نظامی و تعلیم دیده توسط ارتش صدام به سوی کشورش است طبیعی است که آشیانه ی مریم رجوی را بر هم زند و برای حفظ امنیت، مردم خود را به زندان برد. سیاست اصلی آن ها ظاهراً برقراری امنیت و آرامش و ایجاد زمینه های پیشرفت برای مردمشان است. اما سیاست اصلی فرقه رجوی پیرامون چیست؟ آیا درخواست تحریم همه جانبه و قاطعیت علیه مردم ایران (که حتماً منظور از قاطعیت در نزد فرقه حمله به ایران است)

که عواقبی جز ضرر و زیان برای مردم در پی نخواهدداشت سیاست اصلی است؟ البته جواب مثبت است و بر همه مسلم شده که فرقه جز نابودی خلق و اسارت ایرانیان چیزی نمی خواهد و گرنه در تمامی مقاطعی که ترقی برای آنان حاصل می شد این گونه عربده کشان بر علیه ایشان مواضع نمی گر فت!!

نتیجه این که ادامه ی تظاهرات و تجمع جلوی وزارت خانه این کشور و آن کشور سودی برای فرقه نخواهد داشت چه ماهیت تروریستی آنان چنان طی این سال ها بر ملا گردیده که هیچ کس توانایی انکار آن را ندارد.و از سوی دیگر لندن و پاریس و…،بغداد و عراق نیستند که رجوی با پابوسی صدام بتواند در سیاست هایش دخالت کند و دیگر سال 60 یا سال های بعد از آن هم نیست که فرقه بتواند به واسطه ی تحصن و غیره افکارعمومی را به سمت خود جذب کرده وشاهد صدور بیانیه ای به نفع خود باشد!!!  

خروج از نسخه موبایل