واکاوی دگردیسی فرقه مجاهدین خلق از بدو تاسیس تاکنون – قسمت دوم

در قسمت قبل گفته شد سازمان مجاهدین خلق بر اثر ضربه سال 1350 و دستگیری بنیانگذارانش دچار انحراف شد.

مسعود رجوی در 25 خرداد سال 60 با یک تحلیل غلط و اشتباه در درک شرایط مشخص اوضاع سیاسی جامعه و میزان حمایت مردم از جمهوری اسلامی در تبیین تعادل قوا دچار یک حماقت بزرگی شد و با صدور اطلاعیه ای آغاز جنگ مسلحانه بر علیه حاکمیت را اعلام کرد. اشتباه محاسبه رجوی این بود که فکر می کرد با تجاوز نظامی عراق به ایران و مشغول بودن نیروهای نظامی و دیگر قوای دولتی در جبهه جنگ با عراق، نیروی نظامی دیگر در شهرها برای مقابله با شورش نیروهای مجاهدین خلق وجود نخواهد داشت و آنها می توانند از این خلا برای سرنگونی جمهوری اسلامی بیشترین استفاده را ببرند.

به همین دلیل اعلام کرد نیروهایش بعد از 6 ماه رژیم را سرنگون خواهند کرد. ولی برآورد و تحلیل رجوی بکلی اشتباه در آمد. تجاوز نظامی عراق به ایران نه تنها بنیان نظامی جمهوری اسلامی را ضعیف نکرد بلکه باعث اتحاد هر چه بیشتر مردم و بسیج بی سابقه داوطلبان مردمی به سمت جبهه ها گردید. مردم بخاطر ضرورت دفاع از استقلال و تمامیت ارضی وطن تمامی مشکلات ناشی از جنگ را تحمل می کردند.

انفجارات اولیه دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخست وزیری و در ادامه ترورهای کور حامیان انقلاب و دولت که به گفته رجوی با هدف بی ثبات کردن جمهوری اسلامی و فراهم نمودن شرایط اجتماعی حضور نیروهای هوادار رجوی در صحنه و در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی انجام شد، باعث نشد خواب های بیمارگونه رجوی محقق شود و بر عکس با دستگیری و فروپاشی تشکیلات عملا منجر به شکست و فرار رجوی بهمراه بنی صدر از ایران گردید.

فرار مفتضحانه رجوی به پاریس عملا خط بطلانی بر ادعای وی مبنی بر سرنگونی جمهوری اسلامی در یک زمانبدی 6 ماهه بود که با فرار باقی مانده نیروها به منطقه کردستان عراق، ترکیه و پاکستان به حضور مجاهدین خلق در ایران پایان داد. رجوی مدتی همچنان در پاریس لغز مبارزه می خواند ولی سرانجام  مرتکب حماقت دیگری شد.

وی در نهایت به این نتیجه رسید که با رفتن به عراق و همکاری نظامی با دولت و ارتش صدام می تواند در تعادل قوای نظامی به سود عراق عمل کند و در نهایت تحت حمایت صدام، جمهوری اسلامی را شکست دهد و همچون فاتحان به ایران برگردد! بر مبنای همین تحلیل در سال 61 با طارق عزیز وزیر خارجه عراق در پاریس دیدار کرد و مقدمات رفتن به عراق را فراهم نمود. دیدار با وزیر خارجه دولتی که در جنگ با ایران بسر می برد از طرف تمامی احزاب و دستجات سیاسی ایرانیان خارج کشور محکوم گردید و حتی تعدادی از نیروهای متحد رجوی هم از ائتلاف با وی خارج شدند.

سرانجام رجوی بی توجه به موج مخالفت های ایرانیان خارج کشور و مردم در داخل در تاریخ 17 خرداد 1365 از پاریس به عراق رفت و مورد استقبال تعدادی از وزیران دولت صدام قرار گرفت. هدف رجوی از رفتن به عراق همانطور که خودش در پیامش گفته بود بر افروختن هر چه بیشتر شعله جنگ با اتحاد نظامی و شرکت در عملیات مشترک و ایفای نقش پیاده نظام صدام برای برهم زدم تعادل قوای نظامی بسود عراق بود. از همان بدو استقرار رجوی در خاک عراق وی دستور داد تا تمامی نیروهایش از کشورهای اروپایی و همچنین داخل ایران به عراق بیایند. دولت عراق چندین قرارگاه نظامی به همراه سلاح و دیگر ادوات جنگی مثل تانک و توپ و دیگر خودروهای نظامی را در اختیار رجوی قرار داد تا وی بقول خودش ارتش آزادیبخش ملی را در خاک عراق تاسیس نماید. رجوی همچنین بلحاظ مالی و تدارکاتی از طرف صدام تغذیه میشد.

ادامه دارد…

داریوش قنواتی

خروج از نسخه موبایل