معنی ابجد شرف در ایدئولوژی رجوی – قسمت اول

مسعود رجوی در سال 1364 انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را کلید زد و سالهاست که همچنان به بندهای پوشالی آن اضافه می کند. این انقلاب با طلاق مریم رجوی از همسرش مهدی ابریشمچی و ازدواج او با مسعود رجوی و انتخابش به عنوان مسئول اول سازمان همه گیر شد و پس از آن در سال 70 با بحث طلاق های اجباری وارد فاز جدید شد و در سال 70 تا 72 حدودأ 7 بند صادر و نامگذاری شد و برای هر بند حدودأ چند ماه بحث و نشست فشرده رجوی با بدنه سازمان صورت گرفت و هزاران ساعت نشست لایه ای در تشکیلات انجام شد و در خلال برخی بندها آنقدر مسائل سخت و تصمیم گیری برای برخی حیاتی بود که ده ها قتل و سر به نیست کردن و زندان و شکنجه صورت گرفت.

اما در همان مرحله اول شخص مسعود رجوی این حروف را روی تابلو نوشت و از جمع حاضر سئوال کرد که تا به حال حروف الفبا را به این شکل کجا دیده اید و معنی آن چیست ؟ ” الف – ب – ج – د – ش – ر – ف ”

در ظاهر شبیه ردیف 1و2و3 پشت چک لیست ها و قطعنامه ها بود و همه گفتند این برای ردیف بندی بندهاست .رجوی گفت چرا به ردیف و ترتیب نیامده و برخی حروف الفبا حذف شده که آن موقع هیچ کس جوابی نداشت .رجوی گفت همه حروف را که به هم بچسبانید می شود “ابجد شرف” یعنی این انقلاب و بندهایش شرف مجاهدین است. به همین دلیل اگر عضوی وارد آن نشود و امضای خون ونفس ندهد با انقلاب درونی و ابجد شرف مجاهدین تقابل کرده وآن طرف میز و سمت دشمن است.

حال جدا از اینکه سال ها گذشته و در این خصوص بسیار گفته شده و اثبات شده که ته انقلاب درونی ساخته مریم و مسعود برای چه منظور بود و چه بلاهایی سر اعضا آوردند، هر کسی که به نحوی این انقلاب را تجربه کرده ، چه اعضایی که هنوز در مناسبات فرقه هستند و چه آنها که جدا شده اند توضیحی و قضاوتی و تفسیری از این بندها در ذهن دارد. یعنی هر شخصی با مراجعه به درون خود و یا کنار هم گذاشتن وقایعی که در طول جاری شدن انقلاب و بندهایش رخ داده، همگی در خصوص ماحصل هر بند یک خروجی و نظر مشابه دارند و آن ترتیب بند این است:

بند الف: این بند یعنی طلاق! یعنی طلاق زن و شوهرهایی که چه در خارج از مناسبات سازمان ازدواج کرده و همه شرعی بوده و یا آن افرادی که به دستور تشکیلاتی با هم ازدواج فرقه ای داشتند به اجبار به دستور مسعود ومریم مجبور به جدایی از هم شدند و اگر هم مقاومتی بود به شدت برخورد شد و حتی شکنجه و زندان و سر به نیست کردن تقابل کننده ها را منجر می شد. این اولین حرف از ابجد شرف رجوی بود که کانون خانواده را تخریب و اینگونه اعضا وارد ابجد شرف می شدند.

بند ب: این بند به قول رجوی محرمیت با رهبری نام داشت. یعنی که زن و مرد بروند در جمع چند هزار نفری به صورت همدیگر تف و آشغال بیاندازند و به هم توهین کنند تا به قول رجوی بازگشت ناپذیر شوند. در واقع رجوی افراد را مجبور به فحاشی به هم می کرد و ایجاد کینه و دشمنی با هدف اینکه همه فقط برای رجوی باشند و تعلق خاطر دیگری در کار نباشد و برای تضمین این کار همه مجبور بودند کتبأ امضای خون و نفس را به رجوی بدهند. این هم از حرف دوم ابجد شرف فرقه ای که تولید کینه و دشمنی و فحاشی به همدیگر بود.

بند ج: این بند یعنی جنسی و جنسیت. تمام اعضا مجبور و مجاب به این شدند که عشق را در وجود خود بکشند و ممنوع کنند و شبانه روز افراد با خود در جنگ باشند و حتی خواب های شبانه را هم در خصوص مسایل جنسی و همچنین لحظه های فکر کردن به آن را در حضور جمع قرائت کرده و آبروی خود را برده تا بیمه جنسی و جنسیتی شوند .در حقیقت حرف ج ابجد شرف فرقه ای باعث آبروریزی تمام اعضا شده و هر عضو در روز چند بار در ملا عام بی آبرو می شد. این بی آبرو کردن منجر به خرد شدن غرور اعضاء در مقابل رجوی می شد و همه دارای پاشنه آشیل جدی نزد رهبری می شدند.

بند د: این بند در ایدئولوژی رجوی یعنی آب بندی و تضمین. در حقیقت رجوی زنان را توجیه کرد که وظیفه شان احیای مردان مسئله دار است و بایستی آنها از وجه زنانه خود استفاده کرده و مردان مسئله دار که مشکل جنسی آنها را مسئله دار کرده را تا ارضای نقطه جنسی خیالی رسانده و فریب دهند تا از تشکیلات نبرند و نروند. لذا سازماندهی را مختلط کرد. و آنقدر این آش شور بود که شده بود تله ای برای مردان و زنان. و تشکیلات از آنها نقطه ضعف گرفت و آبروی آنها را برد .این هم از بند دال و اوج بی آبرو کردن اعضاء.

ادامه دارد…

خروج از نسخه موبایل