دیدار و گفتگو انجمن نجات گیلان با خانواده محمد جواد نوروزی

جلسات گفت و شنود با شماری از خانواده های دردمند و چشم به راه گیلک - قسمت دوم

بیش از یکماه است که محمود دهقان زاده اهل سرزمین میرزا کوچک خان جنگلی با اتخاذ یک موضع جسورانه و با یک نه قاطع به رجوی وطن فروش، فرار را بر قرار در جهنم رجوی ترجیح داد و بعد از 34 سال تحمل رنج اسارت و دوری از وطن و کانون گرم خانواده، به دنیای آزاد و جمع دوستان آسیلا وارد شد و به معنای دقیق کلمه طعم شیرین آزادی را چشید.

خدا را گواه می گیرم که بعد از فرار محمود دهقان از تشکیلات سیاه رجوی، روزی و چه بسا ساعتی نبوده که خانواده های دردمند و چشم به راه گیلک خواستار اطلاع از وضعیت اسیران شان از بنده بواسطه ارتباط با عضو جداشده محمود دهقان و درخواست تماس تصویری با ایشان نشده باشند. لذا تصمیم بر این گرفتم که ضمن ملاقات نوبه ای با شماری از خانواده های شالیکار گیلک که در قسمت اول با خانواده فعال علی قلیزاده صورت گرفت، با دیگر خانواده های رنجدیده از ظلم و جور رجوی دیدار داشته باشم تا بتوانند به مقصود خود یعنی تماس تصویری با محمود دهقان برسند.

خانواده محمد جواد نوروزی

در فرصت بدست آمده در تاریخ 8 تیرماه 1401 خانواده محمد جواد نوروزی از اعضای گرفتار در فرقه مجاهدین مهمان انجمن نجات گیلان بودند. خانم مکرم نوروزی و آقای مسعود نوروزی در دیدار اخیر خود در دفتر انجمن نجات گیلان، ضمن تبریک و شادباش به محمود دهقان و خانواده خوش شانس ایشان، از پدر مرحوم خود زنده یاد محمد نقی نوروزی یاد کردند که عاشقانه به دنبال دلبندش بود و بسا زحمتها کشید ولیکن در چشم انتظاری مطلق بی آنکه محمد جواد را در آغوش بگیرد بدرود حیات گفت و به آرامش رسید.

زنده یاد محمد نقی نوروزی پدر بدرود یافته محمد جواد نوروزی از اسیران رجوی

صحبتهای دردناک خانم نوروزی بنده را به خاطرات دور با پدر نوروزی برد و متاثرم کرد. یادم نمیرود که رجویها در اثر فعالیت تحسین برانگیز پدر نوروزی و ارتباط بسیار فعالش با انجمن نجات گیلان، در منتهای ناجوانمردی منتسب به محمد جواد مطلبی علیه پدر و بنده در سایت نخ نمای افشاگر نوشتند که پدر در ملاقات بعدی در انجمن نجات گیلان آنرا به سخره گرفت و گفت:

“من که میدانم آنچه که از قول فرزندم نوشتند حرف محمد جواد نیست و او میخواهد به نزدم بیاید. من خودم چندین بار به عراق رفتم و فقط بار اول در سال 1383 موفق به ملاقات با فرزندم شدم. آنزمان مادر مرحومه محمد جواد هم با من همراه بودند. محمد جواد وقتی ما را دید خیلی ذوق زده شد و گفت یک چادر به من بدهید تا با شما مخفیانه سوار اتوبوس بشوم و برگردم ولی آن چند دقیقه ای که با محمد جواد خلوت کرده بودیم جاسوس های رجوی ما را می پاییدند و مواظب بودند. لذا محمد جواد ترسید ولی به ما قول داد شما بروید و من پشت سرتان می آیم و من میدانم که رجویها او را آزار و اذیت کردند و نگذاشتند وی از آن جهنم رها شود.”

درد دلهای پدر محمد جواد نوروزی

خانم مکرم نوروزی با یادآوری خاطرات اندوهبار پدر با چشمانی گریان گفت: “رجویها الان هم به دنبال آزار دادن بنده و برادران و خواهرانم هستند و در فضای مجازی به اسم محمد جواد با ما ارتباط برقرار میکنند و دنبال شیطنت های ضد ایرانی هستند تا بعد بتوانند مثلا بعنوان ارتباط با عضوی از کانون شورشی که بنظرم کانون وحوش میشود قلمداد کرد، به نفع جاه طلبیهای خود بهره وری کنند که اطمینان دارم اصلا و ابدا برادر نازنینم محمد جواد از این فریبکاری های رجویها اطلاع ندارد چرا که بارها من از تماس گیرنده درخواست کردم که اجازه بدهند محمد جواد بلاواسطه با من و اعضای خانواده ام چت داشته باشد و از خودش عکس بدهد که هر بار از پاسخ به درخواستم طفره رفتند و ما نیز ناگزیر برای همیشه طردش کردیم. چونکه میدانم در این وسط محمد جوادی در کار نیست و رجویها در منجلاب نیستی و زبونی دارند دست و پا میزنند.”

خانواده محمد جواد نوروزی

لازم به ذکراست که جداشده محمود دهقان و عضو اسیر رجوی محمد جواد نوروزی در دوران دفاع مقدس هم شهری و هم خدمت بودند و هر دو در عملیات خرابکارانه مشترک صدام و رجوی بنام چلچراغ در منطقه مهران به اسارت در آمدند .

در خاتمه دیدار صمیمانه با خانواده محترم نوروزی فرصتی دست داد تا آنها بتوانند با موبایل شخصی شان دقایقی با محمود دهقان در آلبانی تماس تصویری داشته باشند.

برای دانلود اینجا را کلیک کنید.

پوراحمد

خروج از نسخه موبایل