مریم رجوی و حجاب اجباری – از حرف تا عمل

البته که من از این بابت که در کشاکش مسائل شرعی و قواعد عرفی و آثار فرهنگ غرب در بین مردم ما، تحلیل و تفسیری که حتی خودم را قانع کنم نداشتم و از این حیث و جهت است که نظر خاصی در مورد نحوه رعایت حجاب در ایران ارائه نخواهم داد و هدفم از نوشتن این یادداشت کوتاه ثبوت نیرنگ کاری چاره ناپذیر باند رجوی و در راس آنها مریم رجوی بعنوان عجوزه هزار داماد است.

حجاب اجباری در ایران یکی از موضوعاتی است که مریم رجوی همیشه به آن پرداخته و انتقاد کرده است. او با وجود همه بند بازی هایی که نمایش میدهد، غرق در تضاد حجاب است و زمانی که در تشکیلات خودش حجاب ظاهری را با دقت و شدت بی نظیر اعمال میکند – و البته پشت پرده آن کارهای دیگر را هم که در ضدیت کامل با حجاب و… است – انجام میدهد و در حرف به وجود حجاب اجباری در ایران اعتراض دارد تا پیش اربابان خود را مدره و مترقی؟! نشان دهد!!!

اما غربی ها هم باید احمق باشند که اینگونه مدره بودن را در زمانی که وجود حجاب اجباری و لباس های متحدالشکل زنان عضو تشکیلات رجوی را میبینند، بپذیرند که البته نمیپذیرند و در کنار آن بخاطر منافع حقیر خود حاضرند از این مسائل چشم پوشی کرده و به مریم نمیگویند که در زمانی که خودت طرفدار حجاب اجباری هستی، چگونه با وجود این پدیده در داخل ایران مخالفت میکنی.
بلی!

گردانندگان غرب وقتی پای منافع نامشروعشان- در اینجا حمایت از مزدوری بنام سازمان مجاهدین- خیلی اهل سکوت و مماشات هستند و مسائل انسانی را بخاطر این منافع بسادگی زیر پا میگذارند.

در اینهمانی ” گاه باشد که کودکی نادان / به غلط برهدف زند تیری “، مریم خانم بدرستی بی حجابی تحمیل شده توسط رضا شاه حمله میکند که صدالبته از سر صدق نیست و طوری که آمد برای نشان مدره بودن است تا غربی ها – و اگر شد افکار عمومی- را خوش آید و…!

چرا که اگر از سر صدق بود باید اشاره میکرد که زنان ایران از اواسط حکومت قاجار و زمانی که محجبه هم بودند در جنبش های اجتماعی وقت شرکت فعال نمودند و آرام آرام خود را به جامعه بسته آن وقت تحمیل کرده و مجموعا نقش پیشرو و مترقی را بعهده گرفته بودند.

کار احمقانه رضا شاه که برقراری قلدرانه بی حجابی بود، این زنان را به کنج خانه ها خزاند و برای سال های متمادی عملا نگذاشت که این نهضت میهن دوستانه زنانی که طبق شرایط زمان با حجاب بودند نشو و نمایی یابد و سبب یک عقب گرد در حرکات زنانی شد که با یاری برادران و شوهران مبارز خود وارد میدان شده بودند.این تحمیل اجباری بگونه ای مضر از کار درآمد که زنان تقریبا نقشی در جنبش های اجتماعی دوران رضا شاه نداشتند و این برعلیه منافع و مصالح عمومی کشور بود.

مریم میگوید که شورای ملی مقاومت ایران بر ”حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش“ در مورد تمام زنان ایرانی تأکید ورزیده و کلیه اعضا و نیروهای مقاومت به آن التزام دارند و نمیگوید که چرا این تصمیم شامل اعضای تشکیلات خود نشد و آیا مریم آنها را انسان و ایرانی قلمداد نمیکند؟

براستی که تضاد بزرگی بین این ادعاها و کاری که مریم عملا انجام می دهد، وجود دارد .
اینطور نیست خواننده محترم؟!
نوید

خروج از نسخه موبایل