نگاهی به تاریخ خیانت بار مجاهدین خلق – قسمت دوم

در قسمت قبل گفته شد ازدواج غیرمنتظره مریم رجوی با مسعود رجوی، حتی اعضای سازمان را نیز در بهت و حیرت فرو برد. عجیب‌تر این که قبل از رسمی شدن این پیوند نامبارک، برخی از اعضای رده بالای سازمان از ارتباط غیرشرعی و غیررسمی مریم و مسعود آگاه بودند.

کمپ لیبرتی – سال ۱۳۹۲ نشست رجوی با اعضای مجاهدین با عنوان ویروس سه نقطه: در تشکیلات مجاهدین مقولاتی مثل تعهد، خیانت، وفاداری و امثالهم که بیشترین بار ایدئولوژیک را بر دوش اعضای آن تحمیل می کند، اصلی ترین ابزار کنترلی رهبری مجاهدین در حیطه‌ی برده سازی اعضای مجاهدین در هر شرایطی است. به نحوی که دیگر فرد علیرغم میل باطنی اش توان پس زدن، حتی فکر کردن به درستی و یا غلطی عمل خواسته شده را از دست می دهد و تلاش می کند خواسته‌ سازمان را مطابق سناریویی که رهبری سازمان به نحو اکمل و احسن به انجام رساند.

در تشکل های فرقه ای نکته‌ی حائز اهمیت اینکه پس از طی مراحل مغزشویی و تحمیل روانی، مغز افراد به طور موقت از فکر کردن به عمل خواسته شده خودداری می کند و حتی اگر تناقضاتی هم در ذهن اعضای فرقه وجود داشته باشد این تناقضات از قوه به فعل تبدیل نمی شوند و یا کمتر به تعارض و یا آنچه که از نظر تشکیلات عمل خارج از چارچوب نامیده می شود می انجامد.

بدین ترتیب رجوی همیشه برای پیش بردن اهداف خود و برای برطرف کردن هر مانعی که اساسا به شکست های پی در پی خطی و استراتژی وی بر می گردد، به اهرم های ایدئولوژیک و برده و بنده ساز فرقه‌ای متوسل می شود. تا اعضای سازمان را مرعوب و مجبور به پذیرش خواسته هایش بکند. در قضیه اخراج مجاهدین از عراق نیز همین بود. رجوی وقتی احساس کرد بعد از انتقال اعضای مجاهدین از قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی موضوع پناهندگی به کشورهای ثالث – هرچند اعضاء شخصا آن را به زبان نمی آورندند – اصلی ترین تهدید برای جداشدن افراد از تشکیلات فرقه‌ای مجاهدین است ، بلافاصله و طبق روال همیشگی موضوع جدیدی را که بار ایدئولوژیک و عقیدتی دارد، با اعضا مطرح کرد. و این بار رجوی آن را به طور نمادین ویروس سه نقطه نامید.

در همین رابطه می توان به نشست ویدئو کنفرانسی ۷ ساعته رجوی با اعضای سازمان در ایام عید نوروز ۱۳۹۲ در کمپ لیبرتی اشاره کرد. بنابر اخبار موثق دریافتی رجوی در این جلسه از پدیده ای با عنوان “ویروس سه نقطه” نام می برد که ظاهرا در آن مقطع تهدید اصلی ساکنان لیبرتی (بخوانید خود رجوی) محسوب شده و وظیفه‌ی اول تک تک پیروان فرقه را مقابله با این ویروس تعیین می کند.
رجوی در این نشست سعی می کند خیلی سر بسته منظور خود را بیان کند و بالاخره آشکار می سازد که این پدیده همان «تمایل به رفتن به کشور ثالث است» که در آن زمان به یک اپیدمی در داخل مناسبات تبدیل گردیده بود و طبق نظر رجوی اگر جلو آن گرفته نشود به فروپاشی تشکیلات منجر خواهد شد. رجوی نهایتا به اعضای سازمان فهماند که رفتن به کشور ثالث و حتی فکر کردن به آن خیانت محسوب می شود و هیچکس حق ندارد حتی در اعماق ذهن خود نیز به چنین موضوعی بیندیشد. در همین کادر بود که رجوی به اعضای مجاهدین خط داده بود که اگر UN با آنها صحبت کرد همه بگویند که ما طبق قانون ملل متحد با توجه به اینکه سالهای سال است از ایران بیرون آمدیم لذا می توانیم برای خود تابعیت جدید انتخاب کنیم و همه کشور عراق را انتخاب کنند!

اما وقایع بعدی نشان داد که تصمیم آمریکا برای خارج کردن آنها از کشور عراق و فرستادنشان به یک جای دور افتاده در اروپاست. بعدا همین اتفاق هم افتاد و علیرغم خط و نشان کشیدن های رجوی همینکه پای سازمان به آلبانی باز شد خیلی ها در طول این سالها از این فرقه خطرناک جدا شدند. جدایی هایی که همچنان ادامه دارد.

نویسنده : سردبیر

خروج از نسخه موبایل