گزارش گردهمایی انجمن نجات خوزستان

در مورخه 18/3/86 بنا به دعوت انجمن نجات شاخه خوزستان , جمعی از خانواده های خوزستانی اعضای گرفتار در فرقه رجوی و اعضای رها شده و بازگشتی (اعضای انجمن نجات خوزستان و چندتن از اعضای انجمن های اصفهان , لرستان و فارس) با گردهمایی در تالار آفتاب اهواز اعطای امان نامه های قوه قضائیه به اعضای جدا شده مجاهدین را جشن گرفتند.

 

پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید , ابتدا حمید دهدار حسنی مسئول انجمن نجات شاخه خوزستان که خود 15 سال در فرقه رجوی اسیر بوده و مدتی را در سیاه چالهای مجاهدین و ابوغریب گذرانیده ضمن خوش آمد گویی به خانواده ها و حاضرین , پیرامون فعالیت های چند ماهه اخیر انجمن خوزستان و برنامه های آتی انجمن سخنانی را مطرح کرد.

 

حمید دهدار حسنی خطاب به خانواده ها گفت: اگر نقش فعالانه شما خانواده ها در امید بخشیدن به فرزندان اسیرتان در قرارگاه اشرف نبود یقیناً انجمن نجات نمی توانست باعث رهایی قریب به 500 تن از اعضای مجاهدین و بازگشت آنان به وطن شان شود. به همین جهت نقش خودتان را دست کم نگیرید. حمید دهدار حسنی با تشکر ویژه از حضور دادستان محترم عمومی و انقلاب اهواز (آقای پیریایی) و نیز مدیرکل محترم سیاسی امنیتی استانداری خوزستان (آقای جامعی) در جمع خانواده ها اظهار داشت: همین که شخص دادستان محترم به نمایندگی از قوه قضائیه در اینجا حضور یافته تا امان نامه های جدا شدگان بازگشتی را به آنها اعطا نماید بهترین تضمین است تا دوستان عزیز ما که هنوز در اسارتگاه رجوی تحت تاثیر القائات مجاهدین هستند و تصور می کنند در صورت بازگشت به ایران زندانی یا مورد آزار و اعدام قرار می گیرند بدانند که این بخشودگی و امان دادن یک اقدام کاملاً رسمی است و وقتی دادستان شخصاً و از سوی قوه قضائیه در جمع خانواده ها حاضر می شود و کارت های امان نامه را تحویل رها شدگان مجاهدین می دهد طبعاً جای هیچ تردید و شبهه ای در این زمینه باقی نمی ماند. شما خانواده هایی که هنوز فرزندانتان در اسارت رجوی هستند باید با یقین و اعتماد کامل این پیام را به بچه های خودتان برسانید که غیر از بخشایش و یک زندگی آرام و بی دغدغه هیچ چیزی در انتظارشان نیست.

دهدار حسنی در خاتمه سخنانش به خانواده ها اظهار داشت انجمن نجات در سایر استانهای ایران و از جمله در خوزستان تصمیم گرفته است تا از طریق نهاد های بین المللی نظیر صلیب سرخ جهانی و با همکاری دولت قانونی عراق شرایطی را فراهم آورد که شما بتوانید بدون این نظارت ها و کنترل های گشتاپویی مجاهدین و سانسور های مستبدانه این فرقه , فرزندانتان را در قرار گاه اشرف ملاقات کنید و یا با آنها مکالمه تلفنی و مکاتبه نمایید. بهمین منظور تقاضاهایی که شما خانواده ها بصورت کتبی خطاب به صلیب سرخ یا دولت عراق نوشته اید توسط انجمن نجات تحویل صلیب سرخ و دولت عراق و دیگر نهاد های بین المللی خواهد شد و انشاءالله پیگیری خواهیم کرد تا در اولین فرصت زمینه ملاقات شما با فرزندانتان در مقر اشرف فراهم شود.

پس از سخنان حمید دهدار حسنی دادستان عمومی و انقلاب اهواز (آقای پیریایی) پشت تریبون قرار گرفت و به ایراد سخن پرداخت. آقای پیریایی با ارائه تحلیلی در رابطه با کیفر و مجازات در دین اسلام اظهار داشت: اگر چه از نظر اسلام برای هر تخلفی مجازاتی لحاظ شده اما اسلام توجه به این امر مهم دارد که اگر فرد مورد نظر در صدد اصلاح خویش برآمده باشد قانون نیز اولویت را بر عفو و گذشت می گذارد. آقای پیریایی در پاسخ به یکی از حاضرین که نحوه اعتماد بخشیدن به اعضای گرفتار در فرقه رجوی را جویا می شد اظهار داشت: من بعنوان یک شخص و با دیدگاه فردی خودم از امان و عفو جداشدگان حرف نمی زنم بلکه بعنوان نماینده قوه قضائیه اعلام می کنم که نظام هیچکدام از جداشدگان فرقه مجاهدین که از گذشته خود پشیمان شده و قصد بازگشت به دامن خانواده را دارند مورد تعقیب و مجازات قرار نخواهد داد. مگر اینکه کسی بابت موضوعی دیگر نظیر داشتن شاکی خصوصی و پرونده دیگری مشکل داشته باشد که آن هم ارتباطی با بحث این فرقه ندارد و فرد می تواند با جلب رضایت از شاکی خصوصی خودش مشکل خود را حل کند. اما در رابطه با سالهای عضویت در این فرقه هیچ مجازاتی برای بازگشتی ها در کار نخواهد بود. سپس دادستان اهواز خطاب به خانواده ها گفت: اگر شما خانواده ها , انجمن نجات و قوه قضائیه با همدیگر در یک راستا تلاش کنیم برای رهایی این اعضای گرفتار خیلی موفق تر خواهیم بود آنچه که به حکومت و قوه قضائیه مربوط می شود دادن امان و عفو به این جدا شدگان است و شما خانواده ها هم باید با کمک انجمن نجات امید را در دل بچه هایتان زنده کنید که انشاءالله به آغوش خانواده ها باز گردند.

 

پس از اتمام سخنان دادستان , تعدادی از جدا شدگان خوزستانی کارت های امان نامه خود را از دست دادستان و مدیر کل سیاسی امنیتی استانداری خوزستان دریافت نمودند. لازم به ذکر است صدور امان نامه های افراد بازگشتی همچنان ادامه دارد و انجمن نجات در مراسم مشابهی و به مناسبت های مختلف در هفته های آتی سایر امان نامه ها را به افراد تحویل خواهد داد.

 

 

اعضای بازگشتی که در این همایش امان نامه هایشان تحویل گردید عبارت بودند از:

1- محمود عوده زاده

2- طالب فرحان

3- سید شجاع سید لطیفی

4- سید رضا سید لطیفی

5- علی سید لطیفی

6- غلامرضا بهروزی

7- شنبه کلانتری

8- جلیل آلبو غبیش

9- علی نیک بیان

10- محمد علی پسرزاده عطار

11- مجید آلبو جنام

 

 

ضمناً برای تعداد 5 نفر از افراد جدا شده به اسامی ذیل امان نامه صادر شده بود که بدلیل عدم حضور در مراسم کارت آنها تحویل انجمن نجات شد تا به دست افراد مورد نظر برساند.

1- علیرضا ثمرانی

2- جواد مقامسی نژاد معرفی

3- جواد سواعدی

4- امید صانعی پور

5- عبدالرضا عساکره

خانواده های حاضر در گردهمایی در هنگام اعطای هرکدام از امان نامه ها توسط دادستان به نامبردگان با ذکر صلوات صمیمانه به اظهار خوشحالی می پرداختند که این امر سبب ایجاد فضای پر از عطوفت و توام با امیدواری و آینده روشن برای اعضای جدا شده مجاهدین شده بود.

پس از اعطای امان نامه ها و پذیرایی از حضار توسط اعضای انجمن نجات، آقای محسن هاشمی مسئول انجمن نجات شاخه اصفهان که سالیان متمادی از اعضای فعال مجاهدین بوده و برای مشارکت در شادی دوستان خود به خوزستان آمده بود پشت تریبون قرار گرفت و به اظهار سخن پرداخت. محسن هاشمی گفت: من نمیتوانم بگویم مجاهدین به من و امثال من خیانت کردند. من نمی توانم از واژه جنایت برای اعمال مجاهدین که در حق اعضای خودشان روا داشته اند سخن بگویم. من معتقدم در فرهنگ و ادبیات ما و در فرهنگ های لغت موجود دنیا هیچ لغتی نیست که عمق خیانت ها و جنایت های مجاهدین را منعکس کند. لغت خیانت برای اعمال مجاهدین خیلی کوچک است. سه برادر جوان از من در راه مجاهدین کشته شده اند آنوقت همین مجاهدین به صرف اینکه من عملکردشان را به نقد می کشیدم 6 سال مرا به سیاه چالهای ابوغریب و رژیم صدام سپرده اند. من قبلاً 6 سال در ایران زندان بودم اما حداقل آن سالها تصورم این بود که در برابر یک حکومت ایستاده ام و طبعاً از موضع دشمنی بود و لیکن مجاهدین رذالت را به حد اعلایش رساندند و وقیحانه ترین رفتارها را با اعضای خود روا داشتند. هنوز آثار شکنجه های مجاهدین بر روی بدن من باقی است. محسن هاشمی که با سخنان خود تمام حاضرین را تحت تاثیر قرار داده بود خطاب به خانواده ها گفت: انجمن نجات خار چشم رجوی شده است. چون تکیه گاه خانواده ها همین انجمن نجات است. فرقه مجاهدین از شما خانواده ها خیلی هراس دارند چون می دانند به محض اینکه فرزندانتان شما را ملاقات کنند عواطف انسانی شان بیدار می شود و وقتی که عواطف غلیان کند دیگر مجاهدین توان این را ندارند که جلو این احساسات را سد کنند. با عرض پوزش از شما باید بگویم رجوی از خانواده بعنوان ام الفساد نام می برد. محسن هاشمی در پایان سخنانش از تلاش های انجمن نجات خوزستان برای برپایی این همایش قدردانی کرد.

 

پس از محسن هاشمی , مجری برنامه شماره های جدید تلفن تیف (کمپ آمریکایی ها) را برای حاضرین قرائت نمود. سپس مجری با نشان دان یک کتاب به حاضرین گفت تا کنون کتابها , نشریات و آثار فراوانی در رابطه با ماهیت و مناسبات مجاهدین انتشار یافته است ولی کتابی که در دست من می بینید یک کتاب استثنایی و منحصر بفرد است این کتاب که نام آن « برای قضاوت تاریخ » می باشد متن مذاکرات رجوی با مسئولین اطلاعاتی رژیم صدام است و از روی فیلم مذاکرات پیاده و تدوین شده است و جالب اینجاست که هنوز مجاهدین راجع به این کتاب و این فیلم هیچگونه موضعی نگرفته اند.

البته این فیلم توسط خود دستگاه های امنیتی صدام از مذاکرات فوق سری رجوی با مسئولین اطلاعاتی بعثی بصورت کاملاً مخفیانه فیلمبرداری شده بود و خود رجوی هم از اینکه مذاکرات فیلمبرداری می شود اطلاع نداشت و پس از سقوط صدام این اسناد توسط رسانه های غربی و عربی انتشار یافت.

سپس مجری همایش دیالوگ هایی از این مذاکرات را انتخاب (از کتاب مذکور) و برای خانواده ها قرائت نمود.

اغلب خانواده های حاضر در همایش که عمیقاً تحت تاثیر جملاتی از کتاب مذبور واقع شده بودند پس از اتمام همایش، با مراجعه به اعضای انجمن نجات تقاضا داشتند نسخه ای از این کتاب در اختیارشان قرار گیرد که انجمن نجات شاخه خوزستان با اجابت این تقاضا قول دادند تا در اسرع وقت نسخه هایی از این کتاب بهمراه فیلم مذاکرات را تقدیم خانواده ها بنماید.

در ادامه همایش آقای علی مرادی یکی از اعضای فعال انجمن نجات شاخه لرستان که خود 25 سال از عمرش را در اسارت و همراه مجاهدین در عراق گذرانیده است، پشت تریبون رفت و به ایراد سخن پرداخت. علی مرادی در ابتدا به معرفی خود و سابقه عضویت در مجاهدین پرداخت و گفت: این همایش و دیگر تلاشهایی که شما خانواده ها در کنار انجمن نجات انجام می دهید یقیناً به ثمر می نشیند. مجاهدین فهمیده اند که ارتباط گرفتن خانواده ها با فرزندانشان سبب فروپاشی فرقه شان خواهد شد. من 25 سالی که در عراق بودم و آرزو داشتم برای لحظاتی که شده صدای برادران یا دیگر اعضای خانواده را بشنوم. پس از سال بیست و سوم وقتی برادرانم به ملاقات من آمدند با وجود نظارت و کنترل شدیدی که مجاهدین بر ملاقات ما داشتند اما آنچه که مجاهدین از آن می هراسیدند عاقبت بر سرشان رفت. برادرانم چند عکس از ایران، از خانواده مان آوردند و به من نشان دادند. گذشته از بحث عواطف همین که چشم من به عکس ها افتاد غرق حیرت و شگفتی شدم. در عکس هایی که درون منزل برادرانم و یا از بچه هایشان گرفته بودند من به اشیاء و اثاثیه منزل دقت کردم. من که 25 سال آنجا بودم همیشه شنیده بودم که مردم ایران در شرایطی اسفناک بسر می برند و هیچ آثاری از تمدن و تکنولوژی در زندگی مردم نیست. اما در عکسها که دقت کردم دیدم لوازمی مانند ویدئو، سی دی و یا تلویزیون رنگی و رایانه و… هست. وقتی از برادارنم خواستم تا در صورت امکان یک شماره تلفن از خانواده خودمان و یا بستگان به من بدهند در کمال شگفتی دیدم برادارنم چندین شماره موبایل و آن هم چندین شماره که به اعضای خانواده خودمان تعلق داشت به من دادند. من 25 سال در عراق بودم و رجوی می خواست از طریق امثال من آزادی و زندگی مرفهی برای ایرانیان به ارمغان بیاورد در صورتیکه خودم موبایل به چشم ندیده بودم. اصلاٌ 23 سال تمام تلفن به چشم ندیدم اینجا بود که نسبت به هرآنچه رجوی طی آن همه سالها به من القاء کرده بود، ذهنیت من ترک برداشت و همین ملاقات چند دقیقه ای ناقوس بیداری مرا به صدا در آورد.

 

علی مرادی د ادامه سخنانش پیرامون فعالیت های انجمن نجات اظهار داشت: انجمن نجات در تمام شهرها و استانهای ایران و بلکه در سطح بین المللی و سایر کشور ها در حال فعالیت است تا موجبات رهایی یاران دیروز خودمان را فراهم آوریم.

مرادی با اشاره به سفری که همراه خانواده هایی از ایران به کشور فرانسه داشت اظهار نمود: من و چند تن از اعضای خانواده ها برای اینکه پیام شما خانواده ها و استمداد دوستان اسیرمان در فرقه رجوی را به گوش جهانیان برسانیم، عازم فرانسه شدیم و مدت یک ماه که فرانسه بودیم کارهای زیاد و خیلی مفیدی انجام دادیم. با محافل و نهادهای مختلفی نظیر پارلمان فرانسه، عفو بین الملل، صلیب سرخ و شخصیت های فعال و معروف حقوقی و حقیقی در فرانسه ملاقات و آنان را در جریان حقایق فرقه رجوی قرار دادیم، رسانه های فرانسوی را از خیانتها و جنایت های مجاهدین آگاه کردیم. محققان، نویسندگان و پژوهشگران معروف فرانسوی را ملاقات کردیم آنها اغلب اظهار می داشتند برای نخستین بار است که این مسایل را می شنوند.

پس از اتمام سخنان مرادی، مجری همایش به قرائت و دکلمه متنی پرداخت که بشرح ذیل می باشد:

برادرم! خواهرم! یاران دربند!

از فراسوی دیوارهای اسارتگاه اشرف، برای لحظاتی خانه اندیشه ات را از حضور ناکسان خالی کن و آنگاه دلت را به سوی ما روانه ساز. از سیم های خارداری که گرداگرد جسم و جانت تنیده اند عبور کن.

آسمان همیشه آبی وطنت را نظاره کن و در خانه دل ما فرود آی.

جگر گوشه عزیز مادر! نور دیدگان پدر، اینجا ایران است. دیاری که هرگز فرزندان خویش را از یاد نخواهد برد.

اینجا سرزمینی است که روح بلند مردمانش پهلو به پهلوی دماوند و البرز میزند.

دیاری که وفای عزیزانش را پاس می دارد و جفای ناخواسته اهلش را با کرامت و مهربانی بر آنان می بخشاید. پس تو نیز هراس از دل بیرون کن و با بزرگترین « نه » خویش بر چشم کوته بین مزدوران ابلیس بزن و تاوان جوانی خود را از خدایان فریب و فسانه بازستان. و یگانه تاوانی که زیبنده تواست رهایی از تمام بندهایی است که سالیان دراز روحت را به بیگاری کشید.

سپس خانم صدیقه بیگم مرشد زاده یکی از هواداران سابق مجاهدین که مدتی قبل بهمراه همسرش بقصد دیدار برادرانش به قرارگاه اشرف رفته بودند و مجاهدین همسرش را به گروگان گرفتند پشت تریبون رفت و سخنانی را ایراد نمود. صدیقه بیگم مرشد زاده گفت: من و شوهرم هرکدام چندین سال به جرم هواداری از مجاهدین در ایران زندانی کشیده بودیم و دیگر فعالیتی نداشتیم و زندگی آرام و خوبی را در شهرستان بهبهان از سر گرفته بودیم در اواسط سال 85 بود که باتفاق همسرم و بصورت قاچاقی راهی عراق شدیم تا پس از سالها برادرانم را که در اشرف بودند ملاقات کنیم و دو دختر کودک و نوجوان خود را در خانه تنها گذاشتیم به این تصور که حداکثر تا 4 یا 5 روز از سفر عراق بازمی گردیم. اما وقتی به قرارگاه اشرف رسیدیم مجاهدین ما را از هستی و زندگی ساقط کردند. مجاهدین شوهرم را به گروگان گرفتند و با این بهانه که بزودی بر می گردد مرا روانه ایران نمودند آنها بدون اینکه ذره ای از عواطف انسانی بو برده باشند می خواستند خودم را هم نگهدارند ولی من بخاطر فرزندانم که در خانه تنها بودند محکم ایستادم و نهایتاً بدون همسرم به ایران بازگشتم. هرچقدر گریه و التماس نمودم اثر نکرد و با دلبستگی که همسرم نسبت به بچه هایش دارد تصور نمودم او هم بزودی به ایران بر می گردد. اما وقتی به ایران برگشتم و تا دو ماه هرچقدر با ایمیلی که به من داده بودند تماس گرفتم نتوانستم از همسرم خبری بگیرم و مجاهدین به من گفتند شوهرت می گوید: خانه را بفروش و پولش را بحساب مجاهدین واریز کن. ابتدا مخالفت کردم و گفتم اگر خانه ام را بفروشم خودم و بچه هایم آواره می شویم ولی به امید اینکه در صورت فروش منزل و واریز پولش برای مجاهدین حتماً همسرم ا رها می کنند تا پیش ما برگردد، اما آنها در نهایت رذالت، زندگی مرا متلاشی کردند. منزل را فروختم و 000/000/27 تومان پولش را برای آنها فرستادم، اما همسرم را رها نکردند و حتی به او اجازه نداند یک تماس تلفنی یا مکاتبه با دختران کوچکش برقرار نماید. دختر 9 ساله ام آنقدر به پدرش وابستگی عاطفی دارد که دوری پدرش او را به نحو عمیقی متاثر و متالم کرده است. من یقین دارم همسرم هم تحمل دوری از فرزندانش را ندارد. او با تمام وجود تلاش می کرد آسایش من و بچه هایم را مهیا کند و چنین کسی هرگز به میل و رغبت خودش موجب فروپاشی خانواده اش نخواهد شد. اگر مجاهدین همسرم را رها نکنند نزد تمام جهانیان رسوایشان می کنم. من و بچه هایم آرام نخواهیم نشست. اشرار و راهزنان اگر کسی را گروگان بگیرند حداقل وقتی پول درخواستی شان را دریافت می کنند گروگان را رها می کنند. اما من خانه و کاشانه و سرمایه زندگی بچه هایم را فروختم به این امید که همسرم بر میگردد و از نو زندگی را می سازیم ولی مجاهدین با رذالت تمام هستی و زندگیمان را گرفتند ولی اجازه نمی دهند همسرم یک تماس تلفنی با من و بچه هایش هم داشته باشد.

 

خانم مرشد زاده که خانواده های حاضر در تالار را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده بود بعلت تاثر و تالمات روحی، سخنانش را به اتمام رسانید ولی در انتها از خانواده ها خواست که در برابر فرقه رجوی کوتاه نیایند و تا رهایی تمام اعضای گرفتار در این فرقه در کنار انجمن نجات فعالانه به تلاشهای خود ادامه بدهند.

پس از سخنان مرشد زاده چندتن از اعضای انجمن نجات (آقایان حمید دهدار حسنی، محسن هاشمی و علی مرادی) روی سن رفتند و مجری همایش از خانواده ها خواست چنانچه پیرامون مسایل مربوط به فرزندانشان و فعالیت های انجمن نجات پرسش ها و ابهاماتی دارند به طرح سئوال بپردازند.

سپس برخی از خانواده های حاضر در همایش، پیرامون اقدامات انجمن نجات و برنامه های آتی سئوالاتی طرح کردند که نامبردگان در مقام پاسخ به روشنگری لازم پرداختند.

پس از اتمام پرسش و پاسخ، مجری همایش ضمن تشکر مجدد از حضور فعالانه خانواده ها ختم همایش را اعلام نمود و از خانواده ها خواست تا در کنار اعضای انجمن نجات به صرف نهار بپردازند. خانواده ها نیز در فضایی کاملاً صمیمی همراه اعضای انجمن نجات نهار را صرف کردند. و در حالیکه جویای دیدار و گردهمایی بعدی بودند با این آرزو که این قبیل همایش ها و تجمعات ادامه یابد از اعضای انجمن خداحافظی کرده و تالار آفتاب را ترک کردند.

در حاشیه همایش:

انجمن نجات خوزستان در حاشیه این همایش اقدام به برپایی نمایشگاهی از نشریات و آثار منتشر شده انجمن نجات و نمایش فیلم تزویر و تجاوز (اعزام خانواده متواریان به عراق) پرداخت که مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت و خانواده ها علیرغم اشتراک و دریافت منظم نشریات و ماهنامه های انجمن، بازهم با اشتیاق به سراغ نشریات انجمن رفته و نسخه هایی را تحویل می گرفتند.

پیش از ورود خانواده ها توسط واحد تبلیغات انجمن نجات خوزستان دیوار های تالار آفتاب آراسته به تابلو ها و تراکت هایی از شعار ها و نوشته ها به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی شده بود که مورد توجه و مطالعه حضار قرار گرفت. تعدادی از آثار فکاهی و کاریکاتور هایی در زمینه ماهیت مجاهدین خلق تالار آفتاب را زیباتر ساخته بود در این میان اعضای جوان خانواده ها نسبت به میز نشریات و تابلو های نصب شده در تالار دقت جالب توجهی از خود نشان می دادند. خواهران و اعضای جوانتر خانواده ها در حاشیه همایش (چه پیش از آغاز و چه در پایان آن هر چند نفرشان در گوشه ای از تالار گرد یکی از اعضای انجمن حلقه زده بودند و راجع به بستگان خود در قرار گاه اشرف از اعضای انجمن سئوال می کردند. که اعضای انجمن نجات با گشاده رویی خود پاسخگوی سئوالات این عزیزان می شدند. برخی پدران و مادران علیرغم دیدارهایی که در مراحل مختلف و در ایام گذشته با اعضای انجمن داشتند بعضاً برای چندمین بار عکس های فرزندان خود را به اعضای انجمن نشان می دادند تا بار دیگر خبر سلامت عزیزان خود را از زبان افراد رهاشده بشنوند.

حضور خبرنگاران رسانه های مختلف نیز دیدنی بود برخی از این خبرنگاران علاوه بر مصاحبه هایی که با اعضای انجمن نجات انجام می دادند، پس از اتمام همایش، از آنچه دیده و شنیده بودند اظهار حیرت می کردند. در این بین خبرنگاران جوانتر کندوکاو و کنجکاوی حرفه ایشان جالب توجه بود. پس از آنکه خانواده ها و اعضای انجمن نجات نهار را در کنار همدیگر صرف نمودند اگرچه به روشنی پیدا بود که بعضاً خانواده ها (با وجود گرما و شرجی شدید در آن روز) گویا دل به رفتن و جدایی از این جمع نمی نهادند. برخی از جوانتر ها هم علیرغم روبوسی و وداع با اعضای انجمن نجات، از تالار که خارج می شدند و دقایقی بعد دوباره باز می گشتند و در حالی که پرسش هایی نو پیرامون عزیزان اسیرشان مطرح می کردند گویی بهانه ای برای ماندن در کنار اعضای انجمن را می جستند.

اعضای انجمن نجات پیش از آغاز همایش وظایف مختلف مربوط به برگزاری این همایش را در بین خود تقسیم کرده بودند، اما آنچه در عمل دیده می شد نه تقسیم وظیفه بلکه عشق و محبتی سرشار بود که سبب می شد هریک از آنها جهت غنی تر ساختن همایش از هیچ کاری فرو گذار نباشند.

« علی نیک بیان در پی یافتن زاویه ای مناسب با دوربین عکاسی اش پی در پی عکس می گرفت، علی سرخیان با نظم وانسجام مثال زدنی به همراه یابر حزباوی، کاظم پورخفاجیان و عبدالهادی رومی پور امور مربوط به پذیرایی از خانواده ها را انجام می دادند، محمد باقر مومن زاده با وجودیکه راهی طولانی پیموده بود و از شیراز آمده بود تمام همایش را تحت پوشش دوربین فیلمبرداری اش قرار داده بود ».

اعضای انجمن نجات خوزستان با وجودی که خود میزبان بودند اما آنچه در عمل شاهد بودیم این بود که دوستان میهمان از انجمن سایر استانها در سراسر همایش فعالانه مشارکت داشتند.

در خاتمه همایش اعضای انجمن نجات و خانواده ها در حالیکه همدیگر را به رهایی عزیزانشان از اسارتگاه رجوی نوید می دادند، به امید دیداری دیگر از همدیگر جدا و راهی خانه هایشان شدند.

انجمن نجات شاخه خوزستان

خروج از نسخه موبایل