از فرار محمود دهقان تا لغو گردهمایی فرقه رجوی

مروری کوتاه بر وقایع دو ماهه در آلبانی

گزارش به خانواده های محترم:

طی ماه های خرداد و تیر سال 1401 وقایعی در کشور آلبانی در خصوص سازمان مجاهدین خلق اتفاق افتاد که شایان توجه و ارزیابی است. سیر حرکت اتفاقات به گونه ای طی این مدت رقم خورد که خبر از تحولات جدی در آینده نزدیک می دهد، خصوصاً واکنش های هیستریک و بیمارگونه و بعضاً نابخردانه فرقه رجوی در برابر این اتفاقات شایان تأمل است:

فرار محمود دهقان و پیوستن به آسیلا

اوایل خرداد ماه سال 1401 بود که محمود دهقان، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، توانست با فرار از اردوگاه بسته و دورافتاده این سازمان در آلبانی، به اسارت 34 ساله خود در تشکیلات فرقه رجوی پایان دهد و پا به دنیای آزاد بگذارد و در میان جمع صمیمی دوستان همدلش در انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) زندگی را با طعم امنیت و آرامش و آزادی تجربه نماید.
این واقعه از آن نظر حائز اهمیت است که قبل از آن سران فرقه رجوی در داخل تشکیلات از هم گسیخته، و در میان انبوه اعضای مسأله دار، اعلام کرده بودند که فرار از اردوگاه غیرممکن است و هر کس که فرار کند، همچون زمان صدام حسین در عراق، توسط پلیس دستگیر و بازگردانده می شود. فرار محمود دهقان مهر ابطالی بر این ادعا زد و بر اوضاع نابسامان و تضادهای داخلی فرقه رجوی افزود.

عملیات فرار محمود دهقان با تمامی سختی ها و موانعش و رسیدن او به نقطه امن آسیلا، فراتر از هر پهپاد و موشک و تیم عملیاتی، ضربه مهلک ایدئولوژیک بر بنیان پوسیده فرقه رجوی وارد نمود. مریم رجوی قطعا ترجیح می داد تا اردوگاه مجاهدین خلق هدف اصابت پهپاد قرار می گرفت اما این اتفاق جانکاه نمی افتاد.

سازمان مجاهدین خلق در این خصوص واکنش نشان داد و یکی از سایت های مربوط به فرقه رجوی با انتشار عکس زیر (محمود دهقان پس از رهایی، دست در دست داشامیر مرسولی خوشحال و خندان، قدم به مکانی امن می گذارد) با آرم آسیلا به عقده گشایی علیه محمود دهقان و جداشدگان در آلبانی و مسئول آلبانیایی آن یعنی داشامیر مرسولی و عملیات فرار اسیر خود پرداخت.

انتشار عکس محمود دهقان و داشامیر مرسولی با آرم آسیلا توسط سایت رجوی

اولین واکنش من در برابر این عکس العمل فرقه رجوی این بود که “اگر مسعود رجوی در رهبری سازمان بود و کنترل اوضاع را به دست داشت هیچ وقت اجازه چنین خطایی و انتشار چنین عکس و مطالبی را نمی داد”. اینک سازمان مجاهدین خلق در یک به هم ریختگی داخلی و استیصال مطلق با این اقدام، پهپاد به پرواز درآمده را خود به قلب خود هدایت نمود.

اگر چه فرقه رجوی تمام اقدامات احتیاطی را برای جلوگیری از فرار اسیرانش به کار گرفت و عملیات فرار بعدی ناموفق عمل کرد، اما لرزیدن پایه های سست خانه عنکبوتی رجوی به خوبی احساس و مشاهده شد. زنده شدن امید به رهایی در دل های اعضای گرفتار در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق دقیقاً همان چیزی است که مریم رجوی به شدت از آن وحشت دارد.

سفر مسئولین آلبانیایی آسیلا به ایران

در اولین ساعات بامداد پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، مؤسسین آلبانیایی انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) یعنی آقایان داشامیر مرسولی، جرجی تاناسی و ولادمیر ویس که به دعوت انجمن نجات و خانواده ها عازم تهران بودند، وارد فرودگاه بین المللی امام خمینی گردیدند و من شخصاً از جانب خانواده ها به استقبال آنان رفتم و تا پایان سفر و بازگشتشان همراه آنان بودم.
این سفر دو هفته به طول انجامید و دیدارهایی در اصفهان و شیراز و مشهد و نهایتاً تهران بین آنان و خانواده های چشم انتظار صورت گرفت. آنان نسبت به حمایت خانواده ها، و خانواده ها نسبت به تلاش های هرچه بیشتر این افراد انساندوست و نیکوکار، اطمینان به مراتب بیشتری حاصل کردند.

فرقه رجوی خیلی تلاش کرد تا برای آنان در بازگشت مزاحمت های پلیسی فراهم کرده و انگ های امنیتی به آنان ببندد اما تمامی تیرهایش به سنگ خورد و توطئه هایش مورد توجه قرار نگرفت و این دوستان بدون هیچ مشکلی به کشور خود بازگشتند.

همراه با آقایان داشامیر مرسولی، جرجی تاناسی و ولادمیر ویس در اصفهان

فرقه رجوی در این خصوص نیز با عجله وارد شد و با برداشتن تصاویری از صفحه فیس بوک دکتر جرجی تاناسی، استاد دانشگاه و خبرنگار تحقیقی در آلبانی، به سوز و گداز پرداخت. دجالگری را باید در بالاترین نقطه بست و شکست. کاری صورت گرفت که فرقه رجوی تا می تواند از صبح تا شب فریاد بزند که آسیلا شعبه نجات و نجات هم شعبه وزارت اطلاعات یا سپاه قدس یا هر چیز دیگری است و به این ترتیب به امیدواری اعضای خود به رهایی بیفزاید. کاری که می بایست انجام شود به خوبی انجام شد و پهباد دوم با قدرتی به مراتب بیشتر به پرواز درآمد و باز فرقه رجوی در کمال حماقت و درماندگی آن را خود به دست خود به قلب خود هدایت نمود که آثار مخرب آن فورا مشاهده گردید.

پیوستن مصطفی بهشتی به آسیلا

مصطفی بهشتی از اعضای فرقه رجوی بود که مدت ها قبل از این فرقه جدا شده ولی همچنان مانند بسیاری دیگر تحت کنترل این فرقه بود. او بالأخره در تاریخ ۱۸ تیر ۱۴۰۱ با عبور از فراز و نشیب های زیاد رسماً از فرقه رجوی اعلام جدایی کرده و به آسیلا (انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی) پیوست. او بلافاصله اقدام به افشاگری علیه فرقه رجوی نمود و طی همان هفته اول انبوهی از موارد نقض فاحش حقوق بشر در داخل اردوگاه فرقه در آلبانی را برملا کرد.
پیوستن مصطفی بهشتی این زنگ خطر را برای سازمان مجاهدین خلق به صدا درآورد که کسانی که از فرقه رجوی جدا شده ولی همچنان تحت کنترل شدید فرقه ای هستند و تعدادشان هم کم نیست این پتانسیل را دارند که با آسیلا آشنا شده و تحت حمایت این انجمن قرار گیرند. فرقه رجوی اجباراً در این رابطه نیز مجبور به واکنش خصمانه و حتی تهدید آمیز شد تا بلکه جلوی موارد بعدی را بگیرد.

بازرسی پلیس از مقر آسیلا و منازل مسکونی اعضای آن

با توجه به سه پهبادی که به قلب مریم رجوی در آلبانی در آستانه گردهمایی سالانه اصابت کرد، که فوقاً مرور گردید، پیش بینی می شد که فرقه رجوی با استفاده از عناصر فاسد در دستگاه قضایی و دولت و پلیس آلبانی اقدامات تلافی جویانه ای به عنوان نشان دادن قدرت و برتری و تسلط خود به اعضا صورت دهد. آسیلا خوب می دانست که کجا را هدف قرار داده و لذا کاملاً آماده هرگونه واکنشی بود.

صبح پنجشنبه 23 تیر 1401، نیروهای پلیس تیرانا به دفتر انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) و آپارتمان های محل اقامت اعضای آن مراجعه کرده و با ارائه حکم بازرسی، شروع به تجسس نمودند. در حکم شش صفحه ای بازرسی که تمامی آدرس های مورد تجسس در آن قید شده بود، اتهاماتی واهی و بی اساس مطرح شده بود که منشأ آن ها کاملاً مشخص بود.

سپس تعدادی از اعضای آسیلا را انتخاب کرده و جهت ارائه پاره ای توضیحات در خصوص فعالیت های انجمن به اداره پلیس بردند که با حضور فوری وکلای آسیلا در مقر پلیس همگی همان روز به تدریج بعد از پاسخ به سؤالات آزاد شدند. بر اساس گزارش سه صفحه ای پلیس نهایتاً: “هیچ مورد غیرقانونی در اماکن و خودروها و وسایل مورد بازرسی یافت نشد”. این در حالی بود که قتل مشکوک کارگر شهرداری در داخل اردوگاه فرقه رجوی کمترین توجهی را از جانب پلیس آلبانی بر نیانگیخت.

فرقه رجوی به خیال واهی خود خواسته بود تا سه مورد فوق الذکر را در آستانه گردهمایی سالانه اش تلافی کند و به این شکل در برابر نیروهای مسأله دار و خواهان جدایی اش خودی نشان دهد. فرقه رجوی فوراً رسانه های بی اهمیت جیره خوار در آلبانی را بسیج نمود تا با هیاهو اینطور نشان دهند که گویا آسیلا یک تهدید اطلاعاتی و امنیتی برای فرقه رجوی در آلبانی است و تجسس محل آسیلا توسط پلیس را به عنوان یک فتح الفتوح در بوق و کرنا کرد و حتی در مقر فرقه جشن گرفت و پایان آسیلا را اعلام نمود و اینطور به نیروهایش القا کرد که دیگر نمی توانند به کمک این انجمن امیدوار باشند.

بالکان وب بر خلاف ادعای فرقه رجوی و سایت های وابسته نوشت:
“اسپاک SPAK, Special Anti-Corruption Structure (ساختار ویژه مبارزه با فساد) پس از سوء ظن مبنی بر این که 20 عضو سابق سازمان مجاهدین خلق از سوی سرویس های مخفی ایران برای جاسوسی از مجاهدین خلق پناه گرفته در اردوگاه مانزا در دورس، دستمزد دریافت می کنند، در محل انجمنی که توسط مجاهدین سابق تأسیس شده بود دستور بررسی داد.

دکتر اولسی یازچی استاد دانشگاه و نماینده حقوقی آسیلا

اولسی یازچی، نماینده حقوقی آن ها این اتهامات را رد می کند و می گوید که بازرسی از آپارتمان هایشان اقدام تلافی جویانه مریم رجوی است. در بازرسی پلیس از دفاتر این انجمن و افرادی که فرماندهی مجاهدین خلق آن ها را به جاسوسی ایران متهم می ‌کند، چیزی غیرقانونی به دست نیامد و علت اینکه اسپاک مجبور به تشکیل پرونده برای جداشدگان شده است، به شکایت این سازمان (فرقه رجوی) بازمی‌گردد. فرماندهی مجاهدین خلق در مانزا از نظر سیاسی و عقیدتی به جداشدگان حمله می کند.

اسپاک همچنین دستور بازرسی محل استقرار انجمنی که توسط مجاهدین خلق سابق تأسیس شده بود را صادر کرد. جرجی تاناسی دلایل تاسیس این انجمن را بیان می کند: “هدف این انجمن حمایت از بازماندگان اردوگاه تروریستی مانزا است، بسیاری از اعضای این اردوگاه به دنبال فرار، ترک عملیات خشونت آمیز و شروع زندگی مدنی هستند.” تحقیقات علیه اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از 4 سال پیش آغاز شد.”

دکتر یازچی در صفحه توئیتر خود روز جمعه 24 تیر 1401 نوشت:

“یورش روز گذشته پلیس به خانه های جداشدگان ایرانی، یک شکست بزرگ برای مریم رجوی و فرماندهان تروریست اش بود. ایرانیان همچنان به جدا شدن از سازمان مجاهدین خلق ادامه داده و جامعه نجات یافتگان در تیرانا رو به رشد است. مریم رجوی نمی تواند کسانی که تروریسم رجوی را رد کرده اند زندانی نماید. برخی از یک طرف می خواهند از مریم رجوی و دار و دسته اش با متهم کردن ایرانیان استمالت نمایند اما از طرف دیگر هیچ دلیلی برای وارد کردن اتهام در این خصوص وجود ندارد. حس حیرانی و دوستانش به کابوس مریم رجوی پیر تروریست در آلبانی تبدیل شده اند.”

فرقه رجوی در بن بست و لغو گردهمایی سالیانه

فرقه رجوی که در تنگنا و بن بست تضادهای داخلی و رویارویی با انبوه اعضای مسأله دار و خواهان جدایی به علاوه وجود مأمن و نقطه امید نیروها (آسیلا) برای رهایی روبرو بود نتوانست نتیجه مطلوب را از شکایتش از آسیلا با استفاده از عناصر فاسد به دست آورد و جشن و پایکوبی داخلی برای اعلام اتمام آسیلا هم مشکلی حل نکرد. حتی دیدارهای مقامات از رده خارج شده آمریکایی یعنی مایک پمپئو و مایک پنس با مریم رجوی که برحسب اتفاق برای اموری دیگر در آلبانی بودند هم دردی از بی شمار دردهای او را درمان ننمود.
از طرفی کم و کیف گردهمایی سالیانه و سخنرانان آن، که بعد از یک وقفه سه ساله که به دلیل همه گیری کرونا در گذشته به صورت آنلاین برگزار شده بود، آنطور که انتظار می رفت مطلوب نبود. فرقه رجوی خوب می دانست که این گردهمایی انعکاس رسانه ای نخواهد داشت و نه تنها موجب رفع مسأله داری ها نخواهد شد بلکه آن ها را تشدید خواهد کرد. تهدید به خودکشی در میان نیروهای خواهان جدایی به صورت عام رواج یافته و سران فرقه رجوی را مستأصل نموده بود.

در این نقطه سفارت آمریکا که حامی فرقه تروریستی رجوی است، و در مقاطع مختلف در خصوص گرفتاری های حقوقی و جرائم و تخلفات فراوان این فرقه به کمک آن شتافته است، تلاش کرد مریم رجوی را از بن بست خارج کند. گردهمایی قرار بود در روزهای اول و دوم مرداد ماه 1401 برگزار شود اما سفارت آمریکا طی بیانیه ای در تاریخ 30 تیر خبر از تهدیدات امنیتی در خصوص این گردهمایی داد.

سفارت آمریکا در آلبانی اعلام نمود: “دولت ایالات متحده از تهدید بالقوه ای آگاه است که ممکن است اجلاس جهانی ایران آزاد را که قرار است در 23 تا 24 ژوئیه 2022 در نزدیکی دورس، آلبانی برگزار شود، هدف قرار دهد.”

رسانه های داخلی و خارجی در این تاریخ اعلام نمودند که: “سفارت ایالات متحده در آلبانی نسبت به تهدید احتمالی برای هدف قرار دادن نشست جهانی ایران آزاد که قرار است در نزدیکی دورس در 23 تا 24 ژوئیه توسط مجاهدین خلق برگزار شود، هشدار داد”.
روز بعد فرقه رجوی اعلام نمود که به درخواست دولت آلبانی به دلیل تهدیدات امنیتی رژیم ایران گردهمایی را به تعویق انداخته است. البته دولت آلبانی هرگز در این خصوص موضعی اعلام نکرد و در بیانیه سفارت آمریکا هم نامی از ایران برده نشده بود. اخبار داخلی حاکی از آنست که هرگز درخواستی از فرقه رجوی مبنی بر لغو یا به تعویق انداختن گردهمایی صورت نگرفت.

سؤال اصلی که بلافاصله مطرح شد این بود که چرا سفارت آمریکا میتینگ مریم رجوی را برهم زد یا بهانه برای برهم زدن آن داد و البته حدس های زیادی در این خصوص زده می شد. یک چیز از نظر من روشن است و آن اینست که موضوع هرچه بود تهدید امنیتی یا نظامی در کار نبود. به هرحال با لغو این گردهمایی آن هم به بهانه تهدید امنیتی از جانب رژیم ایران انعکاسات خبری زیادی صورت پذیرفت و فرقه رجوی مدتی در توجهات رسانه ای قرار گرفت که چنانچه این گردهمایی انجام می شد یک صدم این انعکاسات هم صورت نمی پذیرفت.

آسیلا تهدید اصلی فرقه رجوی

مریم رجوی حق دارد که آسیلا را تهدید اصلی و جدی حاکمیت خود بر فرقه اش بداند اما خودش بهتر از هر کس دیگری می داند که تهدید آسیلا اطلاعاتی و امنیتی نیست بلکه به مراتب خطرناک تر از آن یعنی ایدئولوژیک است. او قطعاً آرزو می کرد که تهدید صرفاً در همین حد نظامی باشد.

مریم رجوی جداشدگانی که زیر کنترلش نباشند را جاسوسان رژیم ایران می نامد، اما خودش بهتر از هر کس دیگری می داند که وحشت او نه از درز اطلاعات از اردوگاه فرقه ای مجاهدین خلق به خارج بلکه رسیدن اخبار و اطلاعات دنیای خارج به داخل اردوگاه است.

مریم رجوی جداشدگانی که زیر کنترلش نباشند را تروریست های رژیم ایران می نامد، اما خودش بهتر از هر کس دیگری می داند که وحشت او نه از نفوذ به داخل اردوگاه فرقه ای مجاهدین خلق بلکه فرار نیروهای خواهان جدایی از آن است.

به یاد داریم که سمت سیم های خاردار حصارهای پادگان فرقه ای اشرف در عراق به داخل اردوگاه بود که نشان می داد سران فرقه رجوی نسبت به نفوذ افراد بیرونی به داخل پادگان واهمه ای ندارند بلکه وحشت آنان گریز نیروهای مسأله دار از داخل اشرف به بیرون جهت رسیدن به رهایی است.

سیم های خاردار حصارهای پادگان اشرف در عراق رو به داخل برای ممانعت از فرار نیروها

ضربه ایدئولوژیک کاری تر از هر ضربه دیگر

فرقه رجوی با یک تهدید جدی که بسا فراتر از هر تهدید امنیتی و نظامی است روبرو می باشد. ضربه ایدئولوژیک درونی، خیلی بیش از ضربه نظامی بیرونی، این فرقه مخرب کنترل ذهن که بنیانش بر دروغ و فریب و خیانت و جنایت و جاسوسی و وطن فروشی استوار است را از پا درمی آورد. فرقه رجوی چگونه می توانست مطمئن شود که نیروهای مسأله دار و خواهان جدایی از فرصت به دست آمده در گردهمایی و حضور مهمانان و خبرنگاران خارجی استفاده نکرده و فرار نکنند و خود را به آسیلا نرسانند و گردهمایی مربوطه را بر سر مریم رجوی خراب نکنند.

دولت آلبانی هرگز مطرح نکرد که ناتوان از برقرای امنیت و حفاظت گردهمایی است ولی نمی توانست تضمین بدهد که کسی فرار نکند یا به سراغ مهمانان و خبرنگاران خارجی نرود و آبروی نداشته مریم رجوی را نبرد. مریم رجوی آرزو می کرد کاش تهدید پهباد یا موشک یا تیم عملیاتی بود که شاید می توانست دردی از او درمان کند اما در حقیقت درد او بسا فراتر از این حرف ها بود.

در همین رابطه یک رسانه کم اطلاع داخل ایران پیشنهاد داد تا مقر مجاهدین خلق در آلبانی هدف پهباد قرار گیرد که این موضوع مدتی سوژه رسانه هایی که با ایران دشمنی دارند در آلبانی و دنیا گردید و خطی که دشمنان در پیش گرفته بودند را تقویت کرد و همانطور که سفارت آمریکا و فرقه رجوی مایل بودند ثابت نمود که تهدید امنیتی جدی است و وجود دارد و بهانه نیست.

باید اذعان نمود که تا جایی که به پروپاگاندا و جنگ رسانه ای و روانی بر می گردد فرقه رجوی خصوصا در داخل آلبانی دست بالا را دارد. همچنین این فرقه دستش در پرداخت رشوه و اعمال نفوذ در خاک آلبانی با توجه به شرایط این کشور باز است. اما این امورکه حکم کمکی و دکوراسیون را دارد زمانی می تواند کارساز قرار گیرد که اصل و پایه درست باشد. وقتی ارکان یک فرقه مخرب آبروباخته که با تضادهای بی شمار داخلی روبروست به لرزه در آمده و در حال فروپاشی است، هیاهو و جنجال رسانه ای چه کمکی می تواند بکند؟
در ادامه این گزارش در آینده به نکات بسیار مهم دیگری در خصوص معضلات پیش روی فرقه رجوی در آلبانی اشاره خواهد شد. دور نیست و دیر نخواهد بود که آزادی فرزندان گرفتار در فرقه رجوی محقق شود و یکایک آنان در دنیای واقعی آزاد در بیرون از حصارهای فرقه ای تنفس کنند و طعم رهایی را بچشند.

پیام ما امید – نوید ما آزادی

ابراهیم خدابنده

ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل