مجاهدین و تکامل چماقداری 2

مجاهدین و تکامل چماقداری 2
هادی شمس حائری، بیستم ژوئن 2007

چماقداری مجاهدین تاریخی طولانی دارد واز زمانی آغاز می شود که دوران تئوریک و یادگیری آن را در سال های پس از انقلاب از حرب الهی هائی که به اجتماعات حمله می کردند آموخته اند.
مجاهدین این تجارب را اما در بایگانی خود نگهداری کردند و زمانی که به اروپا آمدند آنرا بکار بستند.
هر چه که زمان بر علیه مجاهدین بکار می افتاد و عرصه بر آنها تنگ تر می شد سقف جدیدی در چماقداری می زدند.
آخرین مرحله پیشرفته چماقداری مجاهدین روز 17 ژوئن 2007 هنگام برگزاری سمینار انجمن حمایت از مهاجرین و ایرانیان مقیم فرانسه اتفاق افتاد که در آن اقدام به ضرب و جرح و حمله فیزیکی به اشخاص نمودند.
مجاهدین یک تاکتیک جدیدی نیز در این حمله بکار برند و آن زخمی کردن و سپس با فریاد به زمین انداختن خود بود که نشان دهند مخلفین آنها را مضروب کرده و آنها هستند که چماقدار و تروریست می باشند.
این نمایش آنقدر مضحکه بر انگیز بود که پلیس هم فهمید که آنها ظاهر سازی می کنند.
جالب بود که چماقداران رجوی به کسانی که به خاطر مخالفت با تروریسم از مجاهدین جدا شده بودند مرگ بر تروریست می گفتند و در کنار سایر فحاشی ها فحش تروریست را هم نثار آنها می کردند. اگر جداشدگان تروریست بودند که باید در سازمان می ماندند.
وضعیت مجاهدین در این یورش وحشیانه بسیار رقت آور و ترحم برانگیز بود. ترحم برانگیز از این جهت که ما بهر حال زمانی با این سازمان همکاری داشتیم و در بین هم سالان خود افتخار می کردیم که عضو جنین سازمانی هستیم اما مجاهدین آنقدر خود را سبک و بی ارزش کرده اند و مهر باطل بر گذشته خود زده اند که ما از انتخاب خود شرممان می آید که چرا روزی این سازمان را برگزیدیم. آیا عمل ما در آنروز درست بود یا غلط؟ مجاهدین با اعمال خود مشکل بزرگ ذهنی برای ما بوجود آورده اند.
خوشا بحال کسی که از ابتداء گزارش به این وادی نیفتاده بود و اسمی از مجاهدین به گوشش نخورده بود.
آنچه من در در روز 17 ژوئن 2007 در پاریس دیدم حیرت آمیز ترین لحظات حیات سیاسی من بود.
سازمانی را می دیدم که از سر و روی اعضایش جنون و درندگی می بارید، با دهانهائی کف کرده به کسانی که جرمشان هویدا کردن اسرار بود و بس، چنان وحشیانه حمله می کردند که هر انسان شجاعی از آنها می رمید.
من بسیار تلاش کردم که از حمله و هجوم آنها فرار کنم و فحاشی های آنها را جواب ندهم و سکوت کنم تا در امان بمانم زیرا می دانستم که آنها آمده اند که بقصد کشت ما را بزنند اما با لاخره چند مشت به گونه های من وارد شد و پیراهنم پاره و عینکم به زمین افتاد و شکست. این اولین باری بود که مجاهدین را این چنین وحشی و افسار گسیخته می دیدیم.
من در این روز نیز وجهی دیگری از سقوط اخلاقی و نزول عنصر مجاهد خلق را در هیئت یک حیوان دیدم.
دیدم که محمد حیاتی که زمانی عضو دفتر سیاسی و مسئول کل کشور عراق و نماینده تام الاختیار مجاهدین در دولت صدام بود به یک عنصر مادون اجرائی و سرچماقدار چند عنصر فاسد و چاقو کش تبدیل شده است.
این تجربه ای حیرت آور تر از خود چماقداری و ضرب و جرح افراد در این روز برای من بود.
محمد حیاتی با ذلت و خواری توسط پلیس دستبند زده شد و روانه زندان گشت. من از این صحنه بسیار تأسف خوردم ونه تنها خوشحال نشدم که بر حیرتم افزوده شد.
سازمان مجاهدین از افرادی که سابقا آزادی خواه و انسانهای دردمند و آرمانخواه بودند و سالها درد زندان و شکنجه را تحمل کرده بودند مانند سادات دربندی و محمد حنیف نژاد و محمد حیاتی و… یک عنصر شکنجه گر، چماقدار و زندانبان ساخته است. انسانهائی که می بایست انسانهای مقدس طراز توحید می بودند اما هیهات.
سازمان مجاهدین مدعی مبارزه با جمهوری اسلامی است اما در آنچه که مدعی است رژیم انجام می دهد گوی سبقت را از او ربوده است و این لطمه کمر شکنی به جنبش دمکراسی و مبارزه با جمهوری اسلامی است.
این فرقه تمام هم و غم خود را صرف مبارزه با چند مخالف سیاسی بی قدرت و بدون مال و منال نموده و آنها را صد راه بقدرت رسیدن و توفیق در راه امیال حکومتی خود می داند و دهها سایت علیه آنها راه اندازی کرده است.
آیا این باعث حیرت انسان نمی شود؟
چرا مجاهدین از خارج کشوری که در آن اجتماعی تشکیل می شود نیرو وارد می کند؟
یکی از تاکتیک های مجاهدین برای مقابله با مخالفین بکار نگرفتن نیروهای مستقر در فرانسه و وارد کردن نیرو از کشور های دیگر است.
مثلا برای بر هم زدن اجتماعات در آلمان از هلند و فرانسه نیرو وارد می کند و برای مقابله با مخالفین در فرانسه از المان و انگلستان.
این شیوه بدان جهت است که تبعه آن کشور مستقیم در درگیری ها وارد نشود که منجر به اخراج و یا لغو حکم پناهندگی وی گردد.
چماقدار وقتی از کشور دیگر می آید یک مرحله واسط در پیگیری پرونده او ایجاد می شود و نهایت آن است که وی را اخراج و به کشور خود می فرستند اما اگر از همان کشور مزدور استخدام کند و دستگیر شود پرونده اش سنگین می شود و ممکن است کار به اخراج و لغو پناهندگی وی گردد..
من تا بحال چندین چماقداری و برهم زدن اجتماعات توسط مجاهدین دیده ام که همگی از کشور همجوار به آنجا آمده بودند.
در حال حاضر این تاکتیک برای پلیس لو رفته است بویزه آنکه محمد حیاتی که در فرانسه آدرس دارد بدام افتاد و موقعیت خطزناکی را برای مجاهدین بوجود آورد. علاوه براین، چماقداران همگی دستگیر و شناسائی شدند و آدرس و هویت آنها برای پلیس فرانسه روشن شد. امری که تا بحال میسر نبود.
حال دست مجاهدین از این به بعد برای اعزام چماقدار به کشور ثالث بسته می شود زیرا اگرمثلا پلیس آلمان فردی را که از هلند آمده دستگیر کند اسمش را با اسامی دستگیر شدگان فرانسه تطبیق می دهد و روشن می شود که وی فرد اجیر شده ای است که در همه اجتماعات حضور دارد. آنوقت او را به جرم تروریست و چماقدار از کشور اخراج خواهند کرد.
ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل