خشونت و ترور، ماهیت جدایی ناپذیر فرقه رجوی است

خشونت، فقط محدود به خشونت فیزیكی و بدنی نیست. عموماً ما فقط درگیری های فیزیكی یا تعرض های جسمی را خشونت می دانیم. اما دامنه خشونت حوزه های گسترده تری دارد، از جمله خشونت زبانی و تبلیغاتی.

تهمت زدن، مارک چسباندن و تهدید همه شاخه های مختلف خشونت کلامی هستند. خشونتی که گرچه خون و خونریزی ندارد اما از درون انسان را نابود می کند.

قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان ندارند تا مدرکی ملموس برای ارئه داشته باشند. خشونت ابتدا در ذهن شكل می گیرد، بعد خود را در زبان نشان می دهد و سپس زمینه ساز خشونت فیزیکی و حتی ترور و سو قصد می شود.

وقتی سازمان مجاهدین خلق افراد جداشده و منتقدان و به طور خاص یک انجمن قانونی و قانونمدار و مسالمت جو نظیر انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) را مکررا تروریست می خواند، طرفداران ایزوله و به دور از دنیای آزاد آمادگی لازم را پیدا می کنند تا در زمان مناسب حتی با ماشین از روی آن ها رد شوند و آن ها را له کنند یا در دریاچه غرق نمایند، چرا؟ چون دیگر آن ها را شایسته زندگی نمی دانند. وقتی یک جریان مخالف و منتقد، به عنوان دشمن معرفی می شود، آنگاه حذف فیزیکی افراد آن از نظر اعضا مشروعیت پیدا می کند. کشتن آدم ها فقط به فرو کردن چاقو در سینه یا بستن آنان به رگبار مسلسل نیست. تخریب شخصیتی و انسانی بی گناه را مزدور و خائن و جاسوس و تروریست خواندن ، فقط و فقط به جرم آنکه دیگر نمی خواهد در مناسبات فرقه بماند، ظهور کامل خشونت کلامی است. گرچه این سازمان ابایی از به کار بردن انواع خشونت های فیزیکی هم ندارد.

یک عضو سازمان مجاهدین خلق، به دلیل نوع آموزشی که طی سالیان داشته، هرگز نمی تواند بپذیرد که مخالف و صاحب دین و مذهب و اندیشه متفاوت از او و کسی که بر اساس حق طبیعی هر فرد در جامعه دیگر نمی خواهد با این جریان و سازمان همراه باشد و می خواهد مناسبات داخلی آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد؛ برای کشتن و ترور او و دیگران نیامده است.

یک عضو سازمان مجاهدین خلق، نمی تواند به دلیل فرهنگی که طی سالیان در آن زندگی کرده است بپذیرد که افراد متفاوت از او هم انسان هستند و آگاهی دارند و شاید بتوانند حتی نکته ای به او بیاموزند.

طی تهاجم عناصر سازمان مجاهدین خلق در آلبانی به نمایشگاه و میز کتاب آسیلا در دورس که اخبار و عکس ها و فیلم های آن منتشر شده است، در یک صحنه که در فیلم ها قابل مشاهده است دیالوگی بین اریسا شهروند آلبانیایی عضو انجمن آسیلا با یک عضو مجاهد خلق قابل تأمل است:

اریسا از او می پرسد که چرا فحش می دهی؟ و او در پاسخ می گوید که: به تروریست باید فحش داد. و این دقیقاً منطق یک عضو فرقه با ماهیت تروریستی است. آیا همین فرد در آینده نخواهد گفت که تروریست را باید کشت؟ و هیچ مدرک و دلیلی هم برای تروریست بودن یک شهروند آلبانیایی که میز کتاب برگزار کرده است به غیر از تهمت های مکرر تبلیغی فرقه اش لازم ندارد.
زمانی که در برلین تحت حاکمیت هیتلر در آلمان اقدام به سوزاندن کتاب ها کردند هاینریش هاینه، شاعر و نویسنده آلمانی گفت: “کسی که کتاب را بسوزاند، انسان را هم خواهد سوزاند” که دقیقاً همین اتفاق هم افتاد.

کسانی که برای امثال شکری و پولادرگ و آسیلا پاپوش حقوقی می دوزند و با هزار تهدید و حیله مانع شرکت مدعوین خارجی در جشن عروسی شکری می شوند و مکرراً مخالفان را تروریست می خوانند و کرور کرور هزینه صرف پروپاگاندا در رسانه های آلبانی علیه جداشدگان می کنند و در نهایت دست به خشونت فیزیکی زده و کتاب های یک نمایشگاه را در مقابل چشمان مردم و پلیس پاره می کنند و به تذکرات پلیس توجه نمی نمایند تا این که 11 نفر از آنان دستگیر می شوند، آیا بعید است که در آینده نزدیک، که زخم های بن بست مرگباری که در آن گرفتار هستند عمیق تر شود، دست به ترور مخالفان بزنند؟

مسئولین آسیلا نیاز است که به صورت جدی این تهدید را با مقامات وزارت کشور و امنیت و پلیس آلبانی مطرح کنند و آنان را به روندی که در حال شکل گیری است آگاه سازند، چون این روند در درجه اول امنیت ملی کشور آنان را تهدید می کند که آثار مخرب فردی و اجتماعی بسیاری در پی خواهد داشت. لازم است نهادهای اجتماعی و فرهنگی آلبانی، پیشگیری لازم را به عمل آورند تا عواقب آن گریبانگیر جامعه نشود.

خشونت و ترور ذات جدایی ناپذیر فرقه رجوی است. این خصیصه از بین نخواهد رفت مگر با روشن ساختن حقوق و تکالیف شهروندی برای اعضای مستقر در اردوگاه مجاهدین خلق و پایان دادن به زندگی و مناسبات سکتاریستی و فرقه ای، که سبب می شود آنان در ارتباط با دنیای آزاد به تفاوت های دیگران احترام بگذارند و نگاهشان به اعضای جداشده از سازمان مجاهدین خلق تغییر کند.

عاطفه نادعلیان

خروج از نسخه موبایل