آیا دادگاههای رجوی صلاحیت رسیدگی به صحبت های منتقدان در تشکیلات را دارد؟

قسمت اول: دادگاههای بدون بازدید

اخیرا مطلبی تحت عنوان: ” دست نوشته های منتشر ناشده از نخستین دادگاه علنی مجاهدین در بیدادگاه نظامی شاه…” در سایت های رجوی منتشر شده است که از دست نوشته های پدر مسعود رجوی در دادگاه شاه بوده است، ما فرض می گیریم مستند است، اما اولا این خطابه ها، مربوط به زمانی است که مسعود رجوی بیست و اندی سال داشت و هنوز عنان کار در دستانش نبود، مسعود رجوی سال 1351 با مسعود رجوی سال 1380 و بعد از آن ، زمین تا آسمان فرق معامله دارد. ثانیا در جایی از این دادگاه متهم، که مسعود باشد گفته است:

” تا وقتی که امثال شما که از خود رژیم و جیره خوار رژیم و مدافع رژیم به اریکه قضاوت نشسته باشند، معلوم است بجایی نرسد فریاد ما …”

مگر بازجویان دادگاههای برگزار شده برای ما در عراق و سازمان، از عناصر شکنجه گر خلص رجوی ها نبود؟
این موضوع مرا یاد دادگاه خودم در سال 1376 در زندان اسکان رجوی ها انداخت، آنروز مرا به اتاقی وارد کردند و گفتند اینجا دادگاه است و تو بعنوان متهم وارد شدی، پرونده ای قطور را هم نشان دادند و گفتند که این همه هم پرونده قطور خیانت های تو به سازمان و رهبری آن است و چند فحش بدنبال آن دادند که خود بیشتر مستحق آنها بودند.

در آن دادگاه رجوی ها، من بی کس و تنها ، فرسنگ ها از دیار و کاشانه و خانواده ام دور، در انتهای میز بلندی نشانده شده بودم که هیچ فریاد رسی نداشتم، و مثل مسعود رجوی و دیگران در آن دادگاه ، نه پدر و مادر و دیگران کنارم بودند و نه دادگاه علنی بود.

فروغ پاکزاد، فاضل سیگارودی ، اسدا.. مثنی و … سر آن میز دادگاه نشسته بودند و حکم زندان انفرادی من از قبل صادر شده بود و در دستانشان بود، همه چیز نمایشنامه ای تکراری بود که به جز من برای دهها نفر منتقد دیگر نیز اجرا می شد، در آن خیمه شب بازی ، فقط یک طرفه روی من داد می زدند، چند بار مثل مسعود رجوی در آن دادگاه سال 1351، انگشت بلند کردم تا حرف بزنم، اما هر بار دادستان آن دادگاه ، گفت : خفه شو مزدور ، خفه شو پاسدار… نعمت علیائی هم که درست پشت سرم ایستاده بود، محکم با کف دست روی سرم می زد که خفه شو بشین و فقط گوش کن!

ادامه دارد . . .

فرید

خروج از نسخه موبایل