ابر جاسوس و عمله حقیر

نوشتاری در حقارت فرقه رجوی

حتماً در جریان دستگیری و محاکمه و اعدام ابر جاسوس انگلیس در ایران هستید؛ داستان ابر جاسوس دو میلیون دلاری پیام‌ها و نتیجه‌گیری‌های زیادی به همراه دارد.

انگیزه‌های جاسوسی در کلمه MICE خلاصه می‌شود.

اگر به‌ عکس خوب نگاه کنید خواهید دید که برعکس ابر جاسوس اعدام شده که هیچ‌کدام از انگیزه‌های بالا را به‌طورجدی نداشته این فرقه مجاهدین خلق و شخص مسعود رجوی است که همه این انگیزه‌ها را یکجا داشته و دارد و برای جاسوسی بارها و بارها اعلام آمادگی و تمایل کرده چه جاسوسی برای اسرائیل باشد یا آمریکا یا انگلیس، او حتی برای موجودی حقیر مثل صدام حسین نیز خود را عرضه کرده بود. آخرین مورد هم مربوط می‌شود به پیام مسعود رجوی که از طرف حساب‌های غربی خواسته بود که یک‌صدم یا یک هزارم زلنسکی در اوکراین برای او اهمیت قائل شده و او را به بازی و جاسوسی بگیرند.

پیام مسعود رجوی

اما با این‌ همه التماس و درخواست و سابقه مزدوری حقارت‌بار در شرایط اخیر کشور دیده شد که کشورهایی مثل اسرائیل و عربستان سعودی و انگلیس و فرانسه و آمریکا حتی حاضرند از اراذل‌ واوباش و افراد شرور سابقه‌دار استفاده کنند؛ ولی از مجاهدین خلق نه؛ مجاهدین خلق باتوجه ‌به اینکه خود را صاحب تشکیلات قوی و منظم کانون‌های شورشی در داخل کشور معرفی می‌کردند و انتظار داشتند که از طرف این کشورها لااقل به‌عنوان مزدور و یا ابر مزدور انتخاب شوند چندان مورد اقبال قرار نگرفتند. شاید این چهار عامل باعث بی‌خاصیت شدن مجاهدین خلق از نظر اربابان خارجی آنها شده باشد.

1- فاصله سه هزار و سیصد و هشتاد کیلومتری تهران تا مقر فرقه در آلبانی
2- تنفر غیرقابل‌ وصف و شمارش مردم ایران از این فرقه (حتی سایر مخالفان جمهوری اسلامی هم چنین تنفری را از فرقه رجوی دارند و حاضر به تحمل عقاید آنها نیستند)
3- ناکارآمدی فرقه در مزدوری و جاسوسی
4- عرضه خود به‌عنوان یک نیروی ارزان و ساده و در دسترس و آماده برای جاسوسی و …


عملاً این عوامل و ده‌ها عامل دیگر باعث شده که سرویس جاسوسی انگلیس روی علی‌اکبری سرمایه‌گذاری کند و نه فرقه رجوی، همان‌طور که در اعترافات او دیده می‌شد این سرمایه‌گذاری بیشتر برای پی‌بردن به تصمیم‌گیری و نحوه اقدام و فکر مسئولین جمهوری اسلامی در مقابل مسائل مختلف بوده است. قطعاً اگر به‌روز بودن مدنظر باشد سازمان مجاهدین خلق که اطلاعاتش از اوضاع اجتماعی و شرایط جامعه به سال‌های اولیه دهه شصت محدود می‌شود نمی‌تواند گزینه خوبی باشد.

قطعاً در راستای مزدوری حقیر نیز، مثل بستن یک خیابان و عربده‌کشی باز هم اراذل‌ واوباش به کانون‌های شورشی ادعایی فرقه رجوی ارجحیت دارند چرا که هم حضور خارجی دارند و واقعی هستند و هم‌توان و جربزه کار دارند نه مثل کانون‌های شورشی در حد گرفتن یک‌دست نوشته در صبح بدون تردد یک خیابان خلوت و دور از شهر!

مجاهدین در آلبانی

فقط می‌ماند فعالیت در فضای مجازی که مجاهدین خلق نفر و امکانات فنی آن را دارند، البته آن‌هم فضایی است که دیر یا زود از دست می‌دهند چرا که به‌خاطر ترس از تنفر عمومی مجبور هستند خودشان را شخص دیگری آن‌هم با عقاید دیگر و نامی غیر از مجاهدین معرفی کنند.

سامان نجاتی

خروج از نسخه موبایل