رجوی، صحت ادعاهایش را عملی نشان دهد

یکی از سایت های فرقه تروریستی رجوی مقاله ای با عنوان «دروغگو کم حافظه است» را منتشر کرده و نام یکی از اعضای گرفتار در فرقه به نام «علیرضا توکلی» به عنوان نویسنده این مطلب در زیر آن درج شده است. هر چند همه به چشم می بینند که رجوی ها در دل اروپا به کسی اجازه حرف زدن نمی دهند چه رسد به این که در داخل مناسبات فرقه ای و بسته شان به کسی اجازه نوشتن مقاله مستقل را بدهند. بنابراین با اطمینان می گویم که این مطلب توسط سران فرقه تهیه و به اسم «علیرضا توکلی» منتشر شده است.

در این مقاله سعی کرده اند تا مسئله عدم اجازه ملاقات و تماس خانواده ها با اعضای داخل تشکیلات که از سوی سران فرقه بر این افراد تحمیل شده را به نحوی غیرواقعی و کذب جلوه دهند.

بسیار خب. رد این موضوع بیش از آنکه نیاز به مقاله نوشتن داشته باشد، نیاز به عمل دارد. اگر حقیقت آنطوری نیست که خانواده ها و اعضای جدا شده می گویند، طی اقدامی عملی کذب بودن ادعای این افراد را به همه ثابت کنید.

لطفا سران فرقه مشخص کنند علیرضا توکلی و دیگر اعضای فرقه بعد از سال 1383 تا به امروز چند بار با خانواده های شان ملاقات داشته اند؟
مشخص کنند که آنها چند بار اجازه تماس با خانواده های خود را در مدت نزدیک به دو دهه داشته اند؟
فعلا حتی به این هم کاری ندارم که اعضای فرقه قبل از سقوط صدام اجازه تماس با خانواده های شان را نداشتند.

جواب دو سوال بالا کاملاً مشخص است. همه دنیا به چشم دیدند که خانواده های اعضای گرفتار در فرقه چند سال در بیرون درب اشرف به امید انجام ملاقات منتظر ماندند اما پاسخ رجوی ها فقط سنگ و توهین و فحش بود. فیلم سرهنگ ثریا که اخیرا در جشنواره فیلم فجر اکران شد گوشه ای از آن درد و رنج ها را روی پرده نمایش آورد.

تصویر زیر مربوط است به عمه چشم انتظار علیرضا توکلی که در پشت سیاج اشرف دنبال برادرزاده اش می گردد اما رجوی ها اجازه ملاقات به او و مادر علیرضا و دیگر خانواده ها را ندادند. همین یک تصویر خود گویای بسیاری از حقایق است.

عمه علیرضا توکلی در پشت سیاج های قرارگاه اشرف

بعد هم که اشرف جمع شد و فرقه به کمپ لیبرتی منتقل گردید نیز همین روش تکرار و رجوی ها به اعضای گرفتار اجازه ملاقات با خانواده های شان که برای دیدار فرزندان خود به درب لیبرتی مراجعه می کردند را ندادند. حتی اکنون که چند سال از حضور فرقه در آلبانی می گذرد خانواده ها اجازه ملاقات با فرزندان شان که در فرقه گرفتار هستند را ندارند.

دولت و مردم عراق و نیروهای آمریکایی و نیروهای یونامی به چشم دیدند که رجوی ها از انجام ملاقات اعضا با خانواده های شان وحشت دارند و آنها را از پایه ای ترین حقوق انسانی خود محروم کرده اند.

هنوز هم دیر نیست، رجوی ها که دست گوبلز را در دروغگویی از پشت بسته اند می توانند از امروز اجازه تماس و ملاقات آزادانه را به اعضا بدهند و تصاویر آن را پخش کنند.

اما می ماند ملاقات هایی که مدت کوتاهی بعد از سرنگونی صدام، رجوی ها اجازه انجام آن را دادند و رجوی ها در مقاله فوق الذکر به آن اشاره کرده و بر اساس آن که مربوط به دو دهه قبل یعنی نزدیک به 20 سال قبل است جداشدگان و خانواده ها را متهم به دروغ گویی کردند. همان ملاقات هایی که مدتی کوتاه بعد از انجام آنها، رجوی ها دستور توقف آن را دادند.

موضوع از این قرار بود که بعد از سرنگونی صدام، خانواده های اعضای فرقه که سالیان متمادی بود از فرزندان خود بی خبر بودند، مطلع شدند که فرزندان شان در قرارگاه اشرف در عراق هستند. بنابراین با تمام مشکلات بخصوص در آن زمان که هنوز عراق پس از جنگ، کشور با ثبات و امنی نبود و کنترلش دست اشغالگران بود، دنبال دیدار با فرزندان خود بودند. با تلاش خانواده ها و کمک انجمن نجات، آنها برای دیدار با فرزندان خود عازم قرارگاه اشرف شدند.

بدنبال این اتفاق رجوی ها که به علت سال ها دوری از مردم دچار بلاهتی بی همانند شده بودند، تصور کردند می توانند از انجام ملاقات بین خانواده ها و فرزندان شان در اشرف یک دام ساخته و تعدادی از جوانان خانواده ها را جذب نموده و برخی دیگر از آنها را به عنوان نیروی خود در ایران بکار گرفته و از آنان سوء استفاده نمایند. با این خیال شیطانی بود که رجوی ها در ابتدا به خانواده ها اجازه ورود به قرارگاه اشرف و دیدار با فرزندان شان را دادند. رجوی ها سه نکته درباره این ملاقات ها داشتند. اولاً ملاقات ها طوری برگزار شود که خانواده ها تحت تاثیر قرار گرفته و زمینه برای سوء استفاده از آنها مهیا شود. دوماً مانع از آن شوند که از یک سو اعضای سازمان با دست باز با خانواده های خود صحبت کرده و در نتیجه عواطف شان که رجوی ها با سال ها منزوی کردن آنها، سعی در کشتن آن در اعضا داشتند برانگیخته نشود و از سوی دیگر اعضای بی خبر نگه داشته شده توسط خانواده ها در جریان حقایق و فضای جامعه ایران و خانواده خود قرار نگیرند و خانواده ها نیز به حقایق و مناسبات فرقه ای اشرف پی نبرند. سوما مانع از آن شوند که اعضای ناراضی از این فرصت استفاده نموده و پیام اعتراض خود را به خانواده ها برسانند یا از آنها برای فرار و خروج از اشرف کمک بگیرند.

بر این اساس رجوی ها برای ملاقات ها برنامه ای به صورت زیر اجرا کردند:

مرحله اول قبل از ملاقات – در این مرحله اعضایی که خانواده های شان برای ملاقات می آمدند را در یک مکان جمع کرده و توسط مسئولین فرقه توجیه و مغزشویی می شدند و برای شان مشخص می کردند که در چه کادری باید با خانواده ها صحبت کنند.

مرحله دوم حین ملاقات – در هنگام ملاقات چندین عضو دیگر را با عضوی که خانواده اش برای ملاقات آمده بودند همراه می کردند تا هنگام ملاقات حضور داشته باشند و به این ترتیب هم عضوی که ملاقات داشت جرات نکند حرفی بزند که از نظر رجوی نباید گفته شود و هم اگر خانواده ها حرفی زدند اینها با وارد شدن، صحبت را به مسیر دلخواه و توجیه شده ببرند.

مرحله سوم بعد از ملاقات – در این مرحله عضوی که خانواده اش برای ملاقات آمده بود می بایست یک گزارش کامل از ملاقات و صحبت های رد و بدل شده بین خودش و خانواده اش را بنویسد. سپس می بایست یک گزارش درباره تاثیرات ملاقات روی خودش و تاثیرات ملاقات روی خانواده اش بنویسد. در نهایت نیز یک نشست جمعی برگزار می کردند تا گزارشی دلخواه خودشان درباره ملاقات ها و دستاوردهای آن به بقیه اعضا داده شود. این گزارشات بیشترش دروغ بود مثلا می گفتند: “خانواده ها همه جذب مناسبات ما شدند” یا “خانواده ها می گفتند در ایران خیلی ها هوادار شما هستند” و مواردی از این قبیل را به خورد اعضاء می دادند.

همچنین در این نشست اگر عضوی در هنگام ملاقات با خانواده اش عواطفش زنده شده و با خانواده برخورد گرم و خارج از توجیه انجام شده صورت داده بود و یا آن که از نظر تشکیلات تحت تاثیر خانواده قرار گرفته بود و یا خودش چیزی در گزارشش نوشته بود که نشان می داد تحت تاثیر ملاقات با خانواده قرار گرفته است، سوژه شده و مورد برخورد قرار می گرفت. به این ترتیب با مغزشویی و سیاه نمایی درباره وابستگی به خانواده و اینکه زمینه ساز بریدگی است وی را وادار می کردند گزارشات انتقادی از خودش بنویسید. ضمن اینکه با ترساندن فرد به کمک اهرم «جمع» تلاش می کردند عواطف زنده شده در او را بکشند.

با تمام این ترفندها رجوی ها بعد از اینکه دیدند در نتیجه انجام ملاقات نه تنها خانواده ها جذب فرقه نمی شوند بلکه این اعضاء هستند که عواطف شان زنده شده و در نهایت منجر به زاویه دار شدن و جدایی پی در پی آنها می شود، ملاقات ها را ممنوع کردند.

صالحی

خروج از نسخه موبایل