وقتی موتور ژئوپلتیک منطقه‌ای رجوی به گل نشست

حدود هفت سال پیش بود که بعد از قطع روابط ایران و عربستان به دلیل اعتراضات به اعدام شیخ نمر در عربستان در مقابل سفارت عربستان در تهران و کنسولگری آن در مشهد که به خشونت انجامید در داخل سازمان مجاهدین کلی جشن و بزن و بکوب تشکیلاتی راه انداختند و تابلو زمانبندی سرنگونی از آن استنتاج کردند.

آن زمان برای اولین بار زمانی که در قرارگاه اشرف در عراق بودیم نام موتور ژئوپلتیک منطقه توسط رجوی به عربستان سعودی اطلاق شد و در نشست‌های مختلف سیاسی مسئولین زیادی از بالای سازمان که در نشست ها کارشان باد زدن کباب بحث های سیاسی برای مسعود رجوی بود به صف می‌شدند و در مدح این تحلیل سیاسی موتور ژئوپلیتیک منطقه مدح و سخن ها می‌گفتند تا این که جنگ داخلی سوریه شروع شد و بعد یمن و … و هر کدام از این ها در نشست های مختلف به عنوان محرک و عامل به حرکت در آمدن موتور ژئوپلیتیک منطقه ذکر می شد.

در زمان ائتلاف عربی در جنگ یمن خیلی تشکیلات رجوی در همۀ بحث ها از آن استفاده و تابلوی جرقه و جنگ توسط موتور ژئوپلیتیک منطقه را ترسیم می کرد. آن ها تا می توانستند در بوق و کرنا می کردند و با چشم انداز سازی نفرات را از این سرفصل به آن سرفصل می کشاندند تا اینکه همه را از عراق اخراج کردند و همه هاج و واج که ای بابا پس چه شد.

از تابلوی چشم انداز جرقه و جنگ آمریکا که چیزی نشد بعد هم وسط چشم انداز جرقه و جنگ موتور ژئوپلیتیک منطقه و ائتلاف عربی که دیگه حتی خود سازمان کاملاً از عراق اخراج شد تا اینکه در آلبانی حوادث مربوط به قطع روابط دو کشور راه افتاد. فرقه رجوی نهایت استفاده را از این موضوع کرد و بسیار بر آن دمید و رهبر غائب هم پیامی داد که گفته بودیم که همانا موتور ژئوپلیتیک منطقه فلان است و فلان. در واقع این ها همه چیزی نبود جز این که با سیلی صورت تحلیل های سیاسی آبکی رجوی را سرخ کنند چون به هر حال حفظ قداست رهبر فرقه مهمترین موضوع در تشکیلات بود تا از دل این داستان باز هم استخراج زمانبندی سرنگونی و نفرات نگون بخت را با امید واهی از سرفصلی به سرفصل دیگر بکشانند و …

در نتیجه طی چند سال گذشته کدخدای دنیا از افغانستان و عراق جمع کرد و رفت و دکترین جرج بوش هم درش گل گرفته شد. سوریه و یمن کماکان خودشان را حفظ کردند و اما امروز که ایران و عربستان سعودی در مورد از سرگیری روابط با میدان داری چین به توافق رسیدند، واقعاً مار و پله جالبی شد و خاورمیانه به قبل از سال ۲۰۰۰ بر می گردد ولی بدون حضور صدام حسین و آمریکا و تخاصم ایران و عربستان که رجوی از هر کدام از این ها انبوهی تز و تحلیل سیاسی بیرون می کشید و اسیران در فرقه را با فریب هر چه بیشتر مَنتَر خودش می کرد. امروز داخل فرقه رجوی در روستای مانز واقعاً دیدنی است و محفل های سیاسی بین نفرات مخصوصاً نفرات معترض شنیدنی است و اینکه چه جوری استراتژی تز موتور ژئوپلیتیک منطقه ای رجوی به گل نشست. بی شک این اخبار در هرچه بیشتر باعث رو شدن دست فرقه در حیله گری و فریب در مقابل اعضا و در نهایت نشست عقیدتی و موجی از ریزش را به دنبال خواهد داشت.

امید دارم که دولت آلبانی شرایط را درک کند و بفهمد که چرا تشکیلات رجوی نهایت تلاش و هزینه را می کند تا پروژه آسیلا هراسی در آلبانی را ادامه بدهد. تمام تلاش و هدف فرقه رجوی از پروژه آسیلا هراسی از این بابت است که خودش بیشترین اشراف به تشکیلات خودش و اعضا را دارد و می‌داند چند نفر در آستانه انتخاب جدایی از تشکیلات هستند و برای اینکه دریچۀ امیدی در خارج از تشکیلات نباشد با شیوۀ بن بست سازی مانع از خروج نفرات بشود. اما این نیز دیری نخواهد گذشت و بهار خواهد آمد و روسیاهی آن به ذغال خواهد ماند.

یادداشت از: حسن حیرانی

خروج از نسخه موبایل