دیدار مسئول انجمن نجات گلستان با خانواده اسماعیل شهسوار

با فرا رسیدن سال نو و به مناسبت ماه مبارک رمضان به منزل اسماعیل شهسوار رفتم و با همسر و دختر ایشان دیدار کردم و فرا رسیدن سال نو را به آنها تبریک گفتم.

همسر اسماعیل شهسوار سالهاست که چشم انتظار همسر می باشد.  دختر اکنون ساکن تهران است و همچنان چشم به راه پدر.

بعد از احوالپرسی اولیه، دختر اسماعیل که از همان طفولیت از دیدار پدر محروم بوده، جریان پیگیریهای مداوم خود و خانواده اش را برایم بیان می کند. او می گوید با وجود پیگیریهای بسیار زیاد از  طریق ارگان های داخلی و بین المللی حقوق بشری به خاطر کارشکنی های فرقه ضد خانواده مجاهدین خلق هنوز اجازه ملاقات پیدا نکرده است. او می گوید هیچ گاه دست از تلاش بر نمی دارد و باز هم بدنبال راهی است تا بتواند پدرش را ببیند و او را در آغوش بکشد و بوی او را حس کند.

دختر اسماعیل موقع صحبت کردن اشک چشمانش امانش نمیدهد و بغض گلویش را میفشارد ولی او برای دیدار پدرش که سران سازمان ضد خانواده مجاهدین او را ربوده اند لحظه شماری می نماید و نگران وضعیت جسمی و روحی پدرش می باشد .

او گفت که متاسفانه برای ملاقات با پدرش به تمام ارگانهای بین المللی نامه نگاری کرده و در تمام آنها قید کرده که من حاضرم حتی با حضور خودتان با پدرم برای یک ساعت هم شده ملاقاتی انجام دهم و او را ببینم ولی این ارگانها با وجود اینکه درخواست من فقط یک درخواست انسانی میباشد را نادیده گرفتند و حاضر نشدند به آن جوابی بدهند تا من و مادرم دلمان به آنها گرم شود که در دنیا محلی برای رسیدگی درخواست انسانی یک فرد وجود دارد، ولی متاسفانه هیچ جوابی تاکنون دریافت نکرده ام.

خانم اسماعیل که بسیار محجوب است میگوید که اسماعیل مردی بود که حرفش را در دلش نگه میداشت و سرش را پایین انداخت . خانواده ای محبوب و مهربان که تنها خواسته انسانی آنها ملاقات با پدر و همسر می باشد و نیاز هست که ارگانهای بین المللی سریعا به این خواسته انسانی این خانواده توجه کنند.

محمد آتابای

خروج از نسخه موبایل