سازمان مجاهدین خلق، که از سالها پیش در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی از آن با عنوان «منافقین» یاد میشود، یکی از شاخصترین گروههای سیاسی – نظامی مخالف جمهوری اسلامیست که به زعم سران جمهوری اسلامی از اولین سال، صف خود را از انقلاب اسلامی جدا کرد و پس از مدتها کشمکش سیاسی که به سرعت به درگیریهای خیابانی تبدیل شد، در خرداد ماه ۱۳۶۰ با انتشار بیانیهای به «فاز نظامی» وارد شد. این سازمان پس از آن مقطع به صراحت خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شد و سران آن با سفر به فرانسه و سپس عراق و استقرار در خاک این همسایهی ایران، در زمانی که این کشور با ایران درگیر جنگ بود، با آن متحد شده و حملاتی را نیز به داخل خاک ایران ترتیب دادند و به همین لحاظ ضربهی جبران ناپذیری را در افکار عمومی ایران خوردند. در سالهای پس از جنگ نیز این سازمان متحد و همکار رژیم صدام بود و به طوری که اخبار آن زمان و اسناد امروز نشان میدهد، نیروهای آن در سرکوب قیام شیعیان در جنوب عراق با ارتش عراق همکاری کردند.
این سازمان اگر چه همواره سرنگونی نظام حاکم بر ایران را هدف خود اعلام کرده است، اما پس از آنکه از سوی ایالات متحده و اتحادیهی اروپا نیز به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شد، در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد که از مبارزهی مسلحانه دست کشیده است.
اما با فروپاشی رژیم بعثی در عراق، کار برای مجاهدین خلق دشوار شد و غیر از بخشی از اعضای این سازمان که به کشورهای دیگر به خصوص فرانسه مهاجرت کردهاند، بخش قابل توجهی از نیروهای این گروه در «قرارگاه اشرف» در کنترل نیروهای آمریکایی قرار دارند.
دولت جمهوری اسلامی در این سه ساله تلاش بسیاری به خرج داده تا گروههای مختلف عراقی و به طور غیرمستقیم آمریکا را راضی به تحویل دادن اعضای این سازمان، اخراج ایشان از عراق یا دستکم ایجاد محدودیت بیشتر برای ایشان سازد. اما تاکنون اگر چه شیعیان و تا حدی کردها در عراق با موضع ایران نسبت به این گروه همراهی میکنند، آمریکا روی خوش چندانی به تلاشهای ایران علیه مجاهدین خلق نشان نداده و این گروه همواره به عنوان یکی از امتیازهای نیروهای آمریکایی در برابر ایران و برای اعمال فشار بر حاکمیت آن مطرح بوده است.
اما در این سه ساله، و خصوصا در یک سال اخیر، به دلایلی که چندان هم پنهان نیست، تلاشها در ایران برای تبلیغات منفی بیشتر علیه مجاهدین خلق افزایش یافته است. انتشار یک کتاب سه جلدی در بارهی تاریخچهی این سازمان توسط «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» (وابسته به مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات) و یک کتاب مشابه توسط «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» گامهای قبلی در این جهت بوده است که اکنون با پخش فیلم مستند «گرگها» به اوج رسیده است.
برگ آخر بازی: مستند «گرگها«
یک هفته قبل، فیلم مستندی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که قبل از پخش، بینندگان موضوع آن را میدانستند: افشای روابط پنهانی سازمان مجاهدین خلق با رژیم صدام.
مستند «گرگها» که در روزهای قبل از پخش تبلیغات زیادی برای آن در شبکههای مختلف سیما انجام شده بود، حاوی روایتی از روابط نظامی و اطلاعاتی این گروه در ابتدای دههی ۱۳۶۰ با مهمترین دشمن همجوار ایران در آن زمان، یعنی رژیم حاکم بر عراق، بود.
نکتهی متمایز کنندهی این مستند، تکه فیلمهایی بود که بنا به اعلام رسمی، پس از فروپاشی رژیم صدام از آرشیو سازمان اطلاعات و امنیت عراق (استخبارات) بیرون آمده و به گونهای که در این فیلم اعلام نشد، به دست مأموران امنیتی ایران رسیده بود.
بخشی از فیلمها مربوط به دیدارهای مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، با صدام، طارق عزیز و دیگر سران رژیم بعثی عراق است. بخش دیگری از آنها مربوط به جلسات داخلی این گروه و بخش قابل توجهی از تکهفیلمهای این مستند نیز مربوط به جلساتیست که بین فردی به نام «عباس داوری» و چند تن دیگر به نمایندگی از این سازمان با مسئولان ارشد استخبارات عراق است.
محتوای بسیاری از این فیلمها، که بنا به ادعای سازندگان مستند «گرگها» از طریق دوربین مخفی سازمان اطلاعات و امنیت عراق ضبط شده است، از لحاظ نوع همکاری مجاهدین خلق با رژیم صدام قابل توجه و بلکه غیرمنتظره است. از جمله در یکی از بخشهای این مستند در خصوص فیلمی که حاوی ارائهی اطلاعاتی در بارهی نحوهی نفوذ نظامی به خاک ایران از سوی سازمان مجاهدین به یک سرهنگ عراقیست؛ ادعا میشود که این فیلم مربوط به نیمهی اول سال ۱۳۵۹، یعنی قبل از آغاز جنگ ایران و عراق، است و بدین ترتیب سابقهی همکاری این گروه با دولت عراق مربوط به حتی قبل از آغاز جنگ و آغاز فاز نظامی فعالیت مجاهدین خلق نشان داده میشود. یا در بخش دیگری از این مستند، نمایندهی این گروه در مذاکره با معاون سازمان استخبارات به صراحت مجاهدین خلق را جزیی از نیروهای صدام توصیف میکند و از وی تقاضای رهنمود، پول و اسلحه میکند.
مستند «گرگها» که در قالب ۴ قسمت ۳۰ الی ۳۵ دقیقهای تولید شده و از شبکههای اول و سوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، هرچند از لحاظ متنهای روایت قصه و نحوهی تدوین و تنظیم به شدت ضعیف بود، اما وجود همین تکهفیلمهای بیسابقه و نیز حجم بالای تبلیغات پیش از پخش این مستند کافی بود تا بسیاری از بینندههای علاقهمند به مسایل سیاسی به خاطر آن پای تلویزیون بنشینند.
برنامهی ویژه
پخش فیلمهایی که به صورت پنهانی از جلسات رهبران مجاهدین خلق با سران رژیم بعث و سازمان اطلاعاتی آن گرفته شده است از تلویزیون ایران، این احتمال را که ایران به دنبال برنامهای ویژه برای این گروه است بیش از پیش پررنگ میسازد. اما برای درک ابعاد چنین برنامهای باید به وضعیت کنونی این سازمان و اعضای باقی ماندهی آن در خاک عراق و نگرانی ایران از حضور اعضای این گروه در کنار مرزهای ایران توجه کرد.
سازمان مجاهدین خلق اخیرا بار دیگر از سوی اتحادیهی اروپا در لیست سیاه «گروههای تروریستی» قرار گرفته است. این اتفاق در واکنش به درخواست این سازمان برای خط خوردن از این لیست و در رد آن رخ داده است. بدین ترتیب نام مجاهدین خلق بار دیگر در این لیست در کنار گروههایی همچون گروه جداییخواه اِتا در اسپانیا، ببرهای تامیل در سریلانکا، حماس در سرزمینهای فلسطینی و گروه چپگرای مبارزهی انقلابی در یونان قرار گرفته است. اعضا و هواداران این سازمان نیز هفتهی گذشته در اعتراض به این موضوع در پاریس دست به تظاهرات زدند.
از سوی دیگر، آن بخشی از اعضای این سازمان که هنوز از عراق خارج نشدهاند، در مقر اصلی این گروه موسوم به «قرارگاه اشرف» در نزدیکی بغداد قرار دارند. اگرچه ظاهرا این افراد تحت نظارت و کنترل شدید نیروهای آمریکایی قرار دارند و اجازهی خروج از این قرارگاه به ایشان داده نمیشود، اما در این سه سال بارها در رسانهها و گاهی از مقامهای رسمی دولت یا پارلمان ایالات متحده شنیده شده که از بهرهگیری از سازمان مجاهدین خلق برای اعمال فشار علیه ایران سخن گفتهاند.
آخرین نمونه از این دست، مقالهی «تام تانکردو» و «باب فیلنر»، دو نمایندهی جمهوریخواه مجلس آمریکا، در روزنامهی واشنگتن تایمز است که در آن از دولت بوش خواسته شده از سازمان مجاهدین خلق علیه ایرانیان بیشتر استفاده کند؛ درخواستی که با واکنش سریع نمایندگی ایران در سازمان ملل روبهرو شد که استفادهی سیاسی و ابزاری از این گروه را «یک انحراف بزرگ از مسیر صحیح» نامیده بود.
اکنون باید پرسید «مسیر صحیح» مدنظر ایران چیست؟
زمینهچینی برای انحلال؟
چند روز پیش از مذاکراتی که به بهانهی بحران عراق، یخ ۲۸ سالهی روابط ایران و آمریکا را آب کرد، روزنامهی عراقی «الصباح» (متعلق به شیعیان و نزدیک به دولت نوری المالکی) با چاپ گزارشی مدعی شد که تعیین وضعیت بقایای سازمان مجاهدین خلق در عراق از جمله اصلیترین محورهایی خواهد بود که قرار است نمایندگان ایالات متحده و ایران در بغداد در بارهی آن گفتوگو کنند. این روزنامه موضوعات مورد توافق برای بحث را اینگونه ذکر کرد: ارسال تسلیحات ایرانی برای شورشیان عراقی؛ وضعیت سازمان مجاهدین خلق؛ افزایش حضور نظامی آمریکا در آبهای خلیج فارس و نیز زمان خروج سربازان آمریکایی از عراق. الصباح همچنین نوشت: جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها خواستار آن شده که دولت عراق اعضای این گروه را، که هم اینک در آن کشور حضور دارند، به ایران مسترد دارد یا به کشور دیگری تبعید کند.
البته پس از انجام اولین دور از مذاکرات ایران و آمریکا، انجام گفتوگو در بارهی سرنوشت مجاهدین خلق به صراحت تأیید یا تکذیب نشد. اما هفتهی گذشته، بار دیگر در رسانهها این موضوع مطرح شد که در دور بعدی مذاکرات ایران و آمریکا – اگر دور بعدی وجود داشته باشد – باز یکی از محورهای مذاکره، سرنوشت این سازمان خواهد بود.
بنا به گزارش روزنامهی اماراتی «گلف نیوز»، که خبر خود را از منابع پارلمانی عراق نقل کرده است، این منابع از توافق تهران و بغداد برای مطرح کردن موضوع سازمان مجاهدین خلق در دور بعدی مذاکرات ایران و آمریکا خبر دادهاند. در گزارش گلف نیوز همچنین از «حسن الساری»، وزیر مشاور در کابینهی نوری المالکی، نقل شده است که وی مجاهدین خلق را به حمایت مالی، آموزش و تسلیم شورشیان القاعده و حامیان صدام حسین متهم کرده و گفته است: «آمریکاییها مسئول پروندهی سازمان مجاهدین خلق هستند و این سازمان تهدیدی جدی برای ثبات و امنیت عراق است». در عین حال، این گزارش بر تداوم حمایت ایالات متحده از مجاهدین خلق تاکید کرده و از قول یک کارشناس سیاسی، بدون ذکر نام، نقل کرده است: «پروندهی سازمان مجاهدین خلق خط قرمز آمریکاییها برای نوری مالکی، نخستوزیر عراق، و ایرانیهاست؛ زیرا بخشی از استراتژی آمریکا در عراق محسوب میشود».
این گزارش نیز نشان میدهد که احتمال انجام مذاکره و شاید نوعی معامله بین طرفین مذاکرهکنندهی ایرانی و آمریکایی در بارهی آیندهی مجاهدین خلق به طور جدی مطرح است. اما در مقالهی دیگری در «فایننشال تایمز» چنین معاملهای به شکلی جدیتر به عنوان یک عامل زمینهساز برای انجام مذاکرات مهمتر میان این دو دشمن قدیمی مطرح شده و جزییات بیشتری از مسایل مورد بحث در مذاکرات ایران و آمریکا در خصوص مجاهدین خلق فاش شده است.
در مقالهی فایننشال تایمز آمده است: «منحل کردن سازمان مجاهدین خلق بهترین راه برای نشان دادن آمادگی آمریکا به منظور آشتی با تهران است؛ چرا که مجاهدین تنها گروه تبعیدی تروریستی نظامیست که تلاش می کند نظام ایران را سرنگون کند. ایالات متحده همزمان با مذاکره با تهران، در حال قاچاق سلاح و پول به گروههای اقلیت قومی ایرانیست، ولی فشارهای بسیاری به مقامات کاخ سفید وارد میشود که این سازمان تروریستی را منحل و به یک مذاکرهی واقعی با ایرانیان تن دهد».
این مقاله در ادامه میافزاید: «در مذاکرات بغداد، ایران پیشنهاد ایالات متحده برای منتقل کردن پایگاههای این گروه به مراکش را رد کرده است. آنچه تهران می خواهد منحل شدن کامل نیروهای تروریستی منافقین است». و در پایان این مطلب آمده است: «منحل کردن سازمان مجاهدین خلق بهترین راه برای نشان دادن آمادگی امریکا به منظور آشتی با تهران است».
این مقدمهچینیها بیش از پیش مشخص میکند که چرا نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در تلاش هستند تا سابقهی منفی سازمان مجاهدین خلق را بیش از پیش در رسانهها مطرح سازند. اگر برنامهای برای انحلال یا اضمحلال این سازمان در دستور کار باشد، طبعا باید زمینهسازیهای رسانهای لازم برای آن در نظر گرفته شود و افشای ابعاد روابط این سازمان با رژیم منفور صدام یکی از این زمینهسازیهاست.
اما آیا حکومت ایران میتواند ایالات متحده را به دادن چنین امتیاز قابل توجهی راضی کند؟ و از سوی دیگر، آیا زدن ضربه نهایی به این سازمان در مقطع کنونی برای ایران اینقدر اهمیت دارد که حاضر باشد امتیازات متقابلی را به آمریکا بدهد؟ باید نشست و دید.
مهرداد توانافرد
سایت رادیو زمانه