حجاب، دین و حکومت اجباری در سازمان مجاهدین خلق

سایت های فرقه رجوی کتابی به نام “نه حجاب اجباری، نه دین اجباری، نه حکومت اجباری” منتشر کرده اند که ظاهراً مشتمل بر دیدگاه های مریم رجوی در این رابطه است. برای من و امثال من که تجربه ای طولانی و دردناک از حضور در مناسبات سراسر اجبار مجاهدین خلق را از سر گذرانده ایم، حتی عنوان کتاب هم بسیار جلب توجه می کند. این که رهبر فرقه ای که تشکیلاتش را با اجبار محض اداره می کند چگونه و با چه رویی می تواند در نقد اجبار قلم فرسایی و اظهر نظر کند!!

در مورد نه به حجاب اجباری باید تاکید کرد گروهی که در مناسباتش چیزی به نام انتخاب آزادانه نوع پوشش وجود ندارد چگونه می تواند مدعی نه به حجاب اجباری برای دیگران باشد؟ وقتی در مناسبات فرقه ای رجوی زنان مجبور هستند همیشه حجاب را رعایت کنند و اگر ذره ای از موهای زنان دیده شود با آنان برخورد سختی انجام خواهد گرفت چگونه می تواند مدعی شعار “نه به حجاب اجباری” باشد؟! وقتی در درون مناسباتش با شدت تمام زنان و حتی مردان را مجبور به رعایت نوع پوششی می کنند که سازمان برای آنها تعیین کرده، واقعاً چگونه می تواند مدعی “نه به حجاب اجباری” باشد؟ً!

البته که همه می دانیم مصرف اینگونه شعارهای پوچ و توخالی فقط و فقط برای خوش آمد اربابان غربی است. رهبران مجاهدین خلق همیشه تلاش کرده اند در مجامع غربی نقابی برچهره خشن شان بکشند تا واقعیت های جاری در تشکیلاتشان مخفی بماند.

وقتی به داخل مناسبات نگاه می کنیم، می بینیم که کاملاً عکس شعارهایشان، رفتار می کنند و اعتقادشان در واقع 180 درجه با آنچه بر زبان می آورند متفاوت است.رجوی می داند اگر ذره ای از اجبارات حاکم در درون مناسبات فرقه اش بکاهد، تلاشی آن حتمی است.

برای یادآوری مریم رجوی، حرفهای شوهر اولش مهدی ابریشم چی را یادآور می شویم تا مشخص شود که آنان هیچ اعتقادی به آزادی ندارند. دلقک رجوی در نشست های درونی عنوان می کرد که اگر به قدرت برسیم پیاده روها را زنانه و مردانه می کنیم ! البته این مسئله در درون مناسبات در موارد مختلفی انجام می شد .

حال مریم خانم بهتر است به این حرف و دیدگاه شوهر اولش جواب بدهد. ما می دانیم هیچ کسی در درون مناسبات فرقه ای از خودش قدرتی ندارد که حرفی بزند مگر این که از طرف رجوی باشد و این در حقیقت نشان دهنده دیدگاه رجویست.

مورد دیگر که در نام این کتاب آورده شده است، نه به دین اجباری است! در مناسبات فرقه ای شاهد بودیم نفراتی که اهل تسنن بودند مجبور می شدند طبق دستورات تشیع رفتار کنند. نفراتی که اعتقادی به مذهب نداشتند و برای مبارزه وارد مناسبات شده بودند در نهایت با مغزشویی مجبور می شدند برای ظاهر سازی هم شده عنوان کنند که مسلمان شده اند و نماز می خوانند. اگر از دیدگاه مریم رجوی این دین اجباری نیست پس به چه معنی است؟

در مورد دین و حجاب اجباری در تشکیلات مجاهدین خلق می توان ساعتها حرف زد. از تفکیک و جدا سازی زنان و مردان تا خوار و ذلیل نشان دادن مردان در مقابل زنان و تحویل دادن هرم قدرت به زنان همه نشان از تسلط زنان بر مناسبات داشت و در این راستا هیچ مردی هم قدرت مخالفت نداشت و هر جور که می خواستند مناسبات را اداره می کردند .

و اما مورد دیگری که در نام کتاب مطرح شده، نه به حکومت اجباریست! اختیار در این موضوع هم به مانند بقیه موارد برای مریم رجوی معنایی ندارد. شاهد هستیم روزی رجوی شعار حکومت دموکراتیک اسلامی می داد ولی اکنون برای فریبکاری غربی ها کلمه اسلامی را برداشته و شعار حکومت دموکراتیک سر می دهد و دعواهای آنان با دیگر گروه ها بر سر انتخاب نیز جای بررسی دارد. رجوی هیچ حکومتی جز آن چیزی که خودش می گوید را قبول ندارد و همه را مورد انتقاد و تهدید قرار می دهد .

مریم رجوی مدعی نوشتن کتاب با چنین عناوینی شده است از نه به اجبار در حجاب، دین و حکومت دم می زند که دروغی بیش نیست. خطاب به مریم می گویم که شما در درون تشکیلات خود این سه مورد را نقض می کنید و قصد دارید همان نسخه ای که در مناسبات تان اجرا می شود را به مردم ایران تحمیل کنید.

در توضیحات کتاب قسمتی در مورد آیین چند همسری و رفتار ضد بشری نسبت به زنان و دختر بچه ها آمده است. در این مورد هم باید گفت که مگر شما بلایی که سر دختران کم و سن و سال خود آوردید را فراموش کردید ؟ مگر شما به بهانه جنگ آنان را به غرب نفرستادید تا از آنان برای نگه داشتن پدر و مادر شان در مناسبات استفاده ابزاری کنید ؟ و یا موضوع چند همسری را مطرح می کند که بسیار خنده دار است! حتما مریم رجوی یادش رفته که مسئول رقص رهایی برای شوهر دومش؛ مسعود رجوی بوده است؟ مگر رجوی عنوان نمی کرد صاحب تمام زنان عالم است؟ رجوی به لحاظ داشتن حرمسرا همه را روسفید کرده است پس لطفا در این موارد اصلا حرفی نزنید که خنده دار است.

مریم رجوی باید بداند دیگر مردم ایران به آگاهی کاملی از مناسبات جهنمی آنها رسیدند، این گونه اراجیف فقط به درد مناسبات خودتان می خورد. شما از یک تماس تلفنی و یا ملاقات اعضای خود با خانواده ترس دارید، بعد مدعی می شوید که در حجاب، دین و انتخاب حکومت اجباری نیست؟ شما به شعارهایی که می دهید اعتقادی ندارید بلکه بیمار و تشنه قدرت هستید و فکر می کنید که با این گونه شعارها می توانید چند صباحی بیشتر به زندگی نکبت بار خود ادامه دهید.

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل