رهبری سازمان از بس که پر افاده است و از دماغ فیل افتاده اصلاً رایزنی و نظر خواهی برایش معنی و مفهوم ندارد.عقل،عقل خودش و حکم، حکم خودش و میزان سنجش، خودش است. گاهاً با تفاسیر فردی خود از قرآن و یا نهج البلاغه نیز گوی سبقت را در بی حیائی برده و آنرا به خود نسبت میدهد و میگویدتحلیل های من از بقیه تحلیل ها درست تر است! پس دیگر در این حیطه کسی را یارای من نیست. حالا حرف سر این است که چرا سازمان از سال 60 به جای شناساندن خود به مردم و ارائه افکار و اعتقادات خود دست به جنگ مسلحانه و کور میزد که هنوز روی آن پایه حرکت میکند. در واقع میخواست شورت کات Tahoma; >short cut
ره برو بی ره مرو هر چند که ره پیچان بود

و بقول شاعر توانا میرزاده عشقی «پدر ملت ما اگر این بی پدر است...» پس به وضوح می یابیم که اگر راه درستی بود همه مردم به دنبال آن می رفتند و چون اکثریت میرفتند دیگر مشکلی نبود اما چون راه درستی نبود نه تنها افراد زیادی را به خود نکشید بلکه به فراموشی سپرده شد و چون نتواننست با تکامل خود را سازگار کند از گردونه در حال محو شدن است.
