نگاهی به شعار” نه مماشات نه جنگ” مجاهدین

سایت اصلی اینترنتی مجاهدین بنام ”همبستگی ملی“ از مدتها پیش خبرهای مورد علاقه مجاهدین را از روزنامه ها و رسانه های غربی دست چین کرده و به این ترتیب علائق قلبی خود را نسبت به شعار ” نه مماشات نه جنگ “ نشان داده است.
به نمونه های زیر توجه کنید:
”پنتاگون طرح آتش باران سه روزه ایران را دارد“
همبستگی 12 شهریور 86
”طرح سه روزه حمله پنتاگون به ایران“
همبستگی 11 شهریور 86
” دست بازبرای آمریکا در تحریم و حملات هوایی“
همبستگی 5 شهریور 86
” بوش بدون حل مسئله رژیم ایران سمت خودرا ترک نخواهد کرد. “
همبستگی 25 تیر 86
”5 نکته جنگ با ایران، دستورالعمل آموزشی“
همبستگی 16 تیر 86
” همین روزهاست که جرقه جنگی زده شود“
همبستگی 16 تیر 86
مقاله حاضر به ویژگی ها و تناقضات شعار بالا می پردازد.
شعار ”نه مماشات نه جنگ“ در دستگاه دیپلماسی مجاهدین به تاکتیک اصلی این دستگاه تبدیل شده واعضای سازمان در تماس با سیاستمداران غربی بکرات ازاین تاکتیک استفاده می کنند. نقطه اشتراک دررابطه با این شعار مابین مجاهدین و دوستان پارلمانی اش در نگاه آنها به موضوع برنامه هسته ای غیرنظامی ایران برمی گردد. آنها موضوع برنامه هسته ای را به تغییر و یاسرنگونی رژیم ایران وصل نموده و موذیانه خط خودشان را به سیاستمداران غربی جا می اندازند.
فرمول مجاهدین عبارت است از:
دررابطه با رژیم جمهوری اسلامی غرب باید از شعار ” نه مماشات نه جنگ “ پیروی کرده و تنها راه حل مسئله ایران را ” راه حل سوم “ یعنی ” تغییر رژیم “ در ایران به رهبری مجاهدین بداند.
کلمه مماشات (Appeasement) یک کلمه تاریخی می باشد که به سیاستی که در مقابل متجاوز اتخاذ می شود تا جلوی دعوا و منازعه گرفته شود، اطلاق می گردد.
این کلمه ابتدا برروی تاکتیک چمبرلین نخست وزیر وقت انگلیس نهاده شد، که در سال 1938 به اشغال بخشی از چکسلواکی توسط هیتلر تن داد تا جلوی جنگ در اروپا گرفته شود. در دهه 70 میلادی نیز اتهام (Appeasement) از طرف نئو محافظه کاران آمریکایی بر علیه سیاست ضد تشنج با روسیه شوروی بکارگرفته شد. مجاهدین این کلمه را امروزه در رابطه با هرگونه امکان تفاهم سیاسی مربوط به منازعه اتمی با ایران بکارمی برند. آنها درخواست متوقف کردن فوری هرمذاکره ای با ایران، محکوم کردن آن توسط شورای امنیت و تصویب تحریم های همه جانبه علیه این کشورمی باشند. علاوه برآن خواستار اخراج ایران از سازمان ملل و برسمیت شناختن مجاهدین بجای آن هستند. مریم رجوی تردیدی بخود راه نمی دهد که درخواست های بالا را بعنوان”اراده ملت ایران“ جابزند. هرچه باشد وی بخودش ”رئیس جمهورمنتخب“ ایران لقب داده است.
مجاهدین در این تردید ندارند که اولا آنها پیشاهنگ و پیشقراول ملت ایران هستند. ثانیا رژیم در انتهای فاز سرنگونی بسرمی برد وثالثا مقداری حمایت از طرف آمریکا و اتحادیه اروپا کافی است که آنها قدرت را در تهران بدست بیاورند.
این توهمات برای این فرقه سیاسی همیشه وجود داشته است. بجز مجاهدین و دوستان دوروبرآن همه کارشناسان سیاسی در غرب بر این عقیده اند که ثبات در ایران وجوددارد و مجاهدین از زمانی که در خدمت صدام حسین قرارگرفته بودند، سمپاتی خودشان را از دست داده اند.
حلا چه اتفاقی می افتد اگر ” راه حل سوم “ در آینده نزدیک چشم اندازی نداشته باشد. مجاهدین دست به هرکاری می زنند تا وضعیت را کاملا آشفته نشان بدهند. مثلا سازمان دائما ادعا دارد که زمان برای جلوگیری از دسترسی رژیم ایران به بمب اتمی کم کم ازدست می رود. سخنگوی مجاهدین در آمریکا علیرضا جعفرزاده که با 50000 دلارحقوق در ماه کارمند تلویزیون آمریکایی ”فاکس نیوز“ وابسته به نئومحافظه کاران می باشد، درسال 2004 اعلام کرد که از منابع معتبری شنیده که ایران اواسط 2005 به اولین بمب اتمی خود دست پیداخواهدکرد. اکنون ما در اواخر سال 2007 هستیم وهنوز خبری از بمب اتمی ایران نیست. و یا مریم رجوی در میتنیگ 7 نوامبر 2005 در بروکسل اعلام کرد که ” ملاها بدلیل بحران عمیقی که در آن دست وپامی زنند و ضعف رژیم در یک فراربجلو به جامعه جهانی اعلام جنگ کرده اند. “
فرمول ”نه مماشات نه جنگ“ ارائه شده توسط مجاهدین در حقیقت نیرنگی بیش نیست. با وجود تکرارروزانه این شعار در زرادخانه عظیم تبلیغاتی آنان، هیچگونه فعالیتی از طرف مجاهدین علیه خطر روزافزون حمله نظامی آمریکا واسرائیل به ایران به چشم نمی خورد. بالعکس با مبارزه علیه هرگونه راه حل دیپلماتیک و انجام تبلیغات محرک به نحو تحریک آمیزی جو جنگ علیه ایران را تشدید می کنند. در این رابطه حمایت کامل نئومحافظه کاران آمریکایی را که بعد از افغانستان وعراق چشم به ثروت سرزمین مادری ما دوخته اند، دارند. حالا اگر در اثر حمله آمریکا هزاران نفر مردم عادی جان خودرا از دست بدهند، تمامی ساختار مانوماکتور کشور از بین برود،چه باک. مهم این است که رجوی ها به قدرت برسند. ولی آیا آمریکایی ها بجز نگاه مزدوری نگاه دیگری هم به مجاهدین دارند؟