نماد سایت انجمن نجات

حکومت استبدادی فردی،حکومت مورد تأیید مجاهدین خلق

مسعود رجوی

مجاهدین خلق به وقت محاکمه

یکی از قلم به مزدان معروف رجوی که میگوید ابتدا با شاپور بختیار کار میکرده و سپس با تحقیق و تفحص متوجه شده که اقدامات بختیار چندان قوی و تشکیلاتی نیست و احتمالی برای موفقیتش وجود ندارد ، از بیست و هفت سال پیش به باند رجوی که تشکیلاتی است پیوسته و اینک خود را خوشبخت میداند!

به ادعای او، مجاهدین هم در تئوری و هم در عمل خواستار یک “جمهوری دموکراتیک” برای آینده ایران و پس از سرنگونی حاکمیت کنونی است. که ادعایی سخت سخیف است و مجاهدین استحاله یافته درعرض این چهار دهه و بیشتر، هیچگونه التزام عملی به جمهوری دموکراتیک خلق که طبق تعاریف کلاسیک باید سمتگیری قابل توجهی بسوی استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی داشته باشد ، نشان نداده است و چرا؟

برای اینکه این باند تبهکار از همان اوان انقلاب، پیشبرد اهداف جاه طلبانه و بغایت متوهمانه خود را در بند و بست با کشورهای خارجی که دشمنی خود را با ایران و ایرانی نشان داده اند مشاهده نموده و آغوشی گرمتر ازآغوش دشمنان ملک و ملت ندیده و بنابراین استقلال محلی از اعراب در ادبیات رجوی وجود نداشته است.

ثانیا رجوی هرگز در داخل مناسبات فرعونی خود انتخاباتی برگزار نکرده و حق اعضاء در خصوص انتخاب کردن و شدن را به هیچ گرفته و در نهایت با اتخاذ تدابیر شیطانی تمامی اعضای تشکیلات را به بنده و برده خود تبدیل کرده و سپس آنها را از دیگر حقوق های لازم انسانی محروم نموده است !

ثالثا، اعتقاد به عدالت اجتماعی خود را در خط و مرز داشتن با سلطه گران و استعمار ورزان نشان میدهد و رجوی با وارد کردن خود در صفوف زورگویان و اشغالگران جهانی، این خط و مرز را تماما درهم ریخته است!

او بدون توجه به عملکرد نفرت انگیز سازمان مجاهدین رجوی با بی شرمی تمام ادعا میکند که در یک جمهوری دموکراتیک، همه‌ٔ آزادیها و حقوق انسانی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر، با پشتوانه‌ٔ قانونی و تصریح در قانون اساسی، لحاظ و مراعات می‌شود. که از حیث ماهیت مجاهدین حرفی است مفت و اگر اعتقادی به این مسئله وجود داشت، رجوی گوشه هایی از این حقوق را در تشکیلات خود اجرا میکرد و از ما بعنوان مردم ایران، خبرنگار، حقوق دان و مخصوصا خانواده های ذینفع دعوت مینمود که به مقر مجاهدین رفته و شاهد آثار درخشان و تجلی عمل کردن به این اعلامیه جهانی حقوق بشر باشیم و مشاهدات عینی خود را با دیگر مردم ایران و جهان درمیان بگذاریم تا رجوی از این شهادت دادن های ما بهره ببرد!

اما عملا او این کار را انجام نمیدهد و باتمام قوا در مقابل این درخواست ما مقاومت کرده و ثابت میکند که وضع مریدان و اسرای او دراشرف بسیار بد است و باید به کسی اجازه نداد تا آنجا را دیده و با ساکنان آن به گفتگو بنشیند!

این قلم به مزد رجوی بدرستی مطرح میکند که منشاء قانون و حاکمیت در جامعه، مردم هستند، کلیه قوانین … خاستگاه مردمی و زمینی دارد و با اراده اکثریت، تصویب و اجرا می‌شوند!

اگر اینطوری است که باید باشد، چرا شخص رجوی خود را زمینی نمیداند و خود را بعنوان عنصر آسمانی و غیرقابل دسترس معرفی کرده و مریم رجوی را حلقه اتصال خود با زمینیان قرار داده است؟!

آقای هموطن مرید رجوی آیا ملاحظه نمیکنی که در شروع عصر گسترش آگاهی ها زندگی میکنیم و نمیتوان هرحرف مفتی را به این سادگی زد و هر ادعای دروغی را بر کرسی نشاند ؟

باید با سن وسالی که داری متوجه میشدی که اینقدر بی گدار به آب نزنی و چشم در چشم مردمی که آگاه تر از گذشته اند، دروغ نگویی!

رضا اکبری نسب – یکی از اعضای خانواده های قربانی باند رجوی

خروج از نسخه موبایل