مکانیزم عملیات انتحاری از نوع خودسوزی ها در مجاهدین

نتایج حاصله درباره مناسبات درونی فرقه ها و مشخصا نحوه انتقال فرامین رهبران آنها به اعضا و بطور مشخص در شرایط دوری و جدایی بر یپام های غیر مستقیم و متکی به نشانه و معنا و به بیانی دیگر فضاسازی دلالت و تاکید دارد. اما این نشانه ها پیش از این در پروسه نشست ها و آموزش های درون تشکیلاتی بطور مشخص تبیین و تفاهم می شود. ریشه یابی این نشانه ها بطور معمول در مناسبات سازمان های فرقه ای و مشخصا سازمان فرقه ای – تروریستی مجاهدین خلق در طی سال های گذشته بوضوح بر این رویکرد تصریح دارد. به بیان دیگر فرقه ها به جای ابلاغ پیام های صریح و شفاف اقدام به زمینه سازی و آماده کردن روحی و روانی افراد برای دست زدن به اقدامات غیرمنتظره و غافلگیرکننده می نمایند. قریب دو دهه قبل از اولین اقدام اعضای سازمان به عملیات خودسوزی مسعود رجوی در خرداد سال 1364 و در جریان ازدواج ایدئولوژیکش با مریم عضدانلو از عملیات انتحاری خودسوزی به عنوان شاخص فدا و صداقت ایدئولوژیک نام می برد و تاکید می کند:

“باز هم تاکید می کنم، باور کنید بخدا خودسوزی و عمل انتحاری به نسبت آن فدیه و فدا چیزی نبود. کما اینکه حالا برای همه مجاهدین نثار جان کمترین فدا است. از آن روز هیچ مجاهدی را ندیدم و هیچ گزارشی را نخواندم که کمترین درخواست و تقاضای او عمل مقدس انتحاری نباشد. البته این انتحار نیست بلکه احیاء و رهایی است. ما پیام آور شور هستیم ولو اینکه صدها هزار دیگر از این جان های پاک را هم برای مردم ایران فدا کنیم.” (1)

رجوی در همان نشست از اعلام آمادگی اعضا برای خودسوزی به مثابه کد و رمز هر عضو انقلاب کرده و به تعبیر او تازه متولد شده یاد می کند و می گوید:

“هر مجاهد خلقی که جدیدا متولد شده است رمزها و کدهای اختصاری دارد. هر که را دیدم، هر نامه و یا گزارشی که از آن روز دریافت کردم، چند کد و چند رمز در تمامش مشترک بود در داخل و خارج کشور – داوطلب عملیات انتحاری، بلا استثنا همه می گفتند من باید نفر اول باشم، هر مجاهدی را دیدم و هر نامه و گزارشی را که خواندم این کد را داشت.” (2)

ابراهیم خدابنده از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق اینگونه فضاسازی ها را شاخصه مناسبات فرقه ای تلقی و بر این باور است که این نشانه ها و کدها در واقع در زمره مولفه ها و آموزه های فرقه ای است. او ضمن یادآوری برخورد سازمان با دخترش پس از دستگیری که وی را تشویق به خودسوزی نموده اند، در این خصوص می گوید:

“بعضی مواقع دستوراتی که به فرد می دهند مستقم امر نمی کنند طوری شرایط را تنظیم می کنند که فرد خودش بگیرد و فلان کار را انجام بدهد. یعنی مثلا یک نفر جداشده، هیچوقت دستور نمی دهند برو او را بزن می گویند می دانی که این فردی که جدا شده پا گذاشته روی سینه مسعود و جداشده، طرف دچار احساست می شود و می داند که طرف پایش را روی گلوی مسعود گذاشته و جداشده، در واقع فرد تصور می کند که خودش تصمیم گرفته برود و فرد را بزند. در صورتی که بطور غیر مستقیم او را فرستاده اند و بعد هم که بگویی می گویند کسی به او نگفت او خودش این کار را کرد. یا مثلا نمی گویند آقا این حلب بنزین، برو خودت را آتش بزن. به او می گفتند اگر مثلا من جای تو بودم می رفتم و خودم را آتش می زدم. طوری شرایط را برای فرد ایجاد می کنند که برود این کار را بکنند. این بحث خیلی مهم است.” (3)

خودسوزی های اعضای مجاهدین خلق در واکنش به دستگیری مریم رجوی در جریان وقایع 17 ژوئن 2003 به عنوان بارزترین نمونه اقدامات فرقه ای کماکان مورد بحث و چالش است. در بازخوانی این وقایع بطور مشخص همانگونه که مورد اشاره قرار گرفت می توان رد پای این اقدامات را در راستای فضاسازی و فرامین غیر مستقیم در اظهارات رجوی مورد بازخوانی و کنکاش قرار داد. او در اظهاراتش تصریح می کند در نامه هایی که از سوی اعضای سازمان دریافت کرده تمامی اعضا مشترکا خواهان عملیات خودسوزی به مثابه شیوه ای برای اثبات قبول انقلاب ایدئولوژیکشان بوده اند. این آمادگی در ضمن به عنوان شیوه ای برای مقابله با اعمال محدودیت های قانونی بر روی مجاهدین و همچنین به عنوان اعتراض به برقراری روابط دیپلماتیک فرانسه و کشورهای اروپایی با ایران پیشنهاد می شود. خیل نامه های ارسالی به رجوی برای اثبات صداقت تشکیلاتی حول اعلام خودسوزی، نشانه آشکار و گویایی بر این ادعا است که اساسا ایده خودسوزی پیش تر از اینکه از سوی هواداران و اعضا مطرح شود از طریق رهبری سازمان به بدنه و اعضای سازمان القاء شده است.

مریم رجوی نیز همچنین با تذکر به دولت های غربی مبنی بر جلوگیری از خودسوزی اعضای سازمان، عملا این شیوه را به عنوان یک امکان پایدار و بالقوه برای مقابله با اقدامات قانونی دولت های غربی و مشخصا فرانسه مورد تاکید قرار می دهد. او تصریح می کند اگر اراده مسعود نباشد هواداران مجاهدین سراسر اروپا را به کانون این گونه اقدامات تبدیل می کنند. مریم عضدانلو در سال 1366 از اقدام به خودسوزی به عنوان دستاورد انقلابی مجاهدین یاد می کند و دولتمردان اروپایی را در ازاء اقدامات محدود کننده و همچنین برخوردهای قانونی کماکان خودسوزی را به عنوان یک راهکار بالقوه و در دسترس مورد تاکید قرار داده و می گوید:

“یکی از دستاوردهای عظیم حرکت شما این بود که همه فهمیدند که اگر پارسال هنگام عزیمت (رفتن رجوی به عراق) قضایا کاملا در سکوت مطلق برگزار شد (این سکوت هواداران مجاهدین) فقط و فقط به دستور خود مسعود بود. والا همه شما خوب می دانید که همگی آماده بودید تا در تمام شهرها همه جا را با اعتراضات خود زیرورو کنید. اما ظاهرا آن سکوت و آن انضباط آهنین باعث شد که خیلی ها نتیجه غلطی بگیرند. اما یک سال بعد از آن مجبور شدند آن نتیجه گیری غلط خودشان را تصحیح کنند و قاعدتا باید امسال درس خوبی گرفته باشند. که فقط به دستور مسعود توانستیم جلو آنها را بگیریم که این هم چیز پوشیده ای نیست و مقامات مربوطه خیلی خوب آن را می دانند.” (4)

در همان سالها نشریات مجاهدین به صراحت از عملیات خودسوزی به عنوان درخشان ترین و حماسی ترین جلوه فداکاری و اخلاص مجاهدین نام می برند و ضمن چاپ درخواست شماری از اعضای سازمان مبنی بر آمادگی برای خودسوزی می نویسند:

“یکی از درخشانترین جلوه های فداکاری و اخلاص مجاهدین در این ماجرای حماسی که از برگ زرین کارنامه سراسر حماسه و فدای مجاهدین خلق بشمار می رود، درخواست های بیشمار اعضا و هواداران مجاهدین مبنی بر خودسوزی اعتراضی به منظور افشا و به شکست کشاندن توطئه های دیکتاتوری در انظار جهانیان بود.” (5)

در این نمونه ها کرارا بر این مهم تاکید می شود که این گونه اقدامات حد و مرزی نمی شناسد و افراد اشرف و اروپایی مجاهدین همواره آماده اینگونه اقدامات هستند. در این رابطه به نقل از نشریه دانشجویی مجاهدین در اروپا می خوانیم:

“درخواست های انقلابی برای خودسوزی اعتراضی و یا هر گونه عمل فدایی مشابه در راستای افشای رژیم، از سوی اعضا و هواداران مجاهدین چه آنها که در قرارگاه های رزمی و پایگاه های مقدم در نبرد با رژِیم می جنگند و چه آنها که در کشورهای مختلف جهان برای پیشبرد امر انقلاب نوین ایران سر از پا نمی شناسند صورت گرفته است.” (6)

به استناد همین فاکت ها و نشانه ها که مشخصا به بیست سال قبل تر از اولین اقدام عملی مربوط می شود، خودسوزی های 17 ژوئن را می توان در راستای همین فضاسازی ها و شانتاژها به مثابه یک اقدام تشکیلاتی و حساب شده تلقی کرد. انتخاب واژه ها و مفاهیم و کلمات در فرقه ها حداقل در رابطه با اعضا و هواداران فرقه حامل و تداعی کننده بار معنایی ویژه و خاص است. به عنوان مثال اطلاق واژه و صفت مقدس برای قربانیان عملیات انتحاری خودسوزی در نوع خود و علیرغم ادعاهای ظاهری رجوی و مریم در ماهیت امر، میزان ارزش گذاری و مرزبندی این اقدامات با نمونه های مشابه عملیات انتحاری را مورد تاکید قرار می دهد. ستایش منحصر رجوی از این قربانیان در مقایسه با سایر قربانیان اهمیت این اقدامات را بیشتر مورد تاکید قرار می دهد. رجوی در ستایش از ندا حسنی و صدیقه مجاوری دو قربانی وقایع ژوئن می نویسد:

“درود بر صدیقه و ندا، مشعلهای فروزان و فروغهای جاویدان آزادی، و 23 قهرمان شعله ور دیگر در 10 کشور… ” (7)

منابع

1- نشریه مجاهد شماره 253. سخنرانی مسعود رجوی در مراسم ازدواج ایدئولوژیک با مریم عضدانلو. خرداد 1364.
2- همان.
3- سخنرانی ابراهیم خدابنده در همایش فرقه و تروریسم در اصفهان. مهرماه 1385.
4- نشریه اتحادیه انجمن های دانشجویان مسلمان اروپا. شماره 127.
5- همان.
6- همان.
7- پیام 12 تیر مسعود رجوی.
 

بهار ایرانی،سایت مجاهدین دبلیو اس، نهم اکتبر 2007

خروج از نسخه موبایل