کینه ورزی مجاهدین نسبت به جنبش صلح

جنبش صلح یک جنبشی است که در آن طیفهای گوناگون فعال میباشند که در درجه اول هدفش مبارزه با جنگ بویژه جنگهای امپریالیستی میباشد. در همین رابطه البته بیشترین تلاش خود را تمامی جنبش های صلح در درجه اول بر علیه جنگهای امپریالیستی آمریکا قرار داده اند زیرا آنچه برای مردم کشورهای اروپائی وآمریکا مطرح است حاکمیت نئوکانها ونئولیبرالها در آمریکا واروپا میباشد که علاوه بر اینکه به بهانه «مبارزه با تروریسم» حقوق شهروندی وآزادی های اجتماعی، سیاسی آنها را مورد هجوم قرا رداده اند باعث شده اند که میلیاردها دلار از جیب مالیات دهندگان مردم این کشور ها به سوی کنسرنهای جنگی آمریکایی واروپایی سرازیر شود درحالیکه روزیروز به بهانه هزینه سنگین رفرمهای ضد مردمی در این کشورها برعلیه منافع مردم زحمتکش در جریان است. بقول رئیس کنگره آمریکا از حزب دمکرات ده میلیون کودک در آمریکا از خدمات بهداشتی محروم میباشند ودولت بوش طرح گسترش خدمات بهداشتی برای کودکان را رد میکند و همزمان خواستار دویست میلیارد دلار برای جنگ در عراق وافغانستان میباشد واین در صورتی است که با هزینه چهل روز جنگ در عراق میتوانند طرح خدمات پزشکی برای ده میلیون کودک آمریکایی را تامین کنند. بهمین نحو نیز در کشورهای اروپایی میباشد یعنی رفرمها به ضرر اقشار ضعیف گسترش پیدا میکند و دولت های نئولیبرال سعی در خراب کردن هزینه ها بر سرمردم زحمتکش میباشند و شکاف بین ندارها و داراها به گفته کارشناسان ورسانه های اروپایی در کشورهای اروپایی هرروز بیشتر میشود. وبه این گونه است که مردم کشورهای اروپا وآمریکا این را دریافته اند که «جنگ علیه تروریسم » بهانه ای برای دولتهای امپریالیستی شده است که جیب کنسرنهای بزرگ را پر پول تر کنند وحقوق انسانی آنها پایمال شود. ودر این بین مردم آمریکا واروپا نیز از وحشی گریهای که بنام دنیای «متمدن » در عراق و افغانستان که همراه با کشتار کودکان وزنان بوده است آگاه شده اند وبه ماهیت این نوع جنگها پی برده اند. نفرت عمومی نسبت به جنگ البته باعث شده است که نیروهای راست در اپوزیسیون از سلطنت طلبان گرفته تا مجاهدین و کردهای حزب زحمتکشان کومله وبخشی از جمهوری خواهان به ظاهر با جنگ مخالفت کنند ولی در عمل عملکرد آنها در هماهنگی کامل با جنگ طلبان میباشد. این بویژه در مجاهدین خلق مبرز است که از یک طرف رهبر آنها مریم رجوی خواستار «عدم دخالت نظامی خارجی » میشود و راه حل سومی ارائه میدهد که تنها بوی جنگ میدهد واز طرف دیگر نیز با تمامی قوا به حمایت از تحریم، قاطعیت وسیاستهای جنگی بوش تحت عنوان «دمکراسی از تهران تا دمشق» میپردازد. لابی هایش در هر گوشه وکنار آمریکا واروپا در حال تغذیه تبلیغاتی برای دستگاههای خبری امپریالیسم میباشند. نماینده مجاهدین درآمریکا علی رضا جعفرزاده که در استخدام تلویزیون فاکس نیوز میباشد که متعلق به مرداخای، یک لابی صهیونیست که دارای رسانه های زیادی در اروپا وامریکا واسترالیا است، میباشد. واین مثال خود نمونه بارز این همراهی وهمگامی مجاهدین در داغ کردن جنگ میباشد.. در همین رابطه باید گفت علی رضا جعفرزاده دارای یک دفتر کارشناسی سیاسی در واشنگتن است وبه عنوان مشاور سیاسی نیز علاوه بعنوان تحلیل گر سیاسی در تلویزیون فاکس نیوز خدماتی نیز به نئوکانها میدهد. این شخص رابطه نزدیکی با لابی های صهیونیستی مانند ریچارد پرل دارد وبا کانالهای محافظه کاران ولابی اسرائیل جنگ طلب مانند تنتر مشاور سابق امنیت آمریکا رابطه نزدیکی دارد. در همین راستا میباشد هر بار که آمریکا یک مساله را برای جنگ روانی برای آماده سازی جنگ در میدان تبلیغاتی خود میاورد مجاهدین نیز سعی میکنند که آتش بیار این معرکه شوند و هم خدمات تبلیغی خود را در این زمینه تیز تر کنند وهم سوار بر این دستگاه خبری شوند وخودر ا مطرح کنند. که این همراه با گذاشتن کنفرانس مطبوعاتی در زمینه تبلیغاتی بوش برای جنگ میباشد.

در همین راستای جنگ طلبی است که مجاهدین کینه عمیق خود را به جنبش صلح وعلیه جنبش ضد جنگ بارها نشان داده اند وهر گونه تحلیل علیه سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا را وابسته به رژیم معرفی میکنند. اکنون نیز با علم کردن «لابی های رژیم در جنبش صلح » میخواهند کل جنبش صلح را زیر علامت سوال ببرند وهرگونه تلاش برای صلح را با تهمت وافترا به خاموشی بکشانند. این دشمنی رهبری مجاهدین با جنبش صلح دقیقا در راستای سیاستهای جنگ طلبانه آنهاست.آنها به عمد تمامی جنبش صلح را میخواهند به لابی رژیم ربط دهند وبدین وسیله فضا ی اختناق را دوباره بر جنبش صلح نیز با تهمت وافترا تحمیل کنند. همان کاری که آنها نیز در رابطه با انتقاد به سیاستهای خود میکنند که هرکس که مخالف آنها وسیاستهایشان باشد اتوماتیک از نظر آنها به رژیم وابسته است که این البته تاکنون شامل شخصیتهای سیاسی از اپوزیسیون ایرانی گرفته تارسانه های بین المللی و حتی روسای کشورهای دیگر را در برگرفته است. با این روش سیاه وسفید کردن وبا این روش سرکوبگرانه اکنون مجاهین وارد صحنه دیگری برای سرکوب مخالفین خطوط سیاسی خود شده اند وآنهم خط ضد جنگ است که بوضوح با کلی گوئی وارتباط دادن لابی های رژیم ایران با جنبش صلح سعی میکنند که دامن پاک جنبش ضد جنگ را نیز به رژیم جنایتکار اسلامی آلوده کنند تا بدین وسیله بتوانند هر گونه حرکت صلح خواهی را به نفع رژیم نشان دهند وبا تهمت وافترا به سرکوب روانی وسیاسی هواداران صلح بپردازند. ولی میلیونها نفر در سراسر جهان نه فقط در زمان اشغال عراق بلکه همین امروز نیز مخالفت خود را با سیاستهای جنگ طلبانه نشان داده اند وهمین آخر هفته اخیر بود که صدها هزار نفر انسان آزاد ه در شهرهای مختلف آمریکا سیاست جنگ طلبانه بوش را با اعتراضهای خود مورد تهاجم قرار دادند. که این نشان دهنده شکست سیاستهای چلبی های ایرانی است که هیچ گونه لاپوشانی هم دیگر ندارند وهمکاری خود با شرکتهای جنگ را هم دیگر انکار وتکذیب نمیکنند وبه عنوان مزدور از آنها در مقابل خدمه دادن حقوق دریافت میکنند که نمونه بارز آن نیز دفتر خدماتی علی رضا جعفرزاده در واشنگتن است که به دستگاه خبری امپریالیستی و لابی های اسرائیلی در آمریکا وارتباطات با مجاهدین در بغداد در حال خدمه رسانی میباشند ویا آنچه که رئیس شرکت خدمه دهنده جنگی آمریکا یی ادیشن گلوبال گفته است که» مدت سی سال است» که با مجاهدین در ارتباط است. حال بخوانید خود تمامی داستان را. سیاست مجاهدین همیشه یک بام ودوهوا بوده است ودر شعار وعمل متناقض. مجاهدین در زمان جنگ بین ایران وعراق نیز به صدام نزدیک شدند وبقول رجوی عهد «برادری خونی» با صدام بستند وشعار «صلح وآزادی » سرمیدادند ولی از زندگی در شکافها وتضادها وجنگ ایران وعراق که همراه با کشتار وزخمی شدن میلیونها انسان بود سود میبردند و در حالیکه شعار صلح میدادند همزمان آتش بیاری خبری برای هرچه شعله ور کردن جنگ بین ایران وعراق بودند. وحتی تا قبل از اشغال عراق توسط آمریکا تحلیل آنها این بود که رژیم ایران با بحران زندگی میکند وبرای خروج از بحران دوباره با عراق درگیر میشود وبرای همین نیز به این جهت برای درگیری دامن میزدند. امروز هم بهمان شکل گذشته با یک سیاست متناقض در حرف وعمل در رابطه با تضاد بین رژِیم و آمریکا برخورد میکنند بدین معنی که در حرف مریم رجوی سخن از «عدم دخالت نظامی خارجی » میزند وچانه برای خودش که اسم سازمان او را از لیست خارج کنند ودر عمل به دامن جنگ وآتش بیاری برای آن دامن میزند. وچنین جریانی بایستی که کینه عمیقی نسبت به جنبش صلح هم داشته باشد چرا که تمامی تلاش خود را اکنون برای رها شدن از وضعیت خطرناکی که در عراق با آن درگیر وگرفتار است ودرمعرض اخراج از عراق میباشد وهمچنین محدودیتهایی که در فرانسه داشته است را در یک مساله میبیند واین هم جنگ وحمله آمریکا به ایران! چرا که به گفته سران مجاهدین هر آلترناتیوی برای آنها از شرایط امروز بهتر است وجنگ هم یکی از آنهاست.

علی شمس- سایت خبرگاه

خروج از نسخه موبایل