برخورد فرقه ای اعضای شورای ملی مقاومت

محمد علی اصفهانی را همیشه با منظومه "مثل جنگل، مثل مهتاب، مثل طلوع" بخاطر می آورم که این منظومه در سال 1375 بصورت یک اپرت در ارلز کورت لندن با صدای خانم مرضیه اجرا شد. تا جایی که با آقای اصفهانی در مقر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در اوور سور اواز در پاریس برخورد داشته ام به یاد دارم که همیشه احترام همه را داشت و کسی گله و شکایتی از او نداشت. در جریان بودم سالهاست دیگر با شورا همکاری ندارد و بدون سر و صدا جدا شده است.

 

 

اما اخیرا در سایت های مختلف اینترنتی شاهد تهاجمات خصمانه و حتی بدور از نزاکت، از جانب برخی اعضای شورای ملی مقاومت با وی بودم که با خود فکر میکردم مگر او چه کفری گفته و چه جنایتی مرتکب شده که به قول یکی از سایت های ایرانی سزاوار "سنگسار سیاسی" از جانب رفقا و همرزمان سابق خود گردیده است. البته این تهاجم روانی برای ساکت کردن و از میدان بدر کردن آقای محمد علی اصفهانی در چهارچوب فرقه ها کاملا شناخته شده و قابل تفسیر و تبیین است. تمامی فرقه ها چنین برخوردهایی با جداشدگان خود چنانچه بخواهند اظهار وجود کرده و لب به سخن باز کنند نموده و آنها را مورد ترور روانی یا Psycho-terrorism (برای یافتن تعریف دقیق به جستجوگرهای اینترنتی رجوع شود) قرار میدهند و البته اگر دستشان برسد از ترور فیزیکی هم ابایی ندارند.

 

 

در این مطلب، روی سخنم با آن دسته از اعضای شورای ملی مقاومت است که خود را درگیر برخوردهای فرقه ای سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن کرده اند. یک بار مرحومه خانم الهه در یکی از پیام های خود خطاب به اعضای شورای ملی مقاومت پرسیده بود که آیا شما تعهد میدهید که هرگز از شورا جدا نخواهید شد و اگر جدا شدید آیا حق دیگران میدانید که چنین برخوردی با شما بکنند؟ آیا خانم ها و آقایانی که هر نوبت به سنگسار سیاسی و روانی یک عضو جدا شده می پردازند آیا تصور نمیکنند که فردا ممکن است نوبت خودشان برسد؟ سازمان مجاهدین خلق به عمد شما را وارد چنین میدانی میکند تا به قول خودش در قبال جدا شدن از شورا و انتقاد به آن واکسینه شوید و از پیش بدانید که چنین سرنوشتی در صورت خارج شدن از شورا و مخالفت با آن در انتظار شما نیز خواهد بود. مختصری مطالعه در خصوص کارکرد فرقه ها یا Cults (برای یافتن تعریف دقیق به جستجوگرهای اینترنتی رجوع شود) شما را به این موضوع که سوابق بسیاری در عصر معاصر داشته است واقف خواهد کرد.

 

 

یک روز الهه، روز دیگر فریبا هشترودی، و… و امروز محمد علی اصفهانی، راستی فردا نوبت کدام یک از شما خواهد بود تا وارد این مسلخ سیاسی و روانی شده و سرتان بریده شود؟ تا جایی که به آقای اصفهانی بر میگردد و شاهد بوده ام، اینگونه برخوردها نه تنها وی را از صحنه خارج نکرده بلکه بر عزم او نیز افزوده و او را بیشتر وارد گود کرده است و تصمیم گرفته تا کاری که درست میداند را فارغ از خوش آمد یا بد آمد این و آن انجام دهد. مسئله اصلی خود شما هستید که به عناصر و ابزار "برخورد از نوع فرقه" تبدیل شده اید و معلوم نیست در کدام دام ذهنی گرفتار گردیده و چه سرنوشتی برای خود تصویر میکنید؟

 

 

امروز استراتژی و کارکرد سیاسی سازمان مجاهدین خلق و به تبع آن شورای ملی مقاومت، آویختن به دامان درنده ترین و جنگ طلب ترین جناح ها و رسانه های امپریالیستی و تلاش برای متقاعد کردن هیئت حاکمه آمریکا برای حمله نظامی به ایران است. کارکرد تشکیلاتی آنهم استفاده از شگردها و تکنیک های روانی در چهارچوب یک فرقه کامل العیار برای حفظ و کنترل نیروها می باشد. آیا به غیر از این ها عملکرد دیگری از سازمان و شورا و رهبری آن سراغ دارید؟

 

 

توصیه من اگر بدتان نیاید و حمل بر جسارت نکنید اینست که در برخوردها اولا عرف های معمول فرهنگی و اجتماعی عالم سیاست را رعایت کنید و ثانیا عالی ترین منافع و مصالح ملی را مقدم بر هر منفعت دیگری مد نظر قرار دهید و ثالثا اگر مایل بودید و صلاح دانستید حسابی هم برای آینده خود باز نمائید.

 

 

والسلام

 

ابراهیم خدابنده

   

 

خروج از نسخه موبایل