«خود فریبی» بزرگ مجاهدین

بااعلام رسمی محمدعلی اصفهانی،عضوسابق شورای سردبیری نشریه شورا(ایران زمین)،مبنی برجداشدنش ازگروه منفور مجاهدین، سیل فحش ها وتهمت هابه طرف او سرازیر شد.اتفاقی که در گذشته برای خیلی ازاعضای مرکزیت افتاده بودواین روش (هجوم سیستماتیکی) بودکه علیه آنها شروع می شد.خانم فریبا هشترودی را به یاد بیاوریم ودیگران را.البته این جدا شدن ها ادامه خواهد یافت واعضای فحاش شوراباید قلم خود راتیزنگه دارندتا در وقت مقتضی آن را به کار گیرند.

نکته ای که در این بین قابل اشاره است نوشته محمد علی اصفهانی با عنوان(مردم خودتان قضاوت کنید)است.این نوشته تاکید وتاییدی برفرقه بودن این گروه است ودر حقیقت قسمتی از سیرفرقه ای بودن این گروه را نشان داده واز این منظرکه یکی ازاعضابه آن پرداخته، قابل تامل است.اصفهانی در این نوشته علت های گرایش خود به سازمان را،جوانی و شرو شور و تفکر چریکی وهمچنین مسلمانی می داند.عواملی که به زودی در می یابدسرابی بیش نبوده.بعد از مدتی که تب و تاب جوانی وتفکر چریکی بر او می گذرد دل به مسلمان بودن مجاهدین خوش می کند و وقتی می بیند مسعود رجوی با مریم قجربا(ضرورت ایدئولوژیک) ونه (ضرورت شرعی) ازدواج می کند تمام خیال هایش نقش بر آب می شود و او می ماند و دوراهی.وراهی را که باید انتخاب کند:

(من در آن دوران قادر به دل کندن از جریانی که عملاً تمام فعالیّت هایم در چند سال موسوم به «فاز سیاسی» بر حمایت همه جانبه از آن متمرکز شده بود نبودم..

دو راه بیشتر در پیش رو ی خود نمی دیدم:

راه اوّل: یکباره دل کندن.

راه دوّم: در گریز از خویش، خود را فریفتن.

و من دوّمی را انتخاب کردم. یعنی خودفریبی را)

وتاکیدبنده روی «خود فریبی» است که اعضای این فرقه دچار آن شده اند.می دانیم محمد علی اصفهانی سالها عضو سازمان بوده و تحصیلات دانشگاهی دارد وروزنامه نگار واهل درک سیاست ونسبت به بقیه اعضاروشن فکرتر محسوب میشده.به آن نشان که بسیاری از حماسی ترین سرودها رابرای این گروه ساخته ومدتی هم سردبیرنشریه شورا ودر سازمان فرد مطرحی بوده است.این توضیحات کافی است که ببینیم شخصی بااین درک وآگاهی چگونه دچار خود فریبی می شود:(گریختن آدمی از رؤیایی که برای خود ساخته است آسان نیست. پس اجتناب از لغزش به خودفریبی به منظور هرچه بیشتر غرق شدن در آن رؤیا نیز چنین است.بی تردید، اگر چه تمام تقصیر ها به گردن انسان خود فریب نیست؛ امّا انسان خود فریب نمی تواند خویشتن و به خصوص «خویشتن» خویش را پاک و مبرّا بداند)هر چند که آقای اصفهانی عواملی را دراین خودفریبی موثر می داند:(آیات آسمانی، سخنان و اشعار عارفان، حدیث و روایت و تاریخ، همه و همه در ابعادی حیرت بر انگیز، به کار گرفته می شوند، تا اذهان افراد درون تشکیلات و افراد بیرون تشکیلات، و خلاصه هرکه تعلّقی دور یا نزدیک به این جریان سیاسی دارد، تا حد اکثرممکن تخدیر شود)با این توضیحات، هنگامی که چنین شخصی که دچار خود فریبی می شودایرادی بر دیگر اعضای سازمان نیست که معمولا از فهم ودرک پایینی برخوردارندواز کمبود سواد ودانایی رنج می برند این نکته به ما یادآوری می کند که افراد مبتلاشده در این فرقه باید به چشم بیمار نگریسته شوندواین نوشته می تواند به عنوان جزوه ای برای شناخت فرقه هاونوع درمان آنها مورد استفاده قرار گیرد.او هرگاه تضاد ها را میبیند وبه تناقضات فکر می کند ناگاه نگرش فرقه ای است که به اوهجوم می آوردکه مبادا این افکاراز(عقل وسوسه گر) و (بی ایمانی وضعف) توباشدواینگونه است که نمی تواند تصمیم بگیردوچون در این راه خودش راتنها نمی بیندبند ها بر پاهایش همچنان می ماند.در این نوشته اشاره ای نیز به فرهنگ لمپنی مجاهدین ودر راس آنها مسعود رجوی شده است.مسعود رجوی که الحق دایرةالمعارفی ازفحاشی وبد دهنی ولمپنی است این هنر را به دیگر اعضای مستعدش آموزش وسرایت داده وبا اتهام زنی وفحاشی اعضای ناراضی را نگه داشته.چیزی که مهم است این(من)در محمد علی اصفهانی زنده شده ودیگر نمی خواهدلقمه ی خون، مانند دیگر اعضا،ازگلویش پایین برود.محمد علی اصفهانی هر چند دیر ولی سرنوشت محتوم مجاهدین رامتوجه شد آنجایی که گفته بود:

(با سیاست غلط رهبران مجاهدین خلق سرنوشت محتوم بچه‌های ارتش آزادیبخش این خواهد بود که ازعراق تیپا زده شده و چندی بعد دوباره توی پاریس کاسه گدایی به دست بگیرند و در ادامه هم مجاهدین باید لاشه‌هایشان را ازپیاده‌روهای خیابانهای پاریس جمع کنند).

 

خروج از نسخه موبایل