ذات جنگ طلب مجاهدین

باند رجوی این روزها برای آنکه خود را گروهی مردمی، صلح دوست و خواستار برقراری ثبات در ایران و جهان نشان دهد دائما از ضرورت عدم جنگ در مقابل ایران دم می زند و با ژستی که همنوا با جنگ طلبان آمریکایی است از طرح تحریم همه جانبه صحبت می کند،اما نمی داند که برای ابراز عقاید بی خاصیت خود، حداقل کمی هماهنگی هم لازم است. مجاهدین ادعا می کننددر حال صلح با همه ی دنیا و البته جنگ 28 ساله با ایران و حکومت ایران هستند، جایی که هزار خانی در گفتگو با تلویزیون فرقه می گوید: " ما با تمام دنیا و با تمام مخلوقات روی زمین در حال صلحیم. با تمام رژیم های زورگو و ظالم هم در حال جنگیم. به طور خیلی خاص و مشخص با رژیم استبداد دینی خودمان که تغذیه کننده ی تمام رژیم های عقب افتاده و استبدادی دیگر در تمام دنیا است. این ازبابت صلح خواهی و جنگ طلبی؛در هر دو راه می کوشیم و این هاهیچ تضادی با هم ندارند. اتفاقا مکمل یکدیگرند. برای اینکه به صلح برسیم باید جنگ را به پیش ببریم.چه بهتر که جهان به جایی برسه که جنگ به کلی از صحنه اش حذف شده باشه ولی تا اون روز جنگ اگر هم نخواهیم به ما تحمیل خواهد شد." اما در ناهماهنگی همیشگی نویسندگان تئوریسین های رجوی، این بار نویسنده ناشی سازمان دریکی از سایت هایشان بدون هماهنگی، افاضات دیگری کرده است که البته نقض فرمایشات عمو جان " هزار خانی می باشد:

"جمهوری اسلامی در پی بدست آوردن آخرین حلقه تکمیل ابزار کاری خود یعنی سلاح اتمی می باشد. لذا جبهه متحد ضد فاشیسم مذهبی باید با تمام قوا از دست یازیدن این رژیم به سلاح اتمی جلوگیری به عمل آورد. بهترین و موثرترین راه برای نیل به این هدف، برداشتن مهمترین حلقه تشکیل دهنده این مجموعه یعنی امکانات عظیم مالی حاصل از فروش نفت و گاز است. با تحریم تمام عیار بین المللی فاشیسم مذهبی حاکم و قطع شاهرگ حیاتی این غارت گران، می توان بزرگترین کمک را در جلوگیری از جنگ آینده نمود."

حال سوال اینجاست که چگونه می توان از منظر مواضع رسمی یک گروهک که البته بسیار بوقلمون صفت می باشد چندین و چند نظر متفاوت ابراز داشت؟ چگونه می توان هم از جنگ دم زد و هم از صلح؟ آیااین استدلال، پیرو درخواست عاجزانه ی رجوی نیست که در آخرین پیام خود از آمریکا خواسته بود تا ایران را ضعیف کند تا منافقان در اسرع وقت به ایران حمله کنند و خط نابودی و ترور ملت ایران را در پیش گیرند؟ وقتی قرار است با فاز تحریم، ایران ضعیف تر شود، مسلما منظور ترسیم کنندگان سیاست جنگ طلبانه ی رجوی، آرزوی فاز بعدی یعنی جنگ است که البته در بیانی واضح تر از لفافه گویی ابراز می شود.

هزارخانی که پیر دیر تروریسم پرور رجوی است از اجتناب ناپذیر بودن جنگ صحبت می کندو آنچه مسلم است منظور وی از جنگ با رژیم و گروه های زورگو، لابی های صهیونیستی، آمریکا، عربستان، القاعده و بقایای حزب بعث نیست زیرا نمی توان از جیره ی کلان اربابان گذشت. تا آنجا که همه می دانیم فرقه ی مجاهدین چیزی به عنوان برنامه و سیاست خارجی و تلاش برای صلح ندارد. پس رویکرد صلح طلبی فقط یک پز است و بس! که از لابه لای آن صدای کوک جنگ طلبی منافقان شنیده می شود. البته آنها امروز مجبورند که با زمان پیش بروند و مثل آفتاب پرست زود به زود رنگ عوض کنند ولی آنچه از ماهیت مساله معلوم است همان است که هزارخانی گفت، یعنی " جنگ اگر هم ما نخواهیم به ما تحمیل خواهد شد."

بنابراین آنچه می ماند یک تئوری جنگ طلبی دیگر است که در کنار حرف های خرده پاهایی مثل او قرار هم نیست به طور مستقیم از زبان رجوی ها بیان شود و باید امثال هزار خانی آن را بیان کنند که بعد ها هم بتوانند آن را به خوبی ماست مالی کنند. بنابراین برای همه ی ما مشخص است که با کنار زدن پوسته ی پوسیده ی نمای ظاهری این باند می توان به خوبی به نیات شوم و پلید آنان در روشن کردن آتش جنگ و فتنه گری پی برد.

   

خروج از نسخه موبایل