روش های مجاب سازی روانی در فرقه مجاهدین خلق – قسمت دهم

تعهدی کار کردن و ایجاد حس وظیفه

در قسمت قبل توضیح دادم که در رأس نگه داشتن رجوی با تمامی القاب و ویژگیهای منحصر به فردش و با تمامی دانش و تسلط اش در مقولات سیاسی – خطی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی باعث می شد پذیرش هژمونی او برای اعضای جدید سهل و آسان شده و باعث جذب اعضای جدید به این تشکیلات شود.

داشتن تعهد و تعهدی کار کردن: سازمان همیشه به عنوان یک روش و سنت دیرینه برای انجام هر کار و پروژه ای برای اعضای خود تعهد کاری مشخص می کرد. این تعهدی کار کردن را میتوان در تمامی زمینه ها اعم از مالی، کارهایی اجرایی و یا آموزش و حتی عملیات  دید  که باعث ایجاد انگیزه در به پایان رساندن کار و انجام تعهدات دیگر می شد. این کار بویژه در صحنه های مالی – اجتماعی باعث رونق کسب و کار و درآمدهای هنگفتی برای سازمان می شد. اعضاء تنها شاید یک تشویق ساده در قبال انجام تعهدات بالاتر دریافت می کردند ولی از اینکه می توانستند مفید واقع شده و کاری را برای فرقه انجام دهند خوشحال بودند و این کار یک نوع رضایتمندی نیز برای اعضا در درونشان ایجاد می کرد و اینکه  کاری که ما برای سازمان انجام می دهیم در مقابل کسانی که از جانشان میگذرند هیچ است.

تعهدی کار کردن در قرارگاه اشرف نیز یکی از اصول اصلی کارهای اجرایی و آموزشی بود هنگام  مناسبت ها و یا جشن  و یا گرامیداشت روز خاصی ، که سازمان برنامه خاصی داشت ، تعهدی کار کردن تضاد حل می کرد و از آنجائیکه کار،  کاملا جمعی پیش برده میشد اعضای فرقه با انگیزه و تلاش بیشتری کار را با زمان بندیهای اعلام شده و حتی زودتر پیش می بردند که شاید در نرم های معمول کار در بیرون از تشکیلات باورش کمی سخت باشد.

بنابراین آنچه که به نیروها انگیزه میداد این بود که “ما داریم برای خواهر مریم کار می کنیم  پس هرچه زودتر و اگر تا تاریخ مشخص شده کار را تمام کنیم او  بیشتر شاد و خوشحال خواهد شد”. این بدترین شیوه استثمار نیروها در تشکیلات مجاهدین بود.

در قرارگاه اشرف ، شاید روزانه ۱۶ الی ۱۷ ساعت کار اجرایی از نیروها، تنها با این انگیزه که اینکه کار برای رهبری است کشیده می شد و تنها ۴ الی ۵ ساعت استراحت در طی ۲۴ ساعت برای هر نیرویی متصور بود . شاید باور کردنی نباشد علیرغم اینکه از نیروها تا این حد کار کشیده میشد ولی باز در قبال پایان نیافتن تنها کمی از تعهداتشان آنها را دچار یک نوع احساس گناه در درونشان میکردند و آنها در نشست های عملیات جاری و از اینکه به تعهدشان نرسیدند نیز باید  از خودشان انتقاد هم می کردند. و تمامی اینها در حالی بود که هیچ دستمزدی هم در قبال انجام کارهایشان دریافت نمی کردند.

ایجاد حس  وظیفه در اعضاء  – کار بی نام و نشان : در تشکیلات، رجوی برای زنان شورای رهبری اصطلاح “نوکر دوم” را بکار می گرفت. بدین ترتیب می خواست بگوید مقام و منزلت شما تنها در این است که در خدمت مردم باشید تازه آن هم در موضع یک نوکر دوم. بدین ترتیب رجوی تلاش میکرد با بار دادن ایدئولوژیک به مقام و موقعیت تشکیلاتی مسئولین آنها را هرچه بیشتر در خدمت تشکیلات فرقه وادار به تمکین کند.

استفاده از کلماتی نظیر: این وظیفه انقلابی شماست ، شما مجاهد خلق هستید ، شما قشر آگاه و گل سرسبد جامعه ایران هستید و با آدم های عادی جامعه فرق دارید ، باعث می شد که اعضا یک نوع احساس  وظیفه و متفاوت بودن به نسبت بقیه مردم در درونشان ایجاد شود و این حس باعث می شد تا تشکیلات بار  بیشتری از آنها در راستای اهداف تشکیلات بکشد و این سیکل دائم تکرار می شد ؛ ایجاد انگیزه با هدف استثمار هر چه بیشتر اعضاء.

ادامه دارد.

خروج از نسخه موبایل