بلکه نوروز بیاید، به بهارم برسم

بهار در راه است، قاصدک رقص کنان می آید، آینده ای که همه امید داریم ، بهتر از گذشته باشد، در راه است. همه امید داریم، اندوه زمستان رجوی ها را به فراموشی بسپاریم، کابوس اسارت درزیر خاک ها مدفون شود، اسارت ها پایان پذیرد ، همه ی اسرای در بند فرقه ی رجوی از همه ی نعمت های خدادادی برخوردار شوند.

نوروز نماد نو شدن است، برای همه ی اسرای رجوی آرزو می کنیم این آخرین عید در اسارت برایشان باشد، با مادرها و پدرهای پیر و سالمند که صحبت می کنیم، همه عید واقعی شان را در آزادی فرزندانشان از اسارت رجوی ها می دانند، برخی مادرها هنوز هم از شنیدن نام عزیزشان که در بند رجوی هاست، بی اختیار فقط اشک می ریزند، ضجه می زنند، ناله می کنند… خدایا در این سال جدید آرزویمان در کنار این پدران و مادران ، فقط آرزوی آزادی فرزندان این خانواده هاست، ناامیدشان نکن، این والدین دیگر طاقت بیش از این را ندارند، دست نیازمان و دعایمان همه بسوی توست، خدایا ، دست های ما را بگیر و به حال خود رهایمان نکن .

همه بیائیم برای گشایش قفل های بسته و زنگ زده ی زندگی انسان هائی دعا کنیم که گرفتار فرقه ی مخوف و ضدبشری رجوی شدند، دعا کنیم ، حکمت خداوند، با آرزوهایمان یکی شود، دعا کنیم که زیر این سقف بلند، روی دامان زمین، هرکجا خسته شدی، یا که پرغصه شدی، دستی از غیب به دادت برسد و چه زیباست که دست خدا باشد و بس . . .

محمدرضا مبین

خروج از نسخه موبایل