برنامه های زبونانه مریم رجوی در نوروز 1403

با تبریک سال نو به همه خانواده های چشم انتظار انجمن نجات، و با آرزوی رهایی عزیزانشان از چنگال مریم رجوی در سال نو خورشیدی!

نوروز سال 1403، برخلاف سالیان گذشته برای اعضای گرفتار مجاهدین در اردوگاه مانز آلبانی، چیزی جز افسردگی و استرس به همراه نداشت. یکسال پیش در چنین روزهایی مریم قجرعضدانلو در آلبانی به برگزاری یک جشن نمایشی مبادرت نمود تا هرطور شده آنان را به آینده دلگرم کند، اما هنوز بهار به پایان نرسیده بود که ضربات سختی بر پیکر فرتوت فرقه رجوی وارد شد و پلیس آلبانی برای بازرسی به مقر مجاهدین وارد شد و آنان را تحت کنترل گرفت. پیش از این رخداد، مریم رجوی آلبانی را به مقصد پاریس ترک و فراری شده بود تا خود را از بازداشت و استرداد احتمالی برهاند. فرار وی از آلبانی و ورود پلیس به مقر اشرف، شیرینی جشن نوروزی را به کام سران فرقه تلخ کرد و “بهار پیروزی” را به “تابستان داغ و سوزان” پیوند زد و وحشت فروپاشی را پیش روی آنان آورد.

نوروز 1402 در کمپ مانز آلبانی که با سخنرانی های تکراری مریم رجوی سپری شد

اما قضیه به اینجا ختم نشد، مرگ مهمترین فرماندهان مجاهدین از جمله عبدالوهاب فرجی جهرمی (فرمانده افشین) و عذرا علوی طالقانی (خواهر سوسن) بخش دیگری از اثرات این ضربه مهلک به تشکیلات فرقه ای مجاهدین بود که زمینه را برای مرگ و میر بیشتر در مناسبات فراهم کرد و شکست های پی در پی دیگری را در سال 1402 رقم زد که بدترین آن برای مریم، گرفتار شدن صهیونیست ها در آتش خشم مردم فلسطین و از بین رفتن اندک اعتبار آنان در جهان بود. رخدادی که پس از نزدیکی رابطه ایران و عربستان و برگزاری محاکمه غیابی سران فرقه، بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد می کرد، چرا که در مخمصه افتادن صهیونیست ها و از بین رفتن بخش مهمی از اقتصاد آنان، آخرین منبع تأمین مالی مریم رجوی را هم به خطر می انداخت.

نه ترور ساختگی “آلخو ویدال کوادراس” و برگزاری جشن برای او، و نه ترتیب دادن ضیافت افطار برای سر تروریست های متواری شده به اروپا، هیچکدام برای مریم اعتباری کسب نکرد. حتی برپا کردن چند مجلس سورچرانی نوروزی برای لابی های غربی هم امسال برای مریم دستاوردی نداشت و عاقبت هم به عزای یکی از مهمترین لابی های آمریکایی خود یعنی سناتور “جوزف لیبرمن” نشست. در کنار این نمایش های تبلیغی، مجاهدین برای کمک به کارفرمای صهیونیست خود، به اقدامات مخرب در داخل نیز مبادرت نمودند. در این راستا آتش زدن تابلوها و اماکن خدماتی و خیریه ای در دستور کار عوامل اجاره شده قرار گرفت. اقدامی که البته مثل همیشه، ضعف و زبونی مریم را در برابر عزم و اراده مردم ایران برای پیشرفت و مقابله با دسیسه دشمنان به نمایش گذاشت و بیش از همیشه او را در چشم هموطنان دچار انزجار نمود.

بله، نوروز هم به پایان رسید و مریم درمانده تر از همیشه در برابر مردم ایران شکست را تجربه کرد و نتوانست کمترین اقدامی برای اعتبار بخشیدن به فرقه خود انجام دهد و بی شک بهار امسال نیز جز زوال و فروپاشی هرچه بیشتر تشکیلات خود نصیبی نخواهد داشت و بزودی شاهد ضربات سنگین تر و مهلک تری از سوی مردم ایران و همچنین خانواده های شهدا و اسیران مجاهدین خواهد بود.

حامد صرافپور

خروج از نسخه موبایل