رجوی؛ حلزونی که خودش را شاخدار جا می زند

وقتی کسی جایگاه خودش را خیلی اشتباه می گیرد و تلاش می کند موقعیت پست خود را بسیار عالی نشان دهد، در کنایه به او می گویند که “حلزون هم خودش را قاطی شاخدارها کرده است.”

این مثال حکایت این روزهای رجوی است. او سالیان طولانی است که طعم شکست ها و تحقیرهای پی در پی را می چشد و هر گام که برمی دارد در باتلاق نابودی بیشتر فرو می رود اما بر اساس خصلت وقاحت، آن چنان ادعاهایی دارد که هیچ تناسبی با وضعیت ندارند، همچنان که شاخک های حلزون هیچ ربطی به شاخ ندارند.

جنگی در گرفته بین فلسطینی ها و اسرائیل که حامیان دو طرف در حمایت از سمت مورد نظر خود هر یک به نحوی وارد میدان شدند. از یک سو دولت های غربی و در رأس آنها آمریکا به حمایت از رژیم کودک کش اسرائیل که در بیش از شش ماه گذشته به کشتار مردم بی دفاع غزه مبادرت کرده و جنایت جنگی بی شماری مرتکب شده پرداختند و علاوه بر فرستادن انواع بمب های چند تنی و سلاح هایی برای کشتار بیشتر مردم فلسطین، مستمراً مانع از برقراری آتش بس می شوند تا شاید این اسرائیل به پیروزی دلخواه خود برسد که تا امروز مُیسر نشد و به نظر می رسد که نخواهد شد.

در سمت دیگر مردم تمام جهان به حمایت از مردم فلسطین برخاسته و روزی نبود که در چند گوشه از جهان تظاهراتی بر ضد جنگ و با درخواست آتش بس و حمایت از مردم فلسطین برگزار نشده باشد. همچنین دولت و مردم یمن و برخی از گروههای مسلمان در منطقه نیز در حمایت از فلسطینیان با هدف مجبور کردن اسرائیل به آتش بس وارد نبرد با اسرائیل و منافع آن شدند. دولت ایران نیز در این مدت حمایت خود را از ملت فلسطین و رزمندگان آن اعلام کرد.

تا آن که اسرائیل در یک اقدام خلاف قانون بین الملل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و تعدادی از فرماندهان و مستشاران ایرانی را شهید و مجروح نمود. ایران که تا آن زمان مستقیم وارد اقدام نظامی نشده بود، در جوابِ سکوت شورای امنیت سازمان ملل در برابر قانون شکنی اسرائیل که نتیجه عدم محکومیت این اقدام اسرائیل از سوی برخی کشورهای غربی که در شورای امنیت هستند می باشد، تصمیم گرفت به این اقدام پاسخ مناسب را بدهد و در حمله ای که به گفته برخی از کارشناسان مقامات کشورهای غربی “بسیار فراتر از انتظار بود” با صدها پهپاد و موشک جواب قاطعی به اسرائیل داد.

در واقع ایران با این اقدام هم برای اسرائیل خط و نشان کشید و هم به قدرت های بزرگ همچون آمریکا و دیگران نشان داد که ایران چقدر قدرتمند است.

در میانه جنگ و دعوای غول های جهان و منطقه، ناگهان یک نفر به نام رجوی پیدا شده و به بهانه حمله ایران به اسرائیل پیام داده است و خودش را می خواهد قاطی آنها کند و در پیامش برای ایران رجزخوانی نمود.

هر چند این رجزخوانی فقط مصرف داخلی دارد اما به رجوی باید گفت بعد از آن همه شکست و بخصوص بعد از اخراج فضاحت بار از عراق با آن که مدعی بودید “دنیا بجنبد اشرف نخواهد جنبید” و بعد از به کشتن دادن تعداد زیادی از اعضای سازمان و معلول و مجروح کردن آنها که به عنوان گوشت دم توپ از آنها سوء استفاده نمودید، در آلبانی یعنی در فاصله هزاران کیلومتر از مرز ایران و در قاره ای غیر از قاره ای که ایران در آن هست، آن قدر ذلیل شده اید که :

– در آلبانی اجازه انجام هیچ فعالیتی را ندارید و خودتان را دارید خفه می کنید که به هر بهانه ای یک برنامه اجرا کنید اما نمی شود و اجازه نمی دهند.

– پلیس آلبانی شما را تحت کنترل دارد و آنقدر اقدامات خلاف قانون کردید که آنها هیچ اعتمادی به شما ندارند.

– مریم قجر در آلبانی ممنوع الورود شده است.

– هم زمان انجمن نجات توسط جداشدگان از فرقه شما و با کمک برخی از شهروندان آلبانیایی با آرم و دفتر مشخص در این کشور مجوز گرفته و مشغول فعالیت های روشنگرانه است.

– جداشدگانی که از سر کینه و بغض، در تبانی با برخی مقامات آلبانی قصد داشتید در اردوگاه ها گرفتارشان کنید یا از کشور آلبانی اخراج شوند، با سینه ای ستبر از اردوگاه بیرون آمده و در کشور آلبانی تشکیل خانواده داده اند و به فعالیت های افشاگرانه علیه مناسبات فرقه ای و ظلمی که اعضای گرفتار و خانواده های شان می کنید مشغول هستند.

– دادگاهی در ایران در حال رسیدگی به جنایات بالاترین مقامات فرقه رجوی است. این امر آنچنان رجوی ها را به وحشت انداخته که دست به دامن هر که داشتند شدند و از ترس فریاد می زنند که می خواهند ما را محکوم کرده و سپس به عنوان متهم به ایران استرداد کند.

اینها که گفتم تنها برخی از شکست ها و خفت های شماست. شما کجا و ایران کجا؟ ایران با ابرقدرت ها طرف شده و طرف حسابش آنها هستند. بدلیل قانون شکنی اسرائیل، بزرگترین حمله پهپادی تاریخ و بزرگترین حمله به اسرائیل در تاریخ این کشور را انجام داد و نشان داد که کسی نمی تواند با ایران شوخی کند.

بنابراین پیام رجوی برای داخل مناسبات و جلوگیری از ریزش نیروهایش بعد از حمله مقتدرانه ایران به اسرائیل است.

رجوی ها بعد از عملیات طریق القدس و حمله وحشیانه اسرائیل به غزه، تمام تلاش خود را کرده بودند تا آمریکا و اسرائیل را به سمت جنگ با ایران بکشانند و با این وعده، نیروهای خود را مدتی سرگرم نمودند. پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، شک ندارم که رجوی برای نیروهایش پیام داده و آن حمله را نشانه رفتن اسرائیل و آمریکا به سمت جنگ تمام عیار با ایران برشمرد تا به این وسیله به نیروهای فرقه انگیزه ماندن بدهد.

اما با حمله مقتدرانه ایران به اسرائیل تمام بافته رجوی ها پنبه شد. چرا که اولاً این حمله بیانگر اقتدار ایران بود و نشان داد ایران از چه قدرتی برخوردار است که خود باعث یاس و سرخوردگی در بین نیروهای فرقه می شود. دوماً با عدم پاسخ اسرائیل و آمریکا به این حمله (حداقل تا همینجا)، مشخص شد که آنها ریسک جنگ با ایران را به جان نمی خرند و رئیس جمهور آمریکا بدلیل قدرت ایران از اسرائیل می خواهد که واکنش نشان ندهد. به این ترتیب تلاش های چند ماه گذشته رجوی ها برای اینکه ایران را تهدید اصلی معرفی کرده و آمریکا و اسرائیل را ترغیب به حمله به ایران به عنوان “سر مار” می کردند نتیجه ای نداشت و تحلیل هایی هم که با همین مضمون به خورد نیروهای شان دادند تا آنها را امیدوار نگه دارند و مانع از ریزش بشوند پوشال از آب در آمد.

رجوی طبق معمول برای آنکه از پاسخگویی درباره اشتباه بودن تحلیل هایش شانه خالی کند، پیامی مملو از مشتی شعار داد تا با وارونه کردن حقیقت درباره حمله ایران به اسرائیل، هم مدعی درست بودن تحلیل های خودش پیش نیروها بشود و از جوابگویی درباره تحلیل های غلط خود در برود و هم نیروهای فرقه را به خیال خود امیدوار نگهدارد تا شاید مشکلات شان بروز نکرده و خواهان جدایی نشوند.

ایرج صالحی

خروج از نسخه موبایل