نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 143

مروری بر مطالب 29 اردیبهشت الی 3 خرداد 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 29 اردیبهشت

در روز شنبه جمعاً 13 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

مقایسه زندگی در فرقه رجوی با زندگی آزاد از نگاه اعضای انجمن نجات آلبانی

… هاجری به خاطر می ‌آورد که پس از رهایی از حصارهای فرقه مجاهدین خلق تا مدتی سردرگم بود تا به تدریج زندگی واقعی را لمس کرد و دریافت که برای زندگی شخصی خویش حق انتخاب و اختیار عمل دارد.
ابراهیم مرادی نیز زندگی درون فرقه را با زندگی در جهان آزاد قابل قیاس نمی ‌داند. او زندگی در جامعه آلبانی و در چارچوب قوانین دمکراتیک این کشور را دارای تفاوت فاحش با زندگی در فرقه بسته و غیردمکراتیک مجاهدین خلق می‌ داند….

از تسلیم تا خلع سلاح – قسمت سوم

… در تمام آن لحظات که نیروهای مجاهدین زیر بمباران یا در درگیری ها کشته و زخمی می شدند، نه تنها خبری از رجوی و مریم نبود، بلکه هیچ کدام از زنان فرمانده قرارگاه و فرماندهان و مسئولین ستاد ها هم در کنار ما حضور نداشتند. بعدها فهمیدیم آن ها از چند روز پیش بدون این که به نیروها بگویند با لباس مبدل خودشان را به اشرف رسانده بودند و در سنگرهای ضد بمب مستقر شدند. رجوی که در برابر اعضای خواهان جدایی آنچنان بی رحمانه عمل می کرد و در نشست های درونی مجاهدین لاف ضد آمریکایی می زد و در نشست عمومی بهار سال 1381 مدعی بود که پرچم سرخ مبارزه با بورژوازی (که به ادعای خودش سردمدار جهانی آن آمریکا بود) را به دست مریم رجوی داده است، حالا نه تنها پرچم سرخ را در برابر سر دمدار بورژوازی انداخته بود بلکه به جای آن پرچم سفید تسلیم را در همه جای سازمان بلند کرده بود و از ترس، خودش را در نقطه ای امن مخفی نمود و مریم نیز چند هفته قبل از شروع جنگ مخفیانه به همراه تعداد زیادی از مسئولین رده بالای سازمان به هزاران کیلومتر دورتر یعنی به کشور فرانسه گریخته بودند….

سخنان آلدو سولولاری مدیر رسانه ای انجمن نجات آلبانی

… این افراد جدا شده از آن سازمان دریافتند که پیوستن به آن تا به امروز عواقب بدی برای ایشان به دنبال داشته است: عدم امکان برقراری ارتباط با اعضای خانواده خود در کشورشان، عدم دسترسی به شبکه ‌های اجتماعی برای برقراری ارتباط از طریق دستگاه‌ های تکنولوژیک، عدم برقراری ارتباط حتی با سایر اعضای خانواده خود که ممکن است در آن کمپ باشند. آن ها در معرض نقض حقوق پایه‌ ای بشر هستند. حق این ها و دیگران خارج از استانداردهای زندگی هستند در حالی که سازمان ادعا می ‌کند که با تمایل به ادغام در جامعه میزبان آمده‌ اند.
نیاز بود انجمنی ایجاد شود که در چارچوب ادغام این جامعه فعالیت کند برای افرادی که آن اردوگاه را به قصد واقعی مهاجرت به کشورمان ترک‌ کرده ‌اند، و هدفشان دقیقاً ادغام و پیشرفت سبک زندگی است….

ماجرای قتل سهیل (ساشا) ختار به دست مجاهدین خلق

… سهیل ختار با نام مستعار (ساشا) که حتی این نام مستعار نیز ناخواسته برای او از طرف مسئول وقت قرنطینه و ورودی فرقه که “آیدین” نام داشت انتخاب شده بود، پس از سپری شدن قرنطینه و ورود به قسمت پذیرش تشکیلات، طی مدت کوتاهی درخواست جدایی خود از فرقه رجوی را به مسئولین به صورت شفاهی و مکتوب ارائه کرد.
… پس از دریافت سلاح و استقرار پشت میزهای تنظیف دقایقی بعد ناگهان صدای شلیک گلوله آمد که عجولانه به دستور یکی از مسئولین بساط تنطیف جمع شد. فردای آن روز اعلام کردند که ساشا (سهیل) در حین تنظیف سلاح و مسلح کردن نادرست و سهل انگاری کشته شده است.
… حال با فریبکاری و دروغ کامل نشر داده اند که سهیل در نوار مرزی همدان حین عملیات شهید شده و قتل وی را اینچنین جلوه می دهند.
… فرقه رجوی با شقاوت تمام هرگز به این پدر و مادر داغدار اجازه دیدار محل دفن فرزندشان و انتقال بازمانده پیکر را به آرامستان خانوادگی خود در ایران ندادند….

سخنان بیجار رحیمی با دوستان گرفتارش در کمپ مجاهدین در آلبانی

قیاس زندان معمولی با تشکیلات رجوی

… در زندان حداقل امید داشتم در زمان تعیین ‌شده آزاد شده و به زندگی آزاد و آغوش خانواده برمی ‌گردم.
اما گویی تشکیلات یک زندان برزخی، فرازمینی و عجیب بود. زیرا علاوه بر تسخیر ذهن و ضمیرم در روزمرگی و داشتن یک زندگی روتین و‌ گوش به ‌فرمان دائمی و ماشینی و بدون اختیار و انتخاب، بدون تاریخ انقضا لحظات عمرم را گرفتند. و مهم این که روزنه امیدی برای نجات از این اسارت و آزادشدن نداشتم و باید تا پایان مرگ تدریجی و حسرت‌ ها تحمل می‌ کردم.
اما برای بازپس گرفتن آنچه از من گرفته شده بود و برای امیدواری به رهایی، و رسیدن به زندگی آزاد و وصال خانواده، آزاد بودن را انتخاب کردم.
برای آزاد زیستن، تهمت و افترا و برچسب‌ هایی که بعد از رهایی از جانب فرقه می ‌خوردم، فکر نکردم و باید قیمت گوهر آزادی را می ‌دادم….

گوبلز باید از رجوی می ‌آموخت

نمی شد که جواب ابلهان را نداد. چند وقت پیش فرقه رجوی با وارد کردن دو زن از دور خارج که مشخص است برای آن ها نوشتاری گذاشته اند بیایند در رابطه با واقعیت های که جدا شدگان گفته اند حرفی بزنند تا کمی دل مریم را خوش بکنند که مشخص است وقتی حرف های جدا شدگان به جای اصلی خورده بلافاصله فرقه در تلویزیون به اصطلاح آزادی که فقط موضوعات فرقه در آن نشخوار می شود .
سراسیمه به جواب دادن به جداشدگان می شتابد که باید گفت حرف های دو زن از کار افتاده فقط مصرف داخلی دارد و برای این که هواداران خودشان را بیشتر فریب بدهند این حرف ها را زدند….

مستند کودکان کمپ اشرف مانعی در مقابل انکار حقایق

… در مستند “کودکان کمپ اشرف”، سوژه ‌ها روایت‌ های هولناکی از آزار و اذیت، سوءاستفاده و جنایات علیه کودکان در کمپ اشرف توسط اعضای فرقه رجوی را بیان کردند.
نکته قابل توجه این است که صدها نفر دیگر نیز ادعاهای مشابهی را مطرح کرده ‌ا ند و پیش‌ تر از این ها عین آن را گفته اند. این موضوع تایید قابل توجهی بر صحت روایت‌ های سوژه‌ های مستند و نشان‌ دهنده‌ وجود یک الگوی مشترک در تجربیات این افراد است.
تکرار این ادعاها از سوی افراد مختلف، نشان از عمق و گستردگی این جنایات دارد و به عنوان شاهدی قوی بر وقوع آن ها در کمپ اشرف عمل می ‌کند….

علی زمانی: زندگی را قدر بدانیم

… رجوی به‌ خاطر کسب قدرت، زندگی افراد در اشرف ۳ را در تملک خودش قرار داده است. کسی را پیدا نمی ‌کنی که مانند رجوی‌ ها زندگی را نکوهش کنند. خود رجوی بارها در نشست‌ ها می ‌گفت: زندگی و دنیا یک کالای فریب است.
… در تشکیلات رجوی همواره حقیقت را کتمان می ‌کنند و افراد را در پشت سیاج ها و سیم ‌های خاردار محصور کرده‌ اند. زندگی وابستگی متقابل است. هیچ کس مستقل نیست. حتی برای یک لحظه هم نمی ‌توانی تنها زندگی کنی. تو به کل هستی نیاز داری که از تو حمایت کنند. تو آن را از نفس به درون می‌ کشی و به بیرون می ‌دهی. این یک رابطه صرف نیست این همبستگی محض است. انسان با انسان ‌های دیگر بایستی رابطه برقرار کند. اما رجوی‌ ها می ‌گویند که نفستان هم در تملک ما است. می‌ خواهم به دوستانی که هنوز گرفتار ذهنیت ‌های پوسیده رجوی‌ ها هستند بگویم که از این حصار خودتان را نجات بدهید و به آرامش برسید. می ‌توانید با خانواده‌ هایتان درتماس باشید و زندگی خودتان را از نو بسازید.

*یکشنبه 30 اردیبهشت

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت یازدهم

… نفراتی که خواهان جدایی از سازمان بودند را به اشرف منتقل کردند. دو زن و سه مرد کُرد بودند. به صورت جدا گانه در بنگال مستقر شدند. احتمال می دادند نفرات بیشتری خواهان جدایی از سازمان باشند. یک بنگال اضافه آماده کرده بودند. چند روز بعد دو نفر دیگر را از جلولا به اشرف منتقل کردند. یکی از آن ها را می شناختم با من دوست بود و در ترابری کار می کرد. به آن ها اجازه نمی دادند از بنگال خارج شوند. در هر بنگال یک تلویزیون و یک ویدئو گذاشته بودند. ظهر و شب نوار اخبار سیمای اختناق را برای آن ها می بردند و فقط اخبار را مشاهده می کردند. تلویزیون هیچ کانالی را نمی گرفت. بعد از مدتی توانستم با دوستم که در ترابری کار می کرد به صورت مخفیانه صحبتی داشته باشم. آن هم زمان خیلی کم! به او گفتم اینجا چه کار می کنی در جواب گفت نمی دانی این جا چه کار می کنم؟! بعد از جنایتی که این ها کردند چگونه می توان با آن ها تنظیم رابطه کرد؟ این ها برای آزادی نمی جنگند برای مزدوری می جنگند. می خواهم بروم دنبال زندگی خودم….

اهمیت برگزاری دادگاه سران سازمان مجاهدین خلق – قسمت دوم

… بعد از گذشت چند ماه اکنون شاهد هستیم که مریم رجوی در تمام برنامه ها و ملاقات هایش درخواست کمک دارد و عنوان می کند دادگاه فرمایشی است و نمی توانند به لحاظ قانونی کاری انجام دهند و از وکلای خود برای این کار هم استفاده می کنند. موضعگیری مریم رجوی از فرط استیصال و ضعف است.
می توان نتیجه گرفت با تمام همه شواهد موجود در طی این سالیان و افشاگری نفرات رهایی یافته و موضعگیری های سران سازمان مجاهدین و لجن پراکنی علیه نفرات به خوبی قابل درک است که باید این خط را با قاطعیت پیش برد و هر چیزی که باعث افشاگری علیه ماهیت جنایت کارانه رجوی می باشد در دستور کار قرار بگیرد تا دیگر نسلی به قربانگاه نرود.

عکس مسعود رجوی به عنوان هدیه روشی برای کنترل ذهن

… بعد از ناپدید شدن مسعود رجوی باید به هر وسیله ای انگیزه های درونی افراد و اعضا (در درون فرقه) و هواداران فرقه (در بیرون تشکیلات) نگه داشته می شد. به هر راه و وسیله ای آن ها را سر پا و امیدوار نگه می داشتند، یکی از شیوه های به کار گرفته شده در این راستا دادن عکس های مسعود رجوی به افراد در تشکیلات بوده و هست.
اما به غیر از عکس یک مورد دیگر بود که خیلی بازتاب داشت و آن دادن گردن بندهایی طلایی در ابعاد کوچک که عکس منحوس مسعود رجوی روی آن ها حک شده بود، هدف ایجاد انگیزه بود و هست، مثلاً در سالگرد تاسیس فرقه و یا عید نوروز به عنوان عیدی و امثالهم به اعضای نگون بخت گردن بند هدیه می دادند.
این هدیه ها در یک مراسم خاص به افراد داده می شود تا آن ها آن را به عنوان یک خاطره نوید بخش در اذهانشان نگه دارند. در حقیقت هدف از این کار ایجاد یک تعهد و یادآوری مسئولیت هایی است که افراد در هنگام ورود به تشکیلات خود را متعهد و مسئول کرده بودند، چون دیگر مسعود رجوی در صحنه مادی وجود خارجی ندارد با دادن این گونه هدیه ها و تصاویر به افراد تلاش دارند که حضور فیزیکی او را بیشتر نشان داده و نگذارند که انگیزه ها در افراد از بین برود. در عالم واقع هنوز افراد به مریم رجوی آن طور که باید ایمان ندارند و او هنوز نتوانسته خود را به جای مسعود رجوی جایگزین کند و امورات را به طور کامل در دست بگیرد….

پاسخ علی اکرامی به اظهارات دروغین مجاهدین خلق

پاسخ به تاریخ و وجدان های بیدار

ارگان تبلیغاتی دروغ پرداز و رسوای مجاهدین خلق در یکی از برنامه های خود با موضوع، بازیگران وزارتی با عناوین شاکی و کارشناس در دادگاه قوه قضاییه به شرکت اینجانب علی اکرامی در جلسه یازدهم این دادگاه که به منظور افشای جنایت ها و خیانت های این فرقه ضد انسانی در قبال اعضا صورت گرفته بود واکنش هیستریکی از خود نشان داد، و همانند همیشه تلاش کرد به جای پاسخگویی منطقی به صحبت هایم به تهمت زنی و انتصاب القابی که در عمل شایسته خود آن هاست مبادرت ورزد. جالب اینجاست که اتهامات و دروغ های به کار گرفته شده در این برنامه به قدری رسوا و فاقد اعتبار است که احتمالا ًخود گویندگان و تهیه کنندگان این برنامه را مسأله دار کرده و شکی ندارم که در اولین نشست های موسوم به عملیات جاری درون تشکیلات شان اگر بخواهند صادقانه دست رو کنند خودشان را افشا خواهند کرد. برای افشای مطالب سرتا پا متناقض ودروغ دست اندرکاران این برنامه که مستقیم از سردمدار شیادشان یعنی رجوی خط می گیرند بیان نکاتی را ضروری می بینم.
… پیشنهاد می کنم اگر مسئولین مجاهدین خلق و دست اندرکاران این برنامه ریگی ته کفش ندارند و بر ادعای خود مبنی بر خیانت ما ایمان دارند همین برنامه پرونده را در نشست های یگانی کمپ مجاهدین در آلبانی برای اعضا پخش کنند تا آن ها قضاوت کرده و حقایق برهمگان مشخص گردد و سیاهی بر پیشانی رجوی همانند گذشته بماند.

سازمان مجاهدین خلق، یکی از خطرناک ترین فرقه های تروریستی است

سازمان مجاهدین خلق، به سرکردگی مسعود و مریم رجوی، به عنوان یکی از خطرناک ترین فرقه های تروریستی در تاریخ معاصر جهان شناخته می شود.
تاریخ بشری به ندرت چنین فرقه مهلک و مخوفی را به یاد دارد. وجه تمایز فاحش این فرقه با دیگر فرقه ها در جهان، متدهای ضد بشری تفتیش عقاید و سرکوب روانی و مغزشویی و همچنین عمق خیانت و جنایتی است که مشاهده گردیده است.
فرقه کنترل ذهن مخرب رجوی با پوشش ها و نام های متفاوتی در اقصا نقاط جهان فعالیت می نماید. از این رو با یک جستجوی ساده در شبکه جهانی اینترنت همراه با راستی آزمایی های معمول می توان به عمق ماهیت تروریستی و میزان فریبکاری این فرقه پی برد.
آنچه مشاهده می کنید بخش کوچکی از اسامی و فعالیت های فریبکارانه این فرقه تروریستی در بستر جهانی اینترنت می باشد که با تلاش انجمن نجات فقط به زبان تصویر و مختصر منتشر شده است.

مجاهدین خلق، ابترترین فرقه ضدبشری

… اکنون در آلبانی و اسارتگاه اشرف 3 هم ، جنایت و خونریزی رهبران سازمان ادامه دارد و هر روز یکی از سالمندان سازمان بر زمین می افتد و از شمار اعضای سازمان کم می شود، خود رهبر سازمان هم غیب شده است و دیگر اسمی از او در میان نیست. نشریه مجاهد و اضمحلال آن یک اتفاق ساده نیست، بلکه نشان از نابودی سازمانی است که هیچ پایگاه مردمی ندارد و مسیری شتابان به سوی زباله دان تاریخ را می پیماید.
اکنون مسیر امنیتی تر شدن و تبلیغاتی شدن سازمان هم که بعد از مسعود شروع شده است، دیگر جواب نمی دهد و سازمان در تمامیتش مسیر تلاشی و نابودی کامل را طی می کند.
دیگر دولت آلبانی هم به این نتیجه رسیده است که این سازمان و نگهداری از آن، به لکه ننگی در زمینه ی حقوق بشر مبدل گشته است که عوارض آن دامنگیر جامعه آلبانی نیز شده است….

محاکمه سران فرقه رجوی به مانند آب در لانه مورچگان ریختن است

… می توان به آقای علی اکرامی اشاره کرد که در دادگاه حضور پیدا کردند. آنان باز هم با ادبیات مسخره و همیشگی خودش جملاتی را سر هم بندی کردند که علی اکرامی را مزدور وزارت اطلاعات بنامند. چراکه به دادگاه رفته و شهادت داده رجوی از دوستان نزدیک صدام بوده و روابط خارجی سازمان هم شاخه استخبارات بوده است. باید اذعان کنم همین فاکت و واکنشی که سازمان از خودش نشان داد گویای این است که شهادت آقای علی اکرامی در دادگاه درست به هدف خورده است. طوری که نتوانستند نادیده بگیرند. منطق مجاهدین همواره مارک زدن و تحقیر کردن است چه در داخل مناسبات و تشکیلات سازمان و چه در بیرون تشکیلات، در واقع با فرهنگ لمپنی پاسخ می دهند. آن ها فقط افترا و تهمت می زنند.
آقای اکرامی آنقدر شهامت داشت که در مصاحبه تلویزیونی بگوید ما اشتباه کردیم که سازمان را انتخاب کردیم، آنقدر شهامت داشت که از خودش انتقاد کند، آیا یک نمونه سراغ داریم که رهبری و سران این سازمان بیایند از خودشان انتقاد کنند….

*دوشنبه 31 اردیبهشت

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

طرح مسأله کودک سربازها مجاهدین را می آزارد

فیلمی که از مسائل “کودک سرباز” های مجاهدین رجوی در خارج از کشور اکران شده است و نوشته های متعددی که درباره این قربانیان اصلی رجوی در رسانه ها منتشر شد، بدجوری موجب خشم و یاس باند رجوی شده و سبب نوشتن تکذیب نامه های فراوان توسط این قاتلین مردم ایران شده است!
آن ها با تمام قوا می کوشند که این جنایت خود را لاپوشانی کرده و در عوض این جنایت خود را به حساب اقدامات حقوق بشری خود – که اتفاقاً هیچ کاری دراین خصوص نکرده اند و هر آنچه را که کرده اند، در نقض حقوق انسانی بوده- به ثبت برسانند!…

حسن نظام الملکی متهم ردیف 102 دادگاه یک شکنجه گر به تمام معنا بود

حسن نظام الملکی یک شکنجه گر و یکی از سران فرقه رجوی بود. در مانورهایی که رجوی شرکت می کرد در کنار رجوی بود. دو سالی مسئول مقر ما بود. برای خود شیرینی در مقابل رهبران عقیدتی اش هر روز ضوابط جدیدی از خودش وضع می کرد و ضوابط را روی تابلوی سالن غذا خوری نصب می کرد.
… دوستم گفت: در زندان خیلی مرا اذیت کردند، شکنجه کردند، حسن نظام الملکی یکی از شکنجه گران بود. با پوتین به سر و صورت من و امثال من می زد. من از ناحیه قفسه سینه مشکل پیدا کردم. وقتی مرا می خواستند ببرند اتاق شکنجه چشم بند به چشمم می زدند اما از روی صدا آن ها را شناسایی می کردم. او این اسامی را به من گفت: سید سادات در بندی (عادل)، حمید یوسفی، حسن نظام الملکی، حسین ابریشمچی، باقر شعبانی و ….

انجمن نجات درگذشت رئیس جمهوری ایران و همراهان را تسلیت می گوید

آیا مریم رجوی نگران وضعیت ساکنین اشرف 3 در آلبانی است؟

… درد اصلی مریم، حفظ امنیت کسانی است که تحت محاکمه غیابی قرار دارند و به زودی سرنوشت آن ها تعیین تکلیف می شود و طبعاً تحت پیگرد قضایی و بین المللی قرار می گیرند و احتمال بازداشت و استرداد آن ها زیاد است. لذا می کوشد تا با حقوق بشری کردن قضیه کمپ مجاهدین خلق در تیرانا، موضوع را همگانی جلوه دهد و احساسات عمومی غربی ها را برانگیزاند. برای ما هیچ شکی نیست که اگر وی موفق شود سران فرقه را فراری دهد، جان بقیه افراد برایش هیچ ارزشی نخواهد داشت و همه را قربانی خواهد کرد، همانطور که در جریان حمله آمریکا به عراق، همزمان که بدنه ارتش آزادیبخش را در منطقه حمرین و جلولا سرگرم کرده بود و زیر بمباران جنگنده های آمریکایی به کشتن می داد، در خفا به فرانسه گریخته بود و در حال انتقال سایر شورای رهبری به اروپا بود….

مجاهدین خلق و باز هم توسل به دروغ های نخ نما شده

… این روال همیشگی فرقه از اول تاکنون بوده که همواره در قبال منتقدین با سلاح هوچی گری، تهمت زدن و افترا و ارائه دروغ های مختلف وارد شده تا بتوانند اذهان عمومی را نسبت به آگاه شدن از ماهیت جنایتکارانه خود گمراه کند. رجوی همواره در نشست های درونی خود با اعضا با رکیک ترین الفاظ منتقدین فرقه اش وحتی منتقدینی که در شورای کذایی خودش بودند را مخاطب قرار می داد و او چنین تفکر ابلهانه ای را برای تفاله های بازمانده از فرقه اش به ارث گذاشت، تفکری که هر ناظر بی طرفی را متوجه بی منطقی، دروغگو بودن و هوچی گری فرقه در قبال منتقدینش می کند….

سخنرانان اجاره‌ای مجاهدین خلق، شواهد محمدرضا ترابی در امتداد گزارش ‌های روزنامه ‌های غربی

محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق با انتشار سندی از پرداخت دستمزد کلان به یک ژنرال آمریکایی در ازای سخنرانی در حمایت از مجاهدین خلق، اسناد و روایت ‌های پیشین روزنامه نگاران غربی درباره سخنرانان اجاره ای تشکیلات رجوی را بار دیگر تایید کرد.
… وی خاطر نشان کرد که “هیچ مقام سابق و شخصیت‌ غربی بدون دریافت پول از مجاهدین حمایت نمی ‌کند.”
ترابی سپس با انتشار تصویری از رسید پرداختی به یکی از سخنرانان آمریکایی در گردهمایی مجاهدین خلق به نام ژنرال جیمز جونز نوشت: “این ها تنها چند نمونه از پرداخت پول به شخصیت‌ های غربی برای سخنرانی در جلسات مجاهدین است. ژنرال آمریکایی جیمز جونز ۹۲ هزار پوند برای ده دقیقه سخنرانی و حمایت از رجوی و کمپ اشرف.”…

*سه شنبه 1 خرداد

در این روز 6 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

رجوی و باز هم شعارهای تکراری

رجوی مثل همیشه این بار هم از غار بیرون آمد و پس از سانحه هلیکوپتر آقای رئیسی و درگذشت ایشان بلافاصله پیام داد. در پیامش برای هزارمین بار گفت که باید منتظر قیام مردم ایران باشیم! این پیام رجوی دو سویه است و یک سرش بیرونی است رو به مردم ایران. رجوی فکر می کند با این حرف ها می تواند مردم را تحریک و تشویق کند! باید به او گفت آزموده را آزمودن خطاست.
… پیام رجوی در واقع خوراک تبلیغاتی برای نیروهای وارفته اش است که با بزرگنمایی از حادثه سقوط بالگرد و اتفاقی که افتاده و به عنوان ضربه استراتژیک یاد می کند. مریم رجوی هم در پیامش این حادثه غیرمنتظره را بزرگنمایی کرده تا به نیروهایش امید واهی بدهد و با این بهانه به نیروهایش بگوید حکومت آینده ای ندارد و به زودی سرنگون می شود!…

فرقه تروریستی رجوی دشمنانی فراتر از دشمن

… یک روز پس از اعلام رسمی درگذشت رئیس جمهور و هیأت همراهش صدها مقامات عالی رتبه از کشورهای جهان ابراز همدردی و همبستگی خود را با دولت و مردم ایران اعلام نموده اند. همچنین در تعدادی از کشورها برای همدردی با مردم ایران، عزای عمومی اعلام شده است. این حرکت جهانی و اعلام همبستگی کشورهای جهان با ایران خود بیانگر انزوا و زوال هرچه بیشتر فرقه تروریستی رجوی است. رجوی با چنین حرکات مشمئز کننده و شادمانی کردن خود را منفورتر از همیشه می کند و بر طبل رسوایی خود می کوبد. با توجه به شقاوت و بی رحمی های فرقه رجوی در حق مردم ایران، می توان تاکید داشت که رجوی تنها با مرگ انسان ها ارتزاق و تغذیه می کند. او فراتر از هر دشمنی در حق مردم ایران دشمنی کرده و می کند.

فرقه در حال فروپاشی رجوی ها با این ترفندها سرپا نخواهد شد

… از دو روز پیش که کشور و مردم ایران با یک حادثه ناگوار و درگذشت رئیس جمهورش مواجه شده، رجوی ها که همچون موش در سوراخ زندگی می کنند و تهی از هر توانی در خودشان برای ابراز وجود هستند، فرصت را غنیمت شمرده و از سوراخ خارج شده و جیغ می زنند که “ضربه استراتژیک” خورده اند.
… هدف رجوی ها از این فضاسازی ها این است که مشکلات داخلی و تشکیلاتی خود را برای مدتی مهار کنند.
تشکیلاتی که سال هاست هیچ جذب و افزایشی ندارد اما به دلیل جنایاتی که رجوی ها در تشکیلات با نیروهای خودشان کرده اند و همچنین ضربات استراتژیکی که به خصوص بعد از سرنگونی صدام و یتیم شدن رجوی دریافت نمودند با ریزش مستمر نیرو مواجه بوده و به سمت فروپاشی پیش می روند. بنابراین به عنوان یک نیاز مبرم، رجوی ها از فرصت سوءاستفاده کرده و با بزرگ کردن حادثه به وجود آمده و جلوه دادن آن به عنوان یک ضربه استراتژیک به حکوت ایران می خواهد باز هم نیروهای فرقه را با ایجاد امید واهی سرگرم نموده و حتی نیروهایی که خواهان جدایی شدند را با این ترفند فریب داده و آن ها را از درخواست جدایی منصرف و برای مدتی دیگر در چنگال خود گرفتار نگه دارند….

عاقبت ایدئولوژی حنیف نژاد غلطیدن به دامن آمریکا شد – قسمت اول

… از آنجایی که شناخت کافی از اسلام نداشتند صرفاً بر اساس تحلیل های خود ساخته از اسلام به این نتیجه رسیدند که اسلام در زمینه مبارزه مسلحانه دچار ضعف هایی است و به منظور جبران این نقص از مشی مبارزه مارکسیسم به عنوان اصول اولیه مبارزه در مقابل رژیم شاه بهره گیری کردند و دلایل اولیه مبارزه در آن مقطع مبارزات کاسترو و چه گوارا در کوبا و بولیوی بود. بر این اساس در سازمان مارکسیسم برای آن ها به صورت یک علم و فن مبارزه درآمد و در کتاب شناخت همان شناخت مارکسیست با مختصر تغییراتی تدوین شده اصول دیالکتیک مارکس پذیرفته شد و در ادامه عقیده طبقاتی با مقایسه طبقه کارگر با خرده بورژوا و بورژوا مورد پذیرش قرار گرفت.

ماهیت روابط خارجی مجاهدین خلق و افشای حقایق پشت پرده رابطه با صدام – قسمت اول

… به دنبال حضور من در جلسه یازدهم دادگاه، ارگان تبلیغاتی دروغ پرداز رجوی که از افشاگری های من و به خصوص در افشای روابط خیانت آمیزشان در جنگ تجاوزکارانه صدام به شدت دچار سوزش شده بودند با ناشیگری هرچه تمام تر با تکذیب حضور من در ستاد روابط خارجی تلاش کردند، به زعم خودشان تاثیرات این افشاگری ها را که انعکاس گسترده ای در رسانه های داخلی و فضای مجازی داشت را بی اثر نمایند. برای پاسخ قاطع و کوبنده و البته مستند وغیرقابل انکار تصمیم گرفتم برای افشای هر چه بیشتر این روابط خائنانه ابعاد دیگری از خیانت ها و مزدوری های رجوی و دیگر سران مجاهدین خلق را به اطلاع افکار عمومی برسانم.
… در خصوص ارتباطات خیانت بار سران مجاهدین خلق با مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صدام کتاب هایی از طرف اعضای جداشده از مجاهدین خلق منتشر شده که می توان به سرویس های اطلاعاتی وامنیتی عراق نوشته آقای کریم حقی، مجاهدین خلق از آغاز تا پایان استقرار در عراق نوشته عباس صادقی نژاد، دو بال رجوی رهبری و نوکری نوشته جمشید طهماسبی و از همه مهم تر فیلم جنایات پشت پرده که در آن جلسه مذاکرات رجوی و دیگر رهبران مجاهدین خلق با روسای اطلاعاتی و امنیتی عراق که توسط مسئولین امنیتی صدام مخفیانه ضبط گردیده اشاره کرد.

خروج از نسخه موبایل