افلاس میان دوره ای

بهزاد علیشاهی
اجلاس میاندوره ای شورا را تکرار یک سناریوی کهنه برای رسیدن به نتایج قدیمی باید تلقی کرد ، ریل اجرای این سناریو به وضوح نشان میدهد که تمام تلاش برای رسیدن به هدف خاصی است هدفی که شرایط بحرانی بر مجاهدین تحمیل کرده است ؛ و این هدف چیزی نیست جز تلاش برای از هم نپاشیدن شورا و نگهداشتن ظاهری نفرات تا پایان زمانبندی تعهد دوساله و درواقع جلوگیری از فروپاشی زود رس ، سناریو سعی دارد که اوضاع را خوب و آرام نشان دهد و حتی بیشتر ازآن ؛طوری وانمود کند که اوضاع به سود مجاهدین پیش میرود ؛ خانم رجوی به این منظور به پیشرفت سازمان در سه زمینه اشاره میکند :
1- پیشرفت درایران
2- پیشرفت درخارج کشور
3- پیشرفت در عراق و اشرف
در اولین قسمت خانم رجوی ارسال ایمیل به آدرس ایمیلهایی در ایران و نیز پخش عکس مسعود رجوی و لابد پوشیدن تی شرت با آرم ارتش آزادیبخش در ایران را بعنوان دلایل پیشرفت سازمان در صحنه اجتماعی ایران مطرح میکند البته آگاهانه وارد مقایسه با سالهای قبل نمیشود و مثلا نمیگوید که این کارها نسبت به سالهای قبل هم پیشرفتی داشته است یا نه؟او حتی در این زمینه به استراتژی سازمان هم اشاره نمیکند ؛ چرا که سازمان سالها شعار نویسی و پخش تراکت و هفته های فعالیت در ایران را با حضوری گسترده تر از این خیالبافی ها ی امروزی در ایران انجام داده و زمانی به طور واقعی توان نوشتن شعار در خیابانهای ایران و حتی انجام فعالیتهای ایذایی را هم داشته است ، اما در همان زمان اعلام کرد که استراتژی بهتر و پیشرفته تری را بکار میگیرد و آن ارتش آزادیبخش ملی است و به همین منظور همه این فعالیت ها را در داخل ایران متوقف کردتا این خط اصولی جدید را پیش ببرد خط ارتش آزادیبخش ، آیا تاکید خانم رجوی بر این فعالیتهای قدیمی آنهم در این سطح و شکل که بیشتر نشان از سبک کار قدیمی گروههای سلطنت طلب دارد دلیلی بر شکست استراتژی ارتش آزادیبخش است و یا تاکیدی بر این حقیقت است که سازمان نه بخاطر تغییر استراتژی بلکه بخاطر ضعف اجرایی و عدم استقبال مردم دیگر توان فعالیت در ایران را نداشته و همین باعث شده که حضور در ایران برای سازمان بصورت یک رویا درآید حتی اگر این حضور یک ایمیل یا یک تی شرت باشد.
در قسمت دوم که خانم رجوی بعنوان پیشرفت در خارج کشور از آن یاد میکند که با این ترفند شورایی ها را دلخوش نگه دارد او عمدا سخنی از لیست تروریستی و بی نتیجه ماندن تلاشهای سازمان برای خروج از آن چیزی نمیگوید ،از فعالیت های جداشدگان و حضورشان در تمام صحنه های بین المللی و افشاگری علیه سازمان؛ از بسته شدن انجمن های قلابی برای اخاذی مالی و پولشویی و از صدها مصاحبه و مطلب هم چیزی نمیگوید.
پیشرفت سازمان در عراق هم به زعم خانم رجوی لیست کاذبی از حمایت های به اصطلاح مردم عراق و شیعیان و مقاومت رزمندگان در اشرف است ، اما معلوم نیست چرا خبرهای دیگر مثل احکام اخراج و تعیین تکلیف سازمان در عراق ، شورش ها و نارضایتی رو به رشد در اشرف ، تلاش خانواده ها برای نجات فرزندانشان نادیده گرفته میشوند.
این اجلاس قرار است معیاری برای سنجش ماندگاری اعضای آن هم باشد ، اعضای نخ نمایی که سطح مطرح بودنشان فقط و فقط همین اجلاس شوراست ، آنها برای نشان دادن اجباری ماندگاریشان و تضمین مواجب ، مثل همیشه دست میزنند و خود را شیفته خواهر مریم نشان میدهند کاری که میدانند او را قانع و راضی میکند ، یک کشتی گیر مدال خودش را به او هدیه میدهد ، بی خیال تکراری بودن این نمایش و بی خیال این که همین مدال را دوبار دیگر هم هدیه داده است ، یک بار به مسعود و یک بار به موزه مقاومت ، او برای ماست مالی قضیه میگوید که این مدال در مدت این 12سال امکان خروجش از ایران به دلیل اختناق نبوده و بارهای قبل بصورت سمبلیک آن را هدیه داده و امروزه که به مدد یک عملیات شگرف این مدال از ایران خارج شده نسبت به اهدای مجدد آن اقدام میکند ، این گفته ها نشان دهنده ذهنیت سازمانی است که از دو دهه قبل دیگر رشدی نداشته است و نسبت به مسائل ایران همانگونه می اندیشد، کشتی گیر حتی به این فکر نمیکند که این خبر که سازمان نتوانسته 12سال یک مدال را از ایران خارج کند نشان دهنده دور بودن از محیط اجتماعی ایران ممکن است تلقی شود ، قرار است شوراطبق سناریوی همه سالهای گذشته در یک محیط عاطفی به پایان برسد.
ظاهرا سناریو تکمیل است و هیچ کمبودی ندارد ، به جز یک مورد! بله در سناریوی اجلاس میان دوره ای ، مسئول شورا هیچ نقشی ندارد ، نه حضوری نه پیام تلفنی و یا کتبی و نه حتی یادی.

خروج از نسخه موبایل