ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان

بهزاد علیشاهی-ایران آینده
در باره اعضای جداشده و جدانشده از گرفتار سازمان در عراق حتما زیاد شنیده اید ، کسانی که به عشق خدمت به وطن چندین دهه از بهترین دوران عمر خودشان را ناخواسته صرف خدمت به دشمنان وطن کردند ،وامروز کوره راهی برای نجاتشان گشوده شده و مردان و زنانی که سعی دارند این کوره راه را آسفالت کنند ،تا راه نجات این عزیزان هموار شود ؛ از نظر من این تلاشها تنها برای رهایی ۳۴۰۰ نفر نیست ؛بلکه تلاشی برای نجات تاریخ ایران از قیدو بندهای فرقه ای است و بی شک پایان این فرقه ،پایان خشونت و قدرت طلبی در تاریخ ایران است و شروع فضایی امن و آرام برای فعالیت سیاسی و دستیابی به مطالبات تاریخی ملت ایران است. البته در صورتیکه این گره کور از راه درست وبصورت ریشه ای باز شود ، یکی از اصول لازمه هر نوع کمکی به این ایرانیان اصل اولی است که در قطعنامه انجمن های حقوق بشری ایرانیان در اروپا و امریکای شمالی آمده است ؛یعنی اینکه :
مسئله آینده افراد مستقر در کمپ اشرف و کمک به آنها قبل از هر چیز مسئله ای صرفا انسانی بوده و باید خارج از هر گونه جهت گیری سیاسی بررسی گردد.
بدون در نظر گرفتن این شرط هرنوع مداخله ای در پرونده و کار این ایرانیان ؛تلاشی برای به قید و بند کشیدن مجدد آنها یا در اسارت نگه داشتن آنهاست ، تلاش مخفی سازمان برای خروج بعضی از این افراد شک را به یقین بدل میکند که توطئه ای در کار است ،نباید تصور کرد که مقرهای سازمان در اروپا و یا خانه های تیمی آنها در اروپا و بخصوص اورسورواز جدای از کمپ اشرف است و احیانا این تصور غلط را داشت که این مقرها در جهان آزاد قرار دارند ، درست برعکس همه تمهیدات فرقه ای و مغزشویی و محدودیت ها در این پایگاهها هم به دقت اجرا میشوند.کسانی که از عراق خارج میشوند باید بطور مطلق از قید و بندهای فرقه ای نجات پیدا کنند ؛(نه مجاهدین و نه هیچ جریان سیاسی دیگری) ,تا این عزیزان بدور از هر فشار و اجباری خودشان برای ادامه زندگی تصمیم بگیرند. به همین دلیل فکرمیکنم اگر سازمان قصد خیر دارد ؛ کمک هایش باید؛ این حداقل مشخصات را داشته باشد:
اول- علنی باشد هرکمک مخفی در کادر استخدام و یا در اسارت نگه داشتن تلقی میشود
دوم – به شخص یا اشخاص خاصی کمک نشود تلاش باید برای همه یکسان باشد و گزینشی نباشد
سوم – در قبال کمک هیچ چشمداشتی مد نظر نباشدو این نکته تصریح گردد
چهارم – کمک در همه جوانب انجام گیرد ( ملاقاتها , تیم وکلا , خروج افراد و ……)
پنجم – فحاشی و تهمت و افترا به همه کسانی که خواهان خروج هستند متوقف شود.
ششم – هر تلاشی برای خروج نفرات با اطلاع خانواده های آنها صورت گیرد.
به نظرمن تنها در صورت پذیرفتن این حداقل است که میشود از کمک سازمان به گرفتاران کمپ اشرف و تیف اظهار شادمانی کرد وگرنه شاهد بوده ایم که سازمان قبل از این هم به تلاشهای ضد انسانی خودش رنگ و لعاب کمک و خیر خواهی داده است ؛ خانم فائزه محبت کار و نیز مژگان پارسایی در کمپ تیف به خود من و کسان دیگری که میشناختم گفتند که شما از کمپ تیف دوباره به اشرف برگردید ما تضمین میکنیم که شما را خودمان به اروپا بفرستیم و زندگی شما را از محل زندگی تا مخارخ و مایحتاج تآمین میکنیم ، حتی به کسی که همسرش در ایران بود میگفتند که ماهمسر تو را هم از ایران به اروپا می آوریم ، ولی همه با توجه به کارشکنی هایی که سازمان رد کمپ رمادی و زندانها و مناسبات خودش انجام داده بود میدانستند که این نه کمک که دامی دیگر است. تنها کسی که این پیشنهاد را پذیرفت مجبور شد در اشرف در انظار عمومی از تیف و افراد مستقر در آن بدگویی کند و از بد حادثه هنوز هم در اشرف در اسارت است.
در صورتیکه سازمان قصد کمک بدون چشمداشت را دارد قبل از هرچیز باید کارشکنی در خروج کسانی که خودشان راه را پیدا کرده اند را متوقف کند ؛ به خانواده ها اجازه ملاقات بدهد وگرنه باید گفت که به خیر تو امید نیست لطفا شر مرسان.

خروج از نسخه موبایل