بیانیه شماره دو هیئت مدیره بنیاد خانواده سحر

سازمان مجاهدین خلق در برنامه پرونده در شبکه ماهواره ای خود، البته با تأخیر بسیار، مجددا به مراجعه آقای علیرضا بشیری و دخترش خانم نوشین بشیری از نروژ و همچنین آقای رضا اکبری نسب از تبریز به قرارگاه اشرف برای دیدار با بستگانشان پرداخته و بی دریغ آنان را مزدور و مأمور وزارت اطلاعات خوانده است که علیه مجاهدین اشرف دست به اقدام زده اند و در تلاش هستند تا رژیم را از بن بست خارج کرده و از خطر سرنگونی نجات دهند. در این خصوص لازم است سؤالات زیر را بار دیگر تکرار کرده و امیدوار باشیم تا شاید اینبار سازمان مجاهدین خلق جوابی برای آنها ارائه دهد:
به چه دلیل مراجعه خانم نوشین بشیری به همراهی صرفا پدرش برای دیدار مادرش و همچنین مراجعه آقای رضا اکبری نسب بدون همراه برای دیدن برادر و برادر زاده اش و زیارت مزار برادر زاده دیگرش در قرارگاه اشرف اقدام علیه مجاهدین اشرف تلقی میشود؟ مگر آنها قشون و سپاه و توپ و تانک همراه خود آورده بودند تا قرارگاه را با خاک یکسان کنند؟
اگر مدعی هستید که وزارت اطلاعات این افراد را از نروژ و تبریز و غیره فرستاده است (لابد منظور اینست که بر فرض محال مخارج آنها را تقبل کرده و یا آنها را تشویق نموده که به دیدار عزیزان خود بروند) شکایت سازمان از این بابت چیست و چه جرم و جنایتی اتفاق افتاده است؟ و یا اگر رسانه های عراقی یا حتی رسانه های ایران به برخورد نادرست سازمان با آنها انعکاس داده اند این گناه چه کسی است؟
چرا این برنامه یک درخواست ساده برای یک دیدار بدون واسطه خانوادگی را به قرارگرفتن نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا (که سازمان مجاهدین خلق از سال 1984 افتخار حضور در آنرا دارد) و در بن بست قرار داشتن رژیم و خطر سرنگونی اش ربط داده و پای شیوخ قبائل عراق را وسط کشیده است؟ چنین ارتباطی چگونه برقرار میشود؟
در این برنامه همچنین ادعا شده است که چون مأمورین وزارت اطلاعات در داخل کشور تماما شناخته شده بودند اقدام به وارد کردن مأمور از خارج شده است. یک سؤال جدی داریم. آیا میتوانید کسی را نام ببرید که خواهان دیدار آزادانه و بدون واسطه بستگانش در قرارگاه اشرف بوده باشد ولی مأمور وزارت اطلاعات نبوده باشد؟ آیا مقام یا رسانه ای در عراق سراغ دارید که نسبت به این امر به سازمان مجاهدین خلق انتقاد کرده باشد ولی جاسوس و مزدور رژیم نبوده باشد؟
فرافکنی جالبی که مطرح شده است روش کثیف استفاده از اعضای خانواده علیه اعضای خانواده میباشد. لطفا بفرمائید چه کسی اعضای خانواده را برای فحاشی و ناسزا گویی به اعضای خانواده خود و همچنین پدر و مادر و فرزند و برادر و خواهر سابق خواندن آنان به تلویزیون آورده است؟ مگر خانواده هایی که به قرارگاه اشرف مراجعه کرده اند چه اقدامی علیه بستگان خود کرده اند؟
آیا در همین برنامه مجددا خانم راضیه خبازان (مادر خانم نوشین بشیری) و آقای مرتضی اکبری نسب (برادر آقای رضا اکبری نسب) به تلویزیون آورده نشده اند تا همچنان به ایراد تهمت و افترا علیه اقوام خود که تنها جرمشان درخواست دیدار با آنها بوده است ادامه دهند؟ (در ضمن در بیانیه شماره یک اشاره کردیم که خانم راضیه خبازان تنها به گرفتن یک عکس که اصرار داشت دخترش حتما لبخند بزند بسنده کرده بود که مشخص بود صرفا برای مصارف تبلیغاتی است که مصرف آن نیز در برنامه فوق الذکر مشخص گردید).
در این برنامه مکررا از شهر اشرف یاد میشود. معمولا در همه جای دنیا رفت و آمد به شهرها آزاد است. در همه شهرها شهروندان حق دارند از اینترنت و تلفن و پست و رادیو و غیره استفاده کنند و با اقوام خود ارتباط و دیدار آزادانه داشته باشند. اما آیا حتی اگر زندان یا بازداشتگاه اشرف هم می بود خانواده ها حق نداشتند بستگان خود را، آنهم بعضا بعد از نزدیک به 20 سال، ببینند؟ و چرا در معدود مواردی هم که دیداری صورت گرفته در یک فضای عصبی فحش و دشنام و تهمت و افترا انجام شده است؟
در برنامه مذکور مفصلا به اعتقادات و عملکرد سیاسی افراد مزبور و نظر آنان نسبت به سازمان مجاهدین خلق به عنوان جرم اصلی شان اشاره شده است. بر فرض محال که تمامی ادعاهای سازمان در خصوص این افراد درست باشد و اصلا آنها مخالف سرسخت سازمان مجاهدین خلق باشند. دیدار بدون واسطه اقوام با یکدیگر چه مشکلی برای سازمان بوجود خواهد آورد؟ مگر سازمان به نفرات خود هم شک دارد که مبادا با اقوام مخالف سازمان همدلی و همراهی کنند؟
و اما سؤال آخر اینکه این حدود سه هزار نفر ساکنان به اصطلاح شهر اشرف روزمره به امر چه نوع مبارزه ای برای برقراری صلح و آزادی در ایران مشغول هستند که گرفتن یک مرخصی سه روزه برای دیدار خانواده شان که از ایران یا اقصا نقاط جهان با قبول هزینه و خطرات احتمالی به بغداد برای دیدنشان می آیند غیر ممکن است؟
اگر سازمان مجاهدین خلق برای سؤالات بغایت ساده فوق جوابی ندارد ما جواب آنها را داریم. پاشنه آشیل فرقه مقوله خانواده است. سازمان های دموکراتیک و مشروع اتفاقا به ارزش های خانواده ارج میگذارند و آنرا رکن اصلی جامعه دانسته و محترم می شمارند. ولی تمامی فرقه ها خانواده و مناسبات خانوادگی را مانعی جدی بر سر راه کنترل ذهن افراد خود میدانند و به شدت از ارتباطات پیروان با دنیای خارج علی الخصوص با اقوامشان جلوگیری بعمل می آورند و آنرا نامشروع دانسته و تقبیح میکنند. در تمامی فرقه ها افراد را مکررا وادار میکنند تا برای اثبات وفاداری شان به بستگان خود ناسزا گفته و آنها را بدترین دشمنان خود تلقی کنند.
ظاهرا خانواده ها روی بد نقطه ای انگشت گذاشته اند و سازمان را به شدت به هراس انداخته اند و اتفاقا به نظر میرسد که سازمان مجاهدین خلق بیشتر در بن بست بوده و در خطر فروپاشی قرار گرفته باشد. بقول خانم بتول سلطانی خانواده و مناسبات خانوادگی باطل السحر روابط و مناسبات فرقه ایست و سازمان هم اینرا خوب میداند و به همین دلیل اینچنین به دست و پا افتاده است و رطب و یابس را بهم می بافد تا از زیر بار دیدار آزادانه و بدون واسطه اعضایش با خانواده هایشان شانه خالی کند.
خانواده بزرگ سحر به ساکنان اشرف نوید میدهد که بالاخره دیر یا زود پرده آهنین قرارگاه کنار خواهد رفت و درهای آن باز خواهد شد و ارتباط اهالی آن با دنیای آزاد برقرار خواهد گردید و افراد مستقر در آن از حقوق هر شهروند عادی در هر کجای دنیا برخوردار خواهند بود. اما فقط دعا کنیم که تا آن زمان هیچ فاجعه انسانی فرقه ای پیش نیاید.

بنیاد سحر، بغداد، عراق، شانزدهم مارس 2008
هموطنان عزیز در داخل و خارج از کشور

خروج از نسخه موبایل